بدترین روز جهان
دکتر علیرضا اکبری
دانشآموخته صلحسازی و حفظ صلح و بنیانگذار موسسه پژوهشهای راهبردی تصمیم
هنوز بسیار زود است که بتوان آثار متعدد و مختلف «تصمیم خروج از اتحادیه» از سوی مردم بریتانیا را ارزیابی کرد. هنوز سحر هم نشده که گفته شود:
باش تا صبح دولتت بدمد/ کاین هنوز از نتایج سحر است. . .
بهنظر میرسد بزرگترین شوک تاریخ اتحادیه، در حال وارد شدن است. شانس آغاز روند تجزیه و فروپاشی اتحادیه، بیش از ۵۲ درصدی است که در بریتانیا به خروج رأی دادند و اگر این امر صحیح باشد، بیش از پنج سال طول نخواهد کشید که روند تجزیه سرعت بگیرد.
دکتر علیرضا اکبری
دانشآموخته صلحسازی و حفظ صلح و بنیانگذار موسسه پژوهشهای راهبردی تصمیم
هنوز بسیار زود است که بتوان آثار متعدد و مختلف «تصمیم خروج از اتحادیه» از سوی مردم بریتانیا را ارزیابی کرد. هنوز سحر هم نشده که گفته شود:
باش تا صبح دولتت بدمد/ کاین هنوز از نتایج سحر است...
بهنظر میرسد بزرگترین شوک تاریخ اتحادیه، در حال وارد شدن است. شانس آغاز روند تجزیه و فروپاشی اتحادیه، بیش از ۵۲ درصدی است که در بریتانیا به خروج رأی دادند و اگر این امر صحیح باشد، بیش از پنج سال طول نخواهد کشید که روند تجزیه سرعت بگیرد.
اگر فرض را به «فروپاشی اتحادیه» در طول پنج سال آتی قرار دهیم، آنگاه از منظر ملاحظات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، بهجای یک «اتحادیه» با تعدادی کشورهای بزرگ و کوچک، با آرا و ایدههای متفاوت و مختلف و منافع غیرهمراستا و رویکردهای مختلف در یک قاره کوچک و پرتنش مواجه خواهیم بود.
در چنین شرایطی، اولا فضای اروپا بیش از پیش «قطبی» خواهد شد و طبعا حرکت روسیه به سمت غرب، موج جدید و پرتنشی را آغاز خواهد کرد و این یعنی شدت یافتن چالشهای امنیتی در میانه اروپا. چالشی که ایالاتمتحده را هراسان برای دفاع از مرزهای شرقی آتلانتیک وارد معرکه خواهد کرد. از سوی دیگر، دور از ذهن نیست که کشورهای اروپایی، با مشاهده ضعف حوزه مرکزی و غربی و سستتر شدن جدار شرقی اروپا، به گزینشهای متفاوت دست بزنند، آنطور که در فاصله بین دو جنگ قبلی رخ داد. همین امر، کارکرد سایر نهادهای قدرت نظیر ناتو را دچار اختلال خواهد کرد. اروپا بار دیگر در تنش و رقابت بین دو قدرت، در دوسوی مرزهای شرقی و غربی خود-ساحل اقیانوس- قرار خواهد گرفت. دیگر اتحادیه و پارلمان و ارکان هماهنگی و مدیریتی هم وجود نخواهد داشت که به ایجاد موضع واحد و هماهنگ در امور مهم سیاست اروپایی و امنیت جمعی بپردازد.
از سوی دیگر، عواقب و تبعات تجزیه و فروپاشی اتحادیه، بر حوزههای اقتصادی، مالی، بازار و پول و سرمایه، آثار بسیار سهمگینی خواهد داشت، همانگونه که در سالهای آخر دهه ۹۰، سرریز حواشی اقتصادی چین، موجب ورشکستگی در میان هفت اژدهای کوچک آسیایی شد و زمینه رکود و سقوط اقتصادی را تا بورس مسکن و بورس وال استریت آمریکا و نهایتا اروپا و همه جهان فراهم کرد. طبعا سونامی که در راه است، بسیار سهمگینتر از زلزله سال ٩٧ خواهد بود.
