حاشیه دو برابری سود سنگآهنیها نسبت به فولادیها
سیدرسول خلیفه سلطان دبیر انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران در حال حاضر در زنجیره فولاد دو نوع عدم توازن وجود دارد؛ یکی عدم توازن در ظرفیت تولید و دیگری عدمتوازن در سودآوری که هر دو ناشی از فقدان دید یکپارچه و مدیریت فراگیر در این صنعت است و هر کدام مسبب ایجاد و تشدید دیگری است. تولید فولاد مشتمل بر چندین حلقه است که اندکی کمتوجهی به یک حلقه سبب بروز مشکلات در سایر حلقهها میشود. این توجه باید در برگیرنده تمامی ابعاد و تحت مدیریت متخصص و جامع باشد تا هم میزان تولید در حلقههای مختلف متناسب شود و هم با ایجاد توازن و تناسب در سودآوری بخشها، سرمایهگذاران را نسبت به ورود به زنجیره تولید فولاد ترغیب کرده و اطمینان خاطر بخشد.
سیدرسول خلیفه سلطان دبیر انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران در حال حاضر در زنجیره فولاد دو نوع عدم توازن وجود دارد؛ یکی عدم توازن در ظرفیت تولید و دیگری عدمتوازن در سودآوری که هر دو ناشی از فقدان دید یکپارچه و مدیریت فراگیر در این صنعت است و هر کدام مسبب ایجاد و تشدید دیگری است. تولید فولاد مشتمل بر چندین حلقه است که اندکی کمتوجهی به یک حلقه سبب بروز مشکلات در سایر حلقهها میشود. این توجه باید در برگیرنده تمامی ابعاد و تحت مدیریت متخصص و جامع باشد تا هم میزان تولید در حلقههای مختلف متناسب شود و هم با ایجاد توازن و تناسب در سودآوری بخشها، سرمایهگذاران را نسبت به ورود به زنجیره تولید فولاد ترغیب کرده و اطمینان خاطر بخشد.
بررسیها نشان میدهد که میزان سودآوری در حلقههای ابتدایی زنجیره تولید فولاد بسیار بالاتر از حلقههای پایانی آن است. در چند سال اخیر حاشیه سود شرکتهای بزرگ تولیدکننده سنگ آهن بیش از دو برابر شرکتهای بزرگ فولادی بوده است. به همین دلیل و در پنج سال اخیر بازده داراییهای شرکتهای بزرگ فولادی کمتر از نصف شرکتهای بزرگ سنگآهنی بوده است.
همچنین نسبت بهای تمام شده به فروش نیز که میزان تاثیر نهادههای تولید را منعکس میکند، در شرکتهای فولادی بیش از دو برابر شرکتهای معدنی است.
با توجه به این اطلاعات، مشخص میشود که سودآوری در زنجیره فولاد از معدن تا محصول نهایی به درستی تقسیم نشده و نامتوازن بودن آن بسیار قابل توجه است، اما سوالی که پیش میآید این است که این سودآوری در بخش معادن که عامل بسیار مهمیدر ترغیب سرمایهگذاری در این بخشاست، چرا اکتشاف و استخراج شایستهای را به همراه نداشته است؟ با اندکی تامل در طرحهای توسعهای معادن و مجوزهای صادر شده چند ساله اخیر درمییابیم که این حاشیه سود بالا به جای سرمایهگذاری در اکتشاف و استخراج که رسالت اصلی معدنداری است، صرف احداث طرحهای فولادسازی شده است؛ آن هم در نقاطی از کشور که از دسترسی آسان به نهادههای مهم تولید فولاد برخوردار نیست!
از سوی دیگر در سال گذشته بیش از ۲۴ میلیون تن سنگآهن از کشور خارج شده است در صورتی که اگر همین سنگ آهن تا مرحله تولید گندله فرآوری شود حدود ۴ هزار میلیارد تومان به ارزش افزوده ملی کشور اضافه میشود. در حال حاضر صنعت فولاد کشور از حدود ۱۰ میلیون تن کمبود گندله رنج میبرد و تولیدکنندگان آهن اسفنجی به سختی ماده اولیه خود را تامین میکنند. این در حالی است که میزان سرمایه گذاری لازم برای تولید گندله کمتر از سایر بخشهای زنجیره فولاد است، البته خوشبختانه با آگاهی که سرمایه گذاران پیدا کردهاند، چندین طرح گندله در کشور تعریف و در حال احداث است، اما پیشرفت فیزیکی هیچ یک از آنها بالای ۳۰ درصد نبوده و به نظر نمیرسد که تا دوسال آینده به بهرهبرداری برسند.در چند سال گذشته عوارض صادراتی سنگ آهن صفر و قیمت جهانی آن بالا بوده است که با توجه به عوارض ۳۰ درصدی کنسانتره و گندله، باعث شده معدنداران به جای فرآوری سنگآهن، به صادرات این ماده اولیه مهم روی آورند. عدم سرمایهگذاری در تولید کنسانتره وگندله سبب سرمایهگذاری کمتر در تولید آهن اسفنجی شده است، به طوری که در حال حاضر تعداد کارخانههای تولیدکننده آهن اسفنجی کمتر از تعداد انگشتان دو دست است.
