افزایش توان رقابتی در گرو مدیریت قیمت تمامشده
در هر شرکت تولیدی که قیمتگذاری محصولات تولیدی توسط بازار و بر اساس توازن بین عرضه و تقاضا تعیین میشود، سودآوری شرکت با قیمت تمام شده کالا نسبت عکس دارد. به عبارت دیگر در یک بازار رقابتی که تولیدکننده نمیتواند قیمت محصولات تولیدی خود را بر مبنای قیمت تمام شده به اضافه سود مورد انتظار تعیین کند، با کاهش قیمت تمام شده، میزان سود آوری افزایش مییابد.
به همین جهت کاهش هزینههای تولید و قیمت تمام شده به عنوان یکی از راهبردهای دائمی شرکتهای تولیدی مطرح و مورد توجه مدیران بنگاههای تولیدی بوده است.
به همین جهت کاهش هزینههای تولید و قیمت تمام شده به عنوان یکی از راهبردهای دائمی شرکتهای تولیدی مطرح و مورد توجه مدیران بنگاههای تولیدی بوده است.
در هر شرکت تولیدی که قیمتگذاری محصولات تولیدی توسط بازار و بر اساس توازن بین عرضه و تقاضا تعیین میشود، سودآوری شرکت با قیمت تمام شده کالا نسبت عکس دارد. به عبارت دیگر در یک بازار رقابتی که تولیدکننده نمیتواند قیمت محصولات تولیدی خود را بر مبنای قیمت تمام شده به اضافه سود مورد انتظار تعیین کند، با کاهش قیمت تمام شده، میزان سود آوری افزایش مییابد.
به همین جهت کاهش هزینههای تولید و قیمت تمام شده به عنوان یکی از راهبردهای دائمی شرکتهای تولیدی مطرح و مورد توجه مدیران بنگاههای تولیدی بوده است.بدیهی است هر قدر شرایط فروش کالا رقابتیتر و حاشیه سود محدودتر شود توجه به هزینههای تولید و قیمت تمام شده اهمیت و جایگاه ویژهتری پیدا خواهد کرد.یقینا صنعت فولاد هم از این قاعده مستثنی نیست و در شرایط کنونی که روز به روز شاهد کاهش بیسابقه قیمت انواع محصولات فولادی در بازارهای جهانی هستیم، تنها راه بقا و حفظ تولید بالا بردن توان رقابتی از طریق مدیریت و کاهش قیمت تمام شده است و صد البته که دولت محترم نیز باید به نوبه خود با وضع به موقع تعرفه مناسب و منطقی بر واردات، حمایتهای لازم برای حفظ بقای این صنعت را به عمل آورد.
شیوه کنترل و کاهش هزینههای تولید در صنعت فولاد بسته به اینکه یک کارخانه چه بخشی از زنجیره تولید را در اختیار دارد، کاملا متفاوت است. به عنوان مثال برای یک کارخانه نورد میلگرد که مواد اولیه یعنی شمش مورد نیاز را از بازار تهیه میکند و همین یک قلم کالا بیش از 90 درصد قیمت تمام شده میلگرد را تشکیل میدهد، کاهش قیمت تمام شده بسیار ناچیز و تنها در محدوده مابهالتفاوت قیمت مواد اولیه با محصول نهایی قابل اجرا است که در نهایت نمیتواند کاهش قابل ملاحظهای در قیمت تمام شده محصول نهایی باشد. به همین جهت هرچقدر زنجیره تولید فولاد از سنگآهن تا محصول نهایی متمرکزتر باشد، امکان مانور در مدیریت و کاهش هزینه بیشتر و نقش این اقدامات در کاهش قیمت تمام شده محصول انتهایی موثرتر خواهد بود. به طور کلی برای کاهش قیمت تمام شده محصول نهایی در یک مجتمع فولادسازی ابتدا باید لیستی از گزینههای تشکیلدهنده قیمت تمام شده تهیه کرد و لیست را بر اساس سهم هر گزینه در قیمت تمام شده مرتب و با تمرکز بیشتر بر مواردی که سهم بیشتری دارند و تجزیه و تحلیل آن، راهکارهای کاهش هزینه را بررسی کرد.
در این میان تعیین قیمت برخی از گزینهها که اتفاقا ممکن است سهم بالاتری هم در قیمت تمام شده داشته باشند مثل مواد اولیه، برق، آب، گاز و حمل و نقل به علت انحصاری بودن در اختیار مدیر بنگاه نیست. اگر چه در مورد کاهش قیمت این اقلام از بنگاه کاری ساخته نیست، ولی مدیریت بر مصرف و کاهش نرخ مصرف و بالا بردن راندمان و ضریب بهرهوری از این اقلام برای کاهش هزینه تولید امری ضروری و اجتناب ناپذیر است که باید در این شرایط سخت، بیش از پیش مورد توجه واحدهای فولادی قرار گیرد.اما مدیریت و بهینه سازی قیمت و مصرف سایر اقلام تشکیل دهنده هزینههای تولید از قبیل مواد نسوز، مواد شیمیایی، الکترود، فرو آلیاژها و مواد افزودنی، قطعات مصرفی و یدکی، هزینههای تعمیراتی، کاهش توقفات و افزایش ساعات آماده به کاری تجهیزات، کاهش ضایعات تولید، بهینه کردن موجودی انبارها و فروش اقلام مازاد و راکد انبارها از جمله مواردی است که میتواند در کاهش هزینههای تولید اثر قابل توجهی داشته باشد.