از سوی دیگر، تنشهای امنیتی و جنگ در منطقه آسیای جنوب غربی و شمال آفریقا، شانس کمتری برای مدیریت، کنترل و خاتمه خواهند داشت. تنشها و درگیریهای منطقه ما نیز، امکان شدت یافتن خواهند داشت. رقابت سعودی با ایران، با هر پوشش و انگیزهای، سرعت و شدت میگیرد (این مولفه، امری جدا است و صرفنظر از وضعیت اروپا، از مکانیسم مستقل و داخلی برخوردار است). محیط امنیتی منطقهای و بینالمللی ایران، بهویژه در تاثیر از انتخابات آمریکا، بسیار پرشدتتر خواهد شد. آثار اقتصادی و امنیتی ناشی از تلاطمهای اقتصادی - سیاسی - امنیتی اروپا و یورو-آتلانتیک و یورو - آسیا حتما موجب افزایش تنشهای منطقهای، بهویژه در منطقه ما خواهد شد.
در شرایطی که هنوز تنشهای سیاسی-امنیتی بین ایران و آمریکا، حتی در ورای اجرای برجام مهار و کنترل نشده و اگر سونامی تنشهای اقتصادی، سیاسی، امنیتی از قلب اروپا، به دیگر مناطق تنشآلود دنیا بهویژه خاورمیانه تسری یابد، آنگاه توسل به سازوکارهای بینالمللی برای مهار و کنترل بحرانها، براساس تجربه و الگوهای پیشین امری ضروری است. (ما دو تجربه مهم در تاریخ اخیرمان داریم؛ تجربه زبانه کشیدن جنگ تحمیلی در غیاب توسل به سازوکارهای بینالمللی و تجربه مهار و کنترل بحران هستهای و دشمنیهای آمریکایی، از طریق توسل و بهکارگیری ظرفیتهای بینالمللی). در تجربه توسل به سازوکارهای بینالمللی، نقش تعامل ما با «تروئیکا»ی اتحادیه اروپایی و مشخصا قدرتهای محوری اتحادیه، بسیار موثر و تعیینکننده بود.
هرچند در مقاطع مختلف تعامل ایران با ۳ EU نوعا یکی از این سه کشور، نقش پلیس بد را بازی میکردند - و این نقش بیشتر بر عهده انگلیسیها و بعضا بر عهده فرانسه بود- اما فرض کنیم که اتحادیه اروپا نبود یا فرض کنیم که همین اتحادیه در آینده بسیار پرتنش اروپا و جهان وجود نداشته باشد و همچنین فرض کنیم نهادهای بینالمللی نظیر ملل متحد و ارگانهای وابسته به آن، کارکردی بیش از قبل برای ایران نداشته باشند، آنگاه ما بهعنوان جمهوری اسلامی ایران، از کدام گزینه برای ایجاد فرصت دیپلماتیک و برقراری فرآیند حل و عقد، در کشاکش میان قطبهای پر تنش (آمریکا، روسیه، چین - و غیبت یک واحد موثر اما سهلالوصول) میتوانیم بهرهمند شویم؟
اتحادیه اروپایی، با همه کم و کاستیاش، برای سیاست خارجی ایران، قطعا یک فرصت بوده و در صورت دوام و بقا، هنوز میتواند فرصت بماند. تضعیف یا فروپاشی این اتحادیه که میتواند -یا میتوانست - نقش بالانسر میان دو سوی اروپا و حتی گاهی در قلب آسیا را برای ما بازی کند، اصولا به نفع ایران نیست. از این رو، خروج انگلیس از اتحادیه، با تبعات گسترده، عمیق و متعدد نامطلوب آن، راه و فرصت را برای سیاست خارجی ایران محدود و تنگ خواهد کرد. ما ضرر خواهیم کرد و این واقعه بهدلیل انتخاب نسنجیده، زیانبار یا پرخطر دولت بریتانیا یا رایدهندگان انگلیسی و ولزی باشد یا هر دلیل دیگر، چالشهای جدی را برای همه دنیا، از جمله ایران در پی خواهد داشت. دنیا، پس از ٢٣ ژوئن ٢٠١٦، دنیای کاملا متفاوتی خواهد بود. این روز شاید بدترین روز جهان در قرن حاضر و آینده باشد.
ارسال نظر