لازم و ملزوم بودن زنجیره تولید آهن و فولاد

دکتر بهرام شکوری نایب رئیس انجمن تولیدکنندگان و صادرکنندگان سنگ‌آهن ایران صنایع تبدیلی پس از استخراج مواد معدنی در ایران بسیار نوپاست و نیاز به پیشرفت بسیار دارد. تنها صنایع تبدیلی فلزات در کشور معطوف به مواد معدنی سنگ‌آهن و مس می‌شود که با توجه به میزان ذخایر عظیم کشور در این بخش باز هم کافی نیست و نیاز به توسعه و احداث کارخانه‌های تولید فولاد و شمش مس با تکنولوژی‌های نوین بیشتر در کشور احساس می‌شود. ظرفیت‌ها و قابلیت‌های بخش معدنی با توجه به پتانسیل‌های گسترده شده آن در اقصی نقاط کشور بسیار بالاست و سرمایه‌گذاری در این عرصه با توجه به اهداف ابلاغیه اقتصاد مقاومتی باعث رشد و نمو تولید در جامعه صنعت و معدن کشور می‌شود. شکوفایی در تولید مواد معدنی و حمایت از این بخش و ارائه راهکارهای مناسب فرآوری مواد معدنی میزان سودآوری فعالان این عرصه را دوچندان می‌نماید و هم‌افزایی میان دو بخش معدن و صنایع معدنی می‌تواند بر این شکوفایی تاثیر مثبت بگذارد. به‌‌رغم لازم و ملزوم بودن زنجیره تولید آهن و فولاد به هم، متاسفانه توجه خاص دولت به صنعت فولاد(به‌عنوان یکی از حلقه‌های زنجیره ارزش سنگ‌آهن) سبب عدم توجه به رشد دیگر حلقه‌های این زنجیره شده و این عامل اگر در کوتاه‌مدت تاثیر چندانی بر کل زنجیره نداشته باشد حتما در بلند مدت حلقه‌های بعدی را دچار معضل خواهد کرد. سیاست‌های دولت برای افزایش تولید فولاد سبب توجه خاص مسوولان به این بخش شده است؛ بدون اینکه زمینه مساعد را برای تولید این محصول از حلقه آغازین آن یعنی اکتشاف و استخراج سنگ‌آهن آغاز کنند. در ایران بخش معادن و صنایع فولاد به‌صورت دو بخش کاملا مجزا از هم فعالیت می‌کنند؛ اما برخلاف این استقلال، این دو بخش کاملا به هم وابسته هستند و هدف‌گذاری یکی متاثر از دیگری است.

براساس سند چشم‌انداز ۲۰ساله کشور مبنی بر تولید ۵۵میلیون تن فولاد در سال ۱۴۰۴ نیاز به تامین زیرساخت‌ها و مهیا نمودن شرایط و مواد اولیه برای این میزان تولید است. در حال حاضر مواد اولیه مورد نیاز صنایع فولاد از جمله سنگ‌آهن صرفا از طریق سنگ‌آهن استخراج شده توسط معادن داخلی تامین می‌شود؛ اما سیاست‌گذاری‌های ناپایدار و بازدارنده داخلی همچون اخذ بهره مالکانه از معادن، افزایش بی‌رویه حقوق دولتی و خریداری سنگ‌آهن به قیمتی کمتر از قیمت جهانی در بازار داخل مانع از تداوم تولید حلقه اولیه و مبنای تولید فولاد شده است. از طرف دیگر بازار ناپایدار و نزولی جهانی سنگ‌آهن نیز مزید بر علت شده است؛ به‌طوری‌که در این بازار قیمت سنگ‌آهن از سپتامبر ۲۰۱۳ تا سپتامبر ۲۰۱۴ حدود ۶۰ دلار افت قیمت داشته است و این عامل انگیزه سرمایه‌گذاری و توسعه در حلقه‌های این زنجیره را کم کرده است.

