ضرورتهای ورود به صنعت بلند مرتبهسازی
گروه بنگاهها: امروزه شیوههای شهرنشینی با توجه به افزایش جمعیت عوض شده و این تغییر نگاه چالشهای زیادی را پیش روی مدیریت کلانشهرها قرار داده است. در چند سال اخیر روشهای ساختوساز همزمان با نیازهای جدید تغییر پیدا کرده و کلان شهرها میزبان ساختمانهای بلندمرتبهای هستند که چهره شهرها را عوض کرده است. بلندمرتبهسازی یک صنعت ساختمانی صرف نیست، بلکه یک تولید صنعتی است که در سطح جهانی میتواند برای کشور درآمدزایی کند. گاه جابهجایی مالی بلند مرتبه سازی به قدری بالاست که کار به بانکها میرسد.
گروه بنگاهها: امروزه شیوههای شهرنشینی با توجه به افزایش جمعیت عوض شده و این تغییر نگاه چالشهای زیادی را پیش روی مدیریت کلانشهرها قرار داده است. در چند سال اخیر روشهای ساختوساز همزمان با نیازهای جدید تغییر پیدا کرده و کلان شهرها میزبان ساختمانهای بلندمرتبهای هستند که چهره شهرها را عوض کرده است. بلندمرتبهسازی یک صنعت ساختمانی صرف نیست، بلکه یک تولید صنعتی است که در سطح جهانی میتواند برای کشور درآمدزایی کند. گاه جابهجایی مالی بلند مرتبه سازی به قدری بالاست که کار به بانکها میرسد. بنابراین جذب بانکها، سرمایهگذاران و فعالان حوزه بازاریابی فروش، قسمت مهم و جداییناپذیر بلندمرتبهسازی است.
وزارت راه به منافع عموم میپردازد و شهرداری به توسعه فرهنگ عمومی شهر توجه دارد، سوال اینجاست که اگر نیاز به سرمایهگذاری باشد، چه کسی باید تامین کند؟ آیا بهتر نیست کسانی که میخواهند سرمایهگذاری کنند به جای ساخت واحدهای کوچک و تخریب منابع طبیعی، در واحدهای بزرگ سرمایهگذاری کنند؟ با بلندمرتبهسازی میتوانیم با ساختن دو ساختمان ۵۰ طبقه؛ ظرفیت زندگی یک شهر را فراهم کنیم. اگر پدیدهای به نام بلندمرتبهسازی موجب ارتقای کیفیت زندگی ساکنان آن شود بیتردید مخالفتی با اینگونه از ساختوسازها در شهرها وجود ندارد. اگر این ساخت و سازها ما را به هدف نزدیک نکند و برنامهریزی و کنترل بر این گونه توسعه شهری نداشته باشیم باید حتیالامکان از بلندمرتبهسازی جلوگیری به عمل آوریم، مگر آنکه بر اساس ضوابط مبتنی بر مطالعات دقیق و جامع باشد. تحقیقات وزارت راه و شهرسازی نشان میدهد که بدون برنامهریزی، به طور قطع در آیندهای نزدیک با چالشهای بلندمرتبهسازی در تهران مواجه میشویم. بنابراین باید حساسیت مسوولان دولتی نسبت به پدیده بلندمرتبهسازی برانگیخته شود. در همین راستا نظر چند تن از مدیران این صنعت در ذیل میآید.