صنعت فولاد در حلقههای پایانی یعنی ذوب و نورد از یک بازار رقابتی برخوردار است و بالعکس در حلقههای آغازین با انحصار روبهرو است. در اقتصاد نیز هر کجا که انحصار وجود داشته باشد، تمایل به تحصیل منفعتبخشی بیشتر است. این انحصار به ویژه در حلقه قبل از ذوب یعنی آهن اسفنجی، مشکلات عدیده ای را برای فولادسازان ایجاد نموده است؛ البته همانطور که قبلا بیان شد یک دلیل مهم ایجاد این بازار انحصاری در بخش آهن اسفنجی، کمبود گندله به عنوان ماده اولیه این بخش است که آن هم به عدم توجه به فرآوری سنگآهن برمیگردد بنابراین باز هم ملاحظه میشود که نامتوازن بودن سودآوری و ظرفیت تولید در حلقههای مختلف، یکدیگر را تشدید کردهاند.
در حال حاضر، ۹ تولیدکننده آهن اسفنجی در کشور وجود دارد که عملا ۳ یا ۴ کارخانه به فروش آهن اسفنجی مبادرت میکنند و سایر تولیدکنندگان این بخش، آهناسفنجی تولیدی خود را در خطوط ذوب خود مورد استفاده قرار میدهند. این بازار به شدت انحصاری است و عدم تناسب عرضه و تقاضا در این حلقه باعث شده که آهناسفنجی با قیمتی بالاتر از حد معمول به فروش برسد که این مساله کاهش حاشیه سود واحدهای تولیدکننده فولاد خام را به دنبال داشته است. واحدهای ذوبی کشور به واسطه نامتناسب بودن عرضه و تقاضا در بازار قراضه به عنوان دیگر ماده اولیه خود نیز تحت فشار قرار گرفته و از آن سو هم کاهش سودآوری به آنان تحمیل شده است. رکود بازار محصولات فولادی به ویژه در مقاطع طویل و کاهش قیمت آن در بازار هم تولیدکنندگان فولاد خام را مجبور به کاهش قیمت شمش کرده؛ به طوری که با در نظر گرفتن شرایطی که وصف شد، حاشیه سود واحدهای ذوب خصوصا در بخش خصوصی به حدود صفر رسیده و حتی در برخی کارخانهها منفی هم شده است.
در بخش نورد هم به دلیل رقابتی بودن بازار وضعیت به همین گونه است. کاهش تقاضای محصولات فولادی و تداوم رکود بازار، سبب افت شدید قیمتها شده و به علت عدم کاهش متناسب قیمت شمش، سودآوری واحدهای نوردی نیز تنزل پیدا کرده است، به گونهای که به اعتقاد برخی کارشناسان، تولید میلگرد در اندازههای معمول در شرایط کنونی توجیه اقتصادی ندارد یا بهعبارت دیگر شرکت را متحمل زیان میکند.
نتیجهگیری
بنابراین ایجاد توازن ظرفیت و سودآوری در حلقههای مختلف زنجیره تولید فولاد متناسب با سرمایهگذاری لازم برای هر حلقه، نیازمند توجه و اقدام ضروری همراه با بررسیهای کارشناسی است. در این راستا نقش یک مدیریت فراگیر که نگاهی جامع به کل زنجیره فولاد داشته باشد، از اهمیت بسزایی برخوردار است. نهاد، سازمان، ستاد، انجمن و به طور کلی یک ساختار منسجم و متخصص باید متولی صنعت فولاد کشور باشد؛ بهطوری که بتواند در بلندمدت زنجیره فولاد کشور را چه از منظر سودآوری و چه از منظر ظرفیت تولید متوازن سازد و البته متوازن هم توسعه دهد.
در کوتاهمدت و میانمدت نیز اقداماتی همچون ورود مسوولانه دولت برای تعیین فرمول قیمتی در حلقههای دارای بازار انحصاری، پالایش طرحهای در حال احداث و اجرای راهبردهای طرح جامع فولاد برای تشویق معدنکاران و سرمایهگذاران به فرآوری سنگآهن تا گندله و تزریق نقدینگی برای بهرهبرداری سریعتر طرحهای تولید آهن اسفنجی و گندله میتواند در دستور کار جدی متولیان صنعت فولاد کشور قرار گیرد.
البته مسوولان محترم وزارت صنعت، معدن و تجارت نیز با درک اهمیت و حساسیت موضوع، درحال بررسی طرحها و ظرفیتهای موجود هستند تا سرمایهگذاریها را بهسوی متوازن کردن زنجیره فولاد هدایت کنند. خوشبختانه، با بازنگری که در طرح جامع فولاد صورت گرفته، راهبردهای ایجاد توازن در حلقههای مختلف زنجیره فولاد از اکتشافات معدنی تا محصولات نهایی مشخص شده است. اما مهمتر از تعیین استراتژی، اجرای صحیح آن است که نیاز به یک همت جمعی در جهت منافع ملی دارد و به نظر میرسد احیای ستاد فولاد کشور با ماموریت اصلی نظارت بر اجرای راهبردهای طرح جامع فولاد میتواند راهکاری مناسب برای عملی شدن استراتژیهای تعیین شده باشد.
ارسال نظر