سرمایه‌گذاری در بخش فولاد نیازمند سرمایه‌گذاری در کل بخش‌های زنجیره ارزش سنگ‌آهن تا فولاد است و تنها نباید احجام سرمایه‌گذاری ساخت و تجهیز صنایع فولادی مد‌نظر سیاست‌گذاران در این بخش باشد. طبق محاسبات فنی و اقتصادی صورت‌گرفته به ازای هر یک میلیون تن فولاد حدود ۳ میلیون تن سنگ‌آهن با عیار متوسط نیاز است که اگر نسبت باطله‌برداری به ماده معدنی را در معادن سنگ‌آهن کشور به‌طور میانگین حدود ۶ در نظر بگیریم احجام استخراج و باطله برداری که سالانه در معادن باید انجام شود حدود ۲۰میلیون تن می‌شود که رقمی چشمگیر است و برای این حجم عملیات معدنکاری حدود ۵۰ تا ۵۵ میلیارد تومان معادل ۱۶میلیون دلار سرمایه‌گذاری فقط در بخش معدن نیاز است و در دیگر بخش‌های زنجیره ارزش سنگ‌آهن اعم از کنسانتره‌سازی، گندله‌سازی، آهن اسفنجی و نهایتا فولاد‌سازی هزینه‌هایی دیگر نیز باید صورت پذیرد تا یک میلیون تن فولاد تولید شود. به‌طور حدودی برای تولید یک میلیون تن فولاد در کشور میزان سرمایه‌گذاری تجمعی از بخش معدن تا ساخت کارخانه فولاد حدودا ۵۰۰میلیون دلار هزینه در بر خواهد داشت. فارغ از اینکه کدام یک از بخش‌های این زنجیره دارای توجیه اقتصادی است یا خیر، سرمایه‌گذاری در این ابعاد به‌عنوان یک سرمایه‌گذاری وسیع و سنگین است که بخش خصوصی از پس آن به ندرت بر می‌آید.

در ادامه به تحلیل اقتصادی هر یک از بخش‌های این زنجیره پرداخته‌ایم و با شرایط فعلی و قیمت‌های جهانی هر یک از محصولات این زنجیره میزان توجیه اقتصادی هر بخش به‌صورت حدودی محاسبه شده است.

برای بررسی بهتر شرایط فعلی کشور در وضعیت سرمایه‌گذاری و توجیه اقتصادی هر یک از حلقه‌های زنجیره ارزش سنگ‌آهن، لازم دیدیم که یک پکیج کامل از زنجیره ارزش سنگ‌آهن تا فولاد را مدل‌سازی اقتصادی کنیم (جدول زیر) تا مشخص شود در شرایط فعلی کدام‌یک از این حلقه‌ها شرایط بهتری برای سرمایه‌گذاری دارد و در کدام‌یک از این حلقه‌ها مشکل داریم تا برای مدیریت هرچه بهتر آن با توجه به سند چشم‌انداز ۱۴۰۴ گام‌های مهمی برداریم. بررسی میزان سودآوری(NPV) و نرخ بازگشت سرمایه(IRR) در هر یک از حلقه‌های زنجیره ارزش سنگ‌آهن نشان می‌دهد تنها سه حلقه‌ اول زنجیره یعنی تولید کلوخه، تولید سنگ‌آهن دانه‌بندی و تولید کنسانتره دارای توجیه اقتصادی بوده و برای سرمایه‌گذاری مناسب است و حلقه‌های بعدی براساس عدم بازگشت سرمایه کافی و منفی شدن ارزش خالص فعلی سرمایه آن، فاقد توجیه اقتصادی است.

همان‌طور که در جدول زیر مشاهده می‌شود حجم سرمایه‌گذاری به ازای هر یک میلیون تن فولاد بالغ بر ۵۰۰میلیون دلار بوده که با توجه به سند چشم‌انداز ۵۵میلیون تن فولاد و ظرفیت فعلی حدود ۱۷ میلیون تن فولاد کشور لازم است تا به ظرفیت ۳۸میلیون تن فولاد ظرف مدت ۱۰ سال برسیم یعنی سالانه حدود ۸/۳ میلیون تن فولاد باید به ظرفیت موجود اضافه کنیم تا در افق ۱۴۰۴ چشم‌انداز ۵۵میلیون تن فولاد محقق شود. حال دوسوال مطرح می‌شود، اول آنکه آیا این میزان ظرفیت قابل تحقق است و دوم اینکه اگر محقق شود بودجه لازم جهت عملیاتی شدن این موضوع از کجا باید تامین شود.

در جواب سوال اول همان طور که در نمودار بالا مشاهده می‌کنید باید به کارنامه دولت در چند سال گذشته در این بخش رجوع شود که افق‌های دیده‌شده برای سال‌های گذشته مثلا افق ۵/۲۲ میلیون تن فولاد برای سال ۱۳۹۲ فقط با ۶/۱۵ میلیون تن فولاد (آن هم در شرایط وضعیت بازار بهتر نسبت به شرایط کنونی) محقق شد و کسری تولید فوق تا‌کنون هم رفع نشده است. ارائه چنین آمار و ارقامی بدون در نظر گرفتن واقعیت‌های موجود کشور از سوی ارگان‌های ذی‌ربط دیدگاه جامعه علمی را به تصویب‌کنندگان این افق‌ها دچار تردید می‌کند و نقش انجمن‌های سنگ‌آهن و فولاد در این زمان بیش از پیش روشن‌تر می‌شود تا با حمایت علمی و عملی انجمن‌ها از دولت و بالعکس در تصویب این نوع نگرش‌ها، به سمت ارائه سند چشم‌انداز اصولی با در نظر گرفتن تمامی شرایط لازم قدم برداریم. پس کارنامه دولت درخصوص محقق شدن چشم‌اندازها در این چند سال چندان درخشان نبوده و عملکرد دولت جهت محقق شدن این امر کمی با تردید روبه‌رو است. اما جواب سوال دوم، به روشنی واضح است، به دلیل عدم توجیه اقتصادی نیمه دوم زنجیره ارزش سنگ‌آهن در شرایط کنونی کشور، بخش خصوصی رغبتی برای سرمایه‌گذاری در این بخش از خود نشان نمی‌دهد و اگر دولت کماکان بر هدف خود پافشاری می‌کند باید تامین اعتبار و بودجه لازم و کافی را خود به میدان آورد. با محاسبه‌ای سرانگشتی برای ۳۸میلیون تن رشد تناژی فولاد تا افق ۱۴۰۴ حداقل باید ۱۹هزار میلیارد دلار سرمایه‌گذاری در کل زنجیره ارزش سنگ‌آهن تا فولاد صورت گیرد که با محاسباتی ساده با توجه به قیمت فعلی نفت و میزان فعلی تولید نفت در کشور، این مقدار حدود ۱۰درصد از درآمدهای نفتی کشور طی این ۱۰سال خواهد بود که بعید است با توجه به ملاحظات سیاسی و اقتصادی در کشور، ۱۰درصد از کل درآمد نفت کشور در این ۱۰ سال فقط صرف یک صنعت، آن هم صنعت فولاد شود. پس این نقشه راهی که دولت برای خود ترسیم کرده است فقط جامعه معدنی و فولادی کشور را وارد حبابی از تولیدات کرده که با شرایط فعلی کشور و وضعیت پیش‌بینی قیمت‌های محصولات زنجیره ارزش سنگ‌آهن و فولاد، رسیدن به این سراب دور از ذهن و انتظار است، مگر آنکه با جذب سرمایه‌گذاران خارجی، به‌کارگیری تکنولوژی‌های روز دنیا و تاثیر آن بر کاهش هزینه‌های تولید، توافقات شایسته سیاسی و اقتصادی با جهان غرب و از بین رفتن تحریم‌ها بتوان تا حدی رشد نه تنها این بخش از صنعت، بلکه دیگر بخش‌های تولیدی کشور را شاهد بود.

در پایان باید خاطرنشان کنیم که همه ما به دنبال رونق کسب و کار و شکوفایی این زنجیره ارزش هستیم اما نگرش واقع‌گرایانه را نیز نباید فراموش کنیم. روند رو به رشد جمعیت جهان، سبب نیاز پیوسته به محصولات زنجیره ارزش سنگ‌آهن تا فولاد می‌شود. اما نوسانات شدید و لحظه‌ای بازار سنگ‌آهن و عدم حاشیه سود مطمئن برای تولیدکنندگان سبب کاهش تولید آن شده و برای تداوم تولید آن نیاز به حمایت دولت از این تولیدکنندگان است. توجه به نیاز منطقه به محصولات زنجیره ارزش سنگ‌آهن و فولاد، سرمایه‌گذاری در این حوزه را با رعایت شرایط فنی و اقتصادی مطمئن برای افق پیش‌بینی‌شده، امری ضروری می‌سازد. همچنین تشکیل گروهی متخصص تحت حمایت دولت و انجمن‌های صنفی زنجیره ارزش سنگ‌آهن و فولاد به منظور تعیین افق‌ها، محاسبات و تناسبات کارشناسی از تولید، می‌تواند کمک‌های لازم را در مورد تصمیم‌گیری اهداف زنجیره انجام دهد. حمایت صنایع فولاد از بخش معدن به‌عنوان تامین‌کننده اصلی مواد اولیه صنایع فولاد و تعامل در قیمت‌گذاری عادلانه هر یک از محصولات زنجیره ارزش سنگ‌آهن را نیز باید مد نظر قرار داد. همچنین در بحث عدم راندمان‌های انرژی، پرسنل و... در هر یک از حلقه‌های زنجیره ارزش باید تحقیق و تفحص صورت گیرد و تیم‌های کارشناسی به بهبود اوضاع کمک کنند. کمک دولت به ایجاد زیرساخت‌های لازم جهت احداث و راه‌اندازی صنایع تبدیلی سنگ‌آهن،کمک به اکتشافات تکمیلی محدوده‌های سنگ‌آهن در کشور، توجه به حوزه معدن و مواد معدنی به‌عنوان جایگزین مناسب درآمدهای نفتی کشور و حمایت آن از انجمن‌های صنفی معدنی و فولادی در کشور جهت ارائه مدل‌های قیمتی برای بقای زنجیره ارزش سنگ‌آهن و فولاد امری ضروری است.

لازم و ملزوم بودن زنجیره تولید آهن و فولاد

لازم و ملزوم بودن زنجیره تولید آهن و فولاد