روی دیگر سکه اما چیز دیگری است؛ طرز سکونت، نحوه رفتار و کنشهای اجتماعی مختلف بین ساکنان بلندمرتبهها بیشترین تاثیر را بر گسترش یا رکود بلندمرتبهسازی در ایران معاصر دارد. بلندمرتبهنشینان اگر به اراده خود آمده باشند از وجوه امنیت سازه، زیبایی و آرامش آن بهرهمند میشوند و اگر به اجبار، از تسهیلات بانکی و روش ارزانتر و با حذف استانداردهای اختیاری و اجباری مالک شدند، دل نگران مامن خود خواهند بود.... اما همه اینها مخصوص طبقات متوسط اجتماعی و طبقات بالا دست است. رویکرد اصلی در بلند مرتبهسازی چه باید باشد که جامعه هدفی گستردهتر را در بر بگیرد؟ تجلی امکانات برای همه؟ آیا این تراکم متصور در بلندمرتبهسازی موجب غریبه تر شدن انسانها و انزوا خواهد شد یا با بنا نهادن هر سنگی بر سنگ دیگر در یک برج، ملاتی از احساس و عاطفه را نیز میتوان چاشنی این ساختوساز کرد و امیدوار به توسعه روابط اجتماعی ساکنان، محله و شهر بود؟ چگونه میتوان بر هراس ساکنان سنتی شهرها از چیدمان جدید عمودی فائق آمد؟ برنامه بلند مرتبهسازی، نه یک گرایش در فرم که ساختاری مبتنی بر هویت و محتوا است و این مهم میسر نخواهد شد، جز انطباق بلندمرتبهسازی با ارزشهای بومی و شناخت سرمایههای اجتماعی و ایجاد حلقههای واسط مشارکتجویی افراد، در جان دادن به این کالبد است. بنابراین مهندسان و معماران تنها وظیفه ساخت این کالبد را ندارند. مهندس و معمار ما، نه یک ریاضیدان و فیزیکدان صرف که جامعه شناس و روانشناسی حاذق و زبردست باید باشد. معلومات یک معمار و طراح اینگونه ساختمانها نهتنها باید تخصص ساخت و ساز باشد که باید آشنایی با آداب و رسوم، فرهنگ، فولکلور و ارزشهای جامعه در زمره تعهد و آموزش او باشد. شاید این مهم، شاهکلید گشایش و فرار از یکنواختی بلندمرتبهها و هویتبخشی به آن محسوب شود. اگر سه مولفه محصور بودن، ترکیب و هماهنگی متناسب اجزا و عملکرد و فعالیت جمعی، تا دیروز از نشانههای زندگی شهری بوده است، بلندمرتبهسازی بهعنوان یک گام در جهت هماهنگی بیشتر با این سه مولفه باید قلمداد شود و نه اینکه به ساختار موجود خدشه وارد آورد. نباید مانند هر فعالیت نوینی، تنها با اتکا به دانش فردی در این مسیر گام نهاد. باید وجود مقررات و ضوابط کنترلکننده با توجه به تاثیرات اقلیمی، بسامانی ساختمانها و از همه مهمتر مناسبات اقتصادی در ساخت و انبوهسازی را در کنار سایر اولویتهای ذکر شده لحاظ کرد. مهندسان ما باید مجاب شوند تا با نهادینه کردن روشهای بلندمرتبهسازی از بروز مشکلاتی همچون افزایش ازدحام و تراکم، افزایش آلودگیهای زیست محیطی، کاهش دسترسی شهروندان به هوای آزاد و نور خورشید و افزایش مزاحمتهای شهری جلوگیری کنند. اینها به تمامی قطعات پازلی است که قطعه گمشده ندارد. چیدمان درست میطلبد و ما باید این چیدمان را به بهترین نحو حیات بخشیم. حیاتبخشی به حیاطی عمودی!
بسیاری بر این باورند که در راستای حل مسائل امروزی و آینده آن، راهبرد شهر فشرده و پروژههای بلندمرتبهسازی، میتواند محور توسعه آتی شهرهای ما قرار گیرد. رابطه بلندمرتبهسازی و توسعه اقتصادی، اشتغال، تامین نیازهای ضروری اجتماعی و فرهنگی شهرنشینان و گـذران اوقات فراغت انسان خسته شهری امروز بر کسی پوشیده نیست. شاید امروزه اساس بسیاری از طرحهای شهری در جهان معاصر این است که با افـزایش تـراکم و احـداث سـاختمانهای بلند مرتبه و توجه به کاربری مختلط و ترکیبی تا آنجا که ممکن است از سطح اشـغال سـاختمانها کاسته و با استفاده بهینه از زمین شهری، بتوان رابطه مناسبی را بـین عملکردهای انسانی و خصیصههای زیستمحیطی بهوجود آورد تا شهر و کشور و دنیایمان محل بهتری برای فرزندانمان و آیندگان باقی بماند. بسیاری از مکاتب فکری در دنیا در نحوه تجسمشان از نیازهای زندگی امروز بشر، دارای پیوندهایی با بلند مرتبهسازی و نظریه شهر عمودی هستند. انسان در این مکاتب عنصری بیولوژیک است که دارای عملکردهای متفاوت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است و نمیتوان بدون توجه به این نیازها بر طبل گسترش زندگی شهری کوبید. امروزه اساس بلندمرتبهسازی و هماهنگی عملکردهای شهری با مفهوم شهر فشرده در هم پیچیـده است. تاکنـون اندیشمندان مختلف بـا بررسی و نقد وقایع برنامهریزی شهری و شهرسازی، پیشنهادهای مختلفـی را برای هدایت برنامهریزی شهری، شهرسازی و طراحی شهری ارائه دادهاند که اسـاس همه آنها بر شـکلهای جدید شهری متمرکز است. یعنی باید برای نیازهای در حال تحول اجتماعی شهروندان پاسخی وجود داشته باشد و همانگونه که جامعه تغییر میکند، باید الگوهای جدید ساختمانی نیز ایجاد شوند. بهطور کلی شهر فشرده با ساختمانهای بلندمرتبه و آسمانخراشها دارای امتیازات زیستمحیطی، انـرژی، منافع اجتماعی و فرهنگی عدیدهای است که نمیتوان از آن چشم پوشید. بحرانهای آلودگی هوا و بیآبی و تورم در این سالها دل همه ما را بسیار آزرده است. پس چرا در جهت علمی کاهش این بحرانها گام بر نداریم؟ نتایجی که از ساخت ساختمانهای بلندمرتبه و شهرهای فشرده عایدمان میشود کم نیست:
1ـ حذف محدودیت توسعه شهری، استفاده مجدد از زیرساختها و اراضی توسعه یافته قبلی و تجدید حیات مناطق موجود شهری.
۲ـ حمل و نقل عمومی با صرفه که نیاز اکثریت جمعیت شهری را برآورده ساخته و در نتیجه دسترسی و تحرک کلی افزایش پیدا خواهد کرد و حجم ترافیک موتوری، آلودگی هوا، خطر مرگ، جراحت و ... کاهش مییابد.
3ـ مطلوبیت کاربریهای مختلط به دلیل بالابودن تراکم کلی جمعیت، کـاهش فواصل سـفر بـه خاطر کاربریهای مختلط و بالا بودن تـراکم جمعیـت، پیادهروی و دوچرخه سـواری بهعنوان کارآترین و موثرترین وسیله صرفهجویی در انرژی جهت دسترسی به تسهیلات محلی، وابسـتگی کمتر به اتومبیل.
۴ـ محیط زیست بهتر به خاطر کاهش کلی و آلایندهها و گازهای گلخانهای و مصـرف کمتـر سوختهای فسیلی و در نتیجه سلامتی بیشتر.
5ـ کاهش هزینههای گرمایش در نتیجه بافت شهری متراکمتر و همراه با مصرف کمتر انرژی و آلودگی کمتر.
۶ـ پتانسیل اختلاط اجتماعی در نتیجه تراکمهای زیاد جمعیتی و خصوصا هنگامیکه با طیـف وسیعی از انواع گونههای مسکونی و ساکنان در محلات همراه باشد.
7ـ تمرکز فعالیتهای محلی در محلات و در نتیجـه بـالارفتن کیفیـت زنـدگی، امنیـت بیشـتر و محیطی فعالتر و همینطور حمایت از مشاغل و خدمات که به مفهوم ایجـاد محیطـی اسـت بـرای رونق فعالیتهای تجاری و اقتصادی.
فراموش نکنیم که آسمانخراشها نشانههایی از هویت انسان مدرن هستند و هر جا پای انسان مدرن باز شود، جای خالی آسمانخراشها مشهود است و در دنیای معاصر علاوه بر نشانههای هویتی و سمبلهای شهری، کارکردهای گردشگری و رفاهی و امنیتی فراوان میتوان برای بلندمرتبهها متصور بود. حالا زمان آن فرارسیده که تهران اولین آسمانخراشش را بسازد، چراکه ردپای انسان مدرن مدتها است که در جامعه شهری ما بهوجود آمده و در حال تکثیر است....
این شیوه بیتردید میتواند جوابگوی بسیاری از خواستهها و توقعات مدیران باشد. نیاز به تعداد فراوان مسکن و ساختمان، سرعت در اجرا و کم کردن هزینهها تنها بخشی از ظرفیتها و مزیتهای انبوهسازی است. صد البته نباید فراموش کرد که بسیاری از ما تعریف درست و مشخصی از انبوهسازی نداریم، چرا که با پیش آوردن این موضوع بلافاصله به یاد ساختوسازهای کوچک و شبیه به هم و لانه زنبوریهایی میافتیم که به خطا در تمام سالهای گذشته برایمان تدارک دیده شد و از آن مصداق انبوهسازی را مراد کردند. برای همین هم هست که به محض به زبان آوردن ترکیب «انبوهسازی» سیلی از مخالفتها و مقاومتها نیز عیان میشود. اکثرا تصور میکنند که بنا بر تعاریف غلط انتشاریافته انبوهساز کسی است که مجتمعی بالای بیست واحد میسازد؛ در حالیکه انبوهسازی حقیقی اجرای طرحهایی است که از نظر تعداد و حجم بسیار بالاتر از این ارقام است و این در حالی است که انبوهسازی دقیقا اجرای پروژههایی است که تمام ویژگیهای تکنولوژیک و علمیو منطبق بر زندگی در شهرهای جدید را با خود همراه دارد. حجم پرتعداد واحدها در انبوهسازی نه تنها زندگی را در شهرهای پرجمعیت کم دغدغهتر میکند، بلکه همواره با گردش بالای مالی و اشتغالزایی فراوان، برای جامعه ارزش افزوده زیادی را نیز به همراه خواهد داشت. آثار زیانبار ساختوسازهای غیرمهندسی و فارغ از قواعد تکنولوژیک در شهرهای ایران، موضوعی نیست که بتوان به آن بیتوجه بود. اگر بلندمرتبهسازی و انبوهسازی را با این نگاه دنبال کنیم که انسانها در این الگو به ورطه روابط سرد انسانی و الیناسیون و از خودبیگانگی و غریبی دچار میشوند، راه به جایی نخواهیم برد.
ساختمانها به خودی خود طلسم بیگانگی بشر امروز را به همراه ندارند. این ضعفهای فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی است که جوامع را به سردی و بیگانگی سوق داده است. آیا وسایل نقلیه پیشرفته و لوکس جدید نسبت به خودروهای آلاینده و هندلی قدیم، انسانها را از هم دورتر کرده؟ میبینیم که این یک قیاس به خطا است. پدیدههای تکنولوژیک فرهنگ خاص خود را هم باید به همراه بیاورند. در انبوهسازی ساختمان به معنای حقیقی کلمه موضوعاتی مانند طراحی علمیو دقیق، استفاده از مصالح استاندارد، سازههای مستحکم، تاسیسات مکانیکی و الکتریکی، ویژگیهای زیستمحیطی و زندگی در بناهای مرتفع، جزو اصول لحاظ میشوند و پروژههایی که چنین مولفههایی را در کنار کاهش هزینه و بهینهسازی مصرف انرژی و راندمان بالا را با خود نداشته باشند، بدون تردید از دایره انبوهسازی به مفهوم صرف بیرون خواهند بود. بر این اساس بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامیو شرکت مادرتخصصی عمران و مسکن ایران با این رویکرد، آستین همت بالا زدهاند تا با همکاری و مساعدت سازمانهای ذیربط بهصورت کاملا قانونی و بهصورت حرفهای و تخصصی سازوکار بلند مرتبهسازی در ایران را به کمک و مشارکت فعالان و اندیشمندان صاحبنام داخل و خارج تدارک ببینند تا از این طریق برای نخستینبار گام موثری در واردات فناوری و توسعه مباحث تئوریک این حوزه که طبعا میتواند خروجیهای مثبتی در حوزه اشتغالزایی و تقویت دانش مرتبط با صنعت داشته باشد، بردارند.به قاعده آنچه مهم و حیاتی است این است که مخالفان و منتقدان انبوهسازی باید در نظر داشته باشند که نمیتوان به اتکای نبود یا خلأ قوانین اصل صورت مساله را پاک کرد و از این ضرورت حیاتی در زندگی کلانشهرها گذر کرد. آیندگان توقع دارند که تصمیمات گذشتگانشان خردمندانه و فکورانه باشد. بلند مرتبهسازی یک ضرورت است و آسمانخراشها قبل از هر جا سر به آسمان نیاز میسایند.
لزوم واقعبینی درباره تبعات مثبت و منفی بلندمرتبهسازی
هرگز نمیتوان یک پدیده را صرفا مثبت یا کاملا منفی دید. روشن آنکه، ساختمانهای بلندمرتبه هم مانند هر پدیده دیگر، هم دارای جنبههای مثبت است و هم منفی. از آثار و تبعات نه چندان مثبت این ساختمانها زیاد سخن به میان آمده؛ مانند سایه انداختن این سازهها بر ساختمانهای دیگر، جلوگیری از وزش باد، عبور ابرها، تغییرات آب و هوایی در نتیجه کمک به افزایش آلودگی در کلانشهرها، بالا رفتن قیمت زمین و آپارتمان، افزایش اجارهبها و در نهایت نارضایتی مستاجران و ساکنانی که سهمی از این املاک ندارند، ازدحام و تراکم جمعیت، کمبود پارکینگ و سرازیر شدن ماشینها به خیابانهای مجاور، پارکهای دوبل و ایجاد ترافیک در خیابانهای اطراف، مشرف بودن به منازل و ساختمانهای اطراف، مدیریت دشوار ساختمانهای بلندمرتبه مانند سیستم جمعآوری زباله، هماهنگی در شارژ ساختمان و تصمیمگیریهای لازم دیگر، به علت جمعیت بالای ساکنان، ناآشنا بودن همسایهها، ناشناس ماندن و درنتیجه کاهش امنیت دراین ساختمانها و مسائلی از این دست!آنچه مغفول مانده آثار و تبعات مطلوبی است که این سازهها در شهرها به دنبال دارند. نباید فراموش کرد که رعایت اصول، استانداردها، قواعد و قوانین هر کاری منجر به افزایش فایده و بهرهوری آن میشود. بهعنوان مثال برای ساخت این سازهها، محاسبه تعداد طبقات بر حسب اندازه قطعه زمین، عرض معابر و... همچنین یافتن مکانهای مناسب برای بلندمرتبهسازی بر اساس وضعیت طبیعی، زیست محیطی، زمینشناختی و... در قسمتهای مختلف شهر سبب میشود که نه تنها این سازهها مشکلی برای شهر ایجاد نکنند، بلکه به حل برخی مشکلات و معضلات هم بینجامند. واقعیت سرازیر شدن سیل عظیم مهاجران به شهرهای بزرگ، افزایش تراکم جمعیت در برخی مکانهای شهری، کمبود زمین، لزوم تدبیر و تمهید مسکن برای این افراد و... دستاندرکاران امور شهری را خواسته یا ناخواسته به سمت بلندمرتبهسازی میبرد.
صرفهجویی در زمین
اگر سیاست افزایش بهرهوری، یا افزایش تراکم در شهرها را که در شرایط امروز کشور جزو اهداف شهرسازی قرار گرفته است در نظر داشته باشیم، مهمترین عامل در تحقق این هدف کاهش متوسط سطح سرانه زمین مسکونی یا افزایش تراکم ساختمانی است، به نظر میرسد توسعه عمودی شهرها باید از این پس به جای توسعه افقی، سرلوحه اقدامات مربوط به شهرسازی قرار گیرد. کمبود زمین را میتوان با عمودیسازی تا حد زیادی جبران کرد، چرا که بلندمرتبهسازی، بهرهوری از قطعات زمین را به حداکثر میرساند و فضا برای ساخت معابر عریض، فضای سبز، پارکها، کتابخانهها، مراکز درمانی و خدماتی، پارکینگها و.... بیشتر میشود. هرچند یکی از نگرانیها این است که به دلیل تراکم و ازدحام جمعیت زیاد در این برجها فضای کافی برای پارک ماشینهای ساکنان، مراجعان و مهمانان این ساختمانها وجود ندارد، ولی تجربه نشان داده که تکنولوژی راه خود را باز میکند. همانطور که این سازهها نوعی فناوری جدید در ساختمانسازی و معماری هستند، پارکینگهای طبقاتی نیز با طراحی و معماری پیشرفته برای حل چنین مشکلاتی، پیشقدم هستند. این ساختمانها از میزان ترافیک در سطح شهر میکاهند، به این دلیل که برجها و ساختمانهای بلندمرتبه، انبوهی از امکانات درمانی، خدماتی، تفریحی و... را در اطراف خود جمع یا ایجاد میکنند. ساخت مراکز خرید، مجتمعهای تفریحی، خدماتی و درمانی معمولا همزمان با شروع ساخت برجها، کلید میخورند. این مساله ساکنان این ساختمانها را از ترددهای طولانی و طاقتفرسا و صرف ساعتها وقت در ترافیک سطح شهر، بینیاز میسازد. در نهایت این امر منجر به صرفهجویی در زمان، انرژی و هزینه میشود. به این شرط که تمهیدات لازم برای بهرهوری از این امکانات بهعنوان یکی از استانداردهای ضروری در بلندمرتبهسازی مدنظر قرار گیرد.
صرفهجویی در انرژی
مسکن مناسب برای ساکنان خود سلامتی روحی و جسمی به دنبال دارد و برای شهر پیامدهای مثبتی به جا میگذارد. سازههای بلندمرتبه، پروژههای معمولی ساختمانسازی نیستند، انتظار میرود در ساخت این ساختمانها مقاومت در برابر زلزله، رعایت تمهیدات لازم و پیشبینی ضروریات در موقع آتشسوزی، عایقبندی در برابر رطوبت، صدا و جلوگیری از اتلاف انرژی و در کل تمامی قواعد و استانداردها رعایت شوند. در این صورت میتوان گفت این ساختمانها به مصرف بهینه انرژی، عایقبندی و پیشگیری از اتلاف انرژی در ساختمانها و در بعد سوخت مورد نیاز اتومبیلها به علت کاهش نیاز به تردد در سطح شهر کمک میکنند.
زیباییشناختی(درک زیبایی)
از بعد روانشناختی و درک زیبایی، اگر این ساختمانها در مکانها و مناطق نامناسب، بدون رعایت اصول و بدون توجه به ارتفاع ساختمانهای اطراف ساخته شوند، چهره ناموزونی از منطقه و شهر به وجود میآورند. ولی در صورت رعایت قواعد مربوطه، این سازهها، چهره شهر را مدرن میسازند. بدون تردید توسعه عمودی، پیامدهای مثبت زیادی هم دارد. بلندمرتبهسازی جمعیت شهرها را در ارتفاع جمع میکند و فضا برای ورود حاشیهنشینان به داخل شهر باز میشود.
ارتباطات و مشارکت در جامهای جدید
در محلههایی عاری از ساختمانهای بلندمرتبه، ارتباطات قویتر، همکاری و مشارکت در امورمحله و همکاری و همدلی بین همسایهها بیشتر از ساکنان بلندمرتبهها یا برجها است. شکل و فرم این ساختمانها خواسته یا ناخواسته، نوعی فاصله اجتماعی میان ساکنانش با یکدیگر میاندازد. با کاهش ارتباطات چهره به چهره ساکنان ساختمانهای بلندمرتبه نمیتوانند به نوعی از صمیمیت و همدلی که در محلههای سنتی وجود دارد دست پیدا کنند. اما این به این معنی نیست که در سازههای بلندمرتبه مشارکت وجود ندارد بلکه شکل، اندازه و میزان مشارکتها متفاوت است. تجمیع ساکنان این ساختمانها در امور مختلف مربوط به ساختمان جنبهای از مشارکتهای شهروندی و رفتارهای مدنی است. چرا که این ارتباطات و مشارکتها رسمی، سازمانیافته و مستمر است. زندگی در این سازهها با ویژگیها و خصوصیات خاص خود، نشانههای رفتاری و ارزشهای شخصیتی خاصی را در ساکنانش ایجاد میکند که به نوعی میتوان مدعی شد زندگی در ساختمانهای بلندمرتبه به مرور زمان منجر به ارتقای فرهنگ آپارتماننشینی و در نهایت ارتقای فرهنگ شهرنشینی میشود.
کمرنگ شدن آشنایی؛ پررنگ شدن حریم خصوصی
واقعیت این است که زندگی در برجها، به نوعی آزادی به فرد میدهد که در محلههای سنتی نمیتوانند آن را تجربه کنند. ناشناس بودن و ناآشنایی منجر به تجربه نوعی آزادی فردی میشود که حتی ممکن است انگیزهای باشد برای ترک محلههای قدیمی و روی آوردن به سکونت در آپارتمانها! یک ویژگی آپارتمانها و برجها این است که شکل این ساختمانها ارتباطات رودررو و چهره به چهره را کم میکند، به رسمیت شناختن حریم خصوصی و رعایت این حق توسط دیگر ساکنان، انعکاس بخشی از فرهنگ آپارتماننشینی است. از نظر جامعهشناختی سکونت در این ساختمانها منجر به ایجاد نوعی عرف و فرهنگ خاص خود میشود که هنجار و رفتار مطابق با نیاز ساکنان را ایجاد کرده و پرورش میدهد. بنابراین، آزادی فردی، ارمغان زندگی در این نوع سازهها است.
بازدهی اقتصادی؛ ایجاد مشاغل
سازههای بلندمرتبه، فناوریهای نوین در ساختمانسازی و معماریاند. این فناوری خواسته یا ناخواسته وارد کشور شده و ورود آن هجمهای از هیاهو پیرامون خوب و بد بودن آن به راه انداخته است. اگر منصفانه و با دیدی نقادانه به آن بنگریم میبینیم که از نظر اقتصادی، اشتغالزایی برای دستاندرکاران ردههای مختلف ساختمانسازی، رونق دادن به بازار خرید و فروش ملک و املاک، پویا نگه داشتن بازار رهن و اجاره و