در کنار این اقدامات توجه به هزینههای مالی بنگاه، بهرهوری نیروی کار و تناسب منطقی بین تعداد کارکنان و ظرفیت تولید، بازاریابی و فروش ضایعات تولید و محصولات جانبی را نباید از نظر دور داشت.مطمئنا این اقدامات درون بنگاهی که به دست مدیران با کفایت و کارکنان زحمتکش صنعت فولاد قابل اجرا است در کنار مجموعه اقدامات حمایتی دولت محترم از بنگاههای تولیدی و توجه ویژه به مشکلات آنان میتواند صنعت فولاد را در شرایط سخت فعلی از خطر تعطیلی و ورشکستگی نجات دهد تا این صنعت بتواند مانند گذشته در ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی کشور عزیزمان نقش خود را آنگونه که شایسته این صنعت است، ایفا کند.
به همین جهت کاهش هزینههای تولید و قیمت تمام شده به عنوان یکی از راهبردهای دائمی شرکتهای تولیدی مطرح و مورد توجه مدیران بنگاههای تولیدی بوده است.بدیهی است هر قدر شرایط فروش کالا رقابتیتر و حاشیه سود محدودتر شود توجه به هزینههای تولید و قیمت تمام شده اهمیت و جایگاه ویژهتری پیدا خواهد کرد.یقینا صنعت فولاد هم از این قاعده مستثنی نیست و در شرایط کنونی که روز به روز شاهد کاهش بیسابقه قیمت انواع محصولات فولادی در بازارهای جهانی هستیم، تنها راه بقا و حفظ تولید بالا بردن توان رقابتی از طریق مدیریت و کاهش قیمت تمام شده است و صد البته که دولت محترم نیز باید به نوبه خود با وضع به موقع تعرفه مناسب و منطقی بر واردات، حمایتهای لازم برای حفظ بقای این صنعت را به عمل آورد.
شیوه کنترل و کاهش هزینههای تولید در صنعت فولاد بسته به اینکه یک کارخانه چه بخشی از زنجیره تولید را در اختیار دارد، کاملا متفاوت است. به عنوان مثال برای یک کارخانه نورد میلگرد که مواد اولیه یعنی شمش مورد نیاز را از بازار تهیه میکند و همین یک قلم کالا بیش از 90 درصد قیمت تمام شده میلگرد را تشکیل میدهد، کاهش قیمت تمام شده بسیار ناچیز و تنها در محدوده مابهالتفاوت قیمت مواد اولیه با محصول نهایی قابل اجرا است که در نهایت نمیتواند کاهش قابل ملاحظهای در قیمت تمام شده محصول نهایی باشد. به همین جهت هرچقدر زنجیره تولید فولاد از سنگآهن تا محصول نهایی متمرکزتر باشد، امکان مانور در مدیریت و کاهش هزینه بیشتر و نقش این اقدامات در کاهش قیمت تمام شده محصول انتهایی موثرتر خواهد بود. به طور کلی برای کاهش قیمت تمام شده محصول نهایی در یک مجتمع فولادسازی ابتدا باید لیستی از گزینههای تشکیلدهنده قیمت تمام شده تهیه کرد و لیست را بر اساس سهم هر گزینه در قیمت تمام شده مرتب و با تمرکز بیشتر بر مواردی که سهم بیشتری دارند و تجزیه و تحلیل آن، راهکارهای کاهش هزینه را بررسی کرد.
در این میان تعیین قیمت برخی از گزینهها که اتفاقا ممکن است سهم بالاتری هم در قیمت تمام شده داشته باشند مثل مواد اولیه، برق، آب، گاز و حمل و نقل به علت انحصاری بودن در اختیار مدیر بنگاه نیست. اگر چه در مورد کاهش قیمت این اقلام از بنگاه کاری ساخته نیست، ولی مدیریت بر مصرف و کاهش نرخ مصرف و بالا بردن راندمان و ضریب بهرهوری از این اقلام برای کاهش هزینه تولید امری ضروری و اجتناب ناپذیر است که باید در این شرایط سخت، بیش از پیش مورد توجه واحدهای فولادی قرار گیرد.اما مدیریت و بهینه سازی قیمت و مصرف سایر اقلام تشکیل دهنده هزینههای تولید از قبیل مواد نسوز، مواد شیمیایی، الکترود، فرو آلیاژها و مواد افزودنی، قطعات مصرفی و یدکی، هزینههای تعمیراتی، کاهش توقفات و افزایش ساعات آماده به کاری تجهیزات، کاهش ضایعات تولید، بهینه کردن موجودی انبارها و فروش اقلام مازاد و راکد انبارها از جمله مواردی است که میتواند در کاهش هزینههای تولید اثر قابل توجهی داشته باشد.
در کنار این اقدامات توجه به هزینههای مالی بنگاه، بهرهوری نیروی کار و تناسب منطقی بین تعداد کارکنان و ظرفیت تولید، بازاریابی و فروش ضایعات تولید و محصولات جانبی را نباید از نظر دور داشت.مطمئنا این اقدامات درون بنگاهی که به دست مدیران با کفایت و کارکنان زحمتکش صنعت فولاد قابل اجرا است در کنار مجموعه اقدامات حمایتی دولت محترم از بنگاههای تولیدی و توجه ویژه به مشکلات آنان میتواند صنعت فولاد را در شرایط سخت فعلی از خطر تعطیلی و ورشکستگی نجات دهد تا این صنعت بتواند مانند گذشته در ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی کشور عزیزمان نقش خود را آنگونه که شایسته این صنعت است، ایفا کند.
بهرام سبحانی
مدیر عامل مجتمع فولاد مبارکه اصفهان
ارسال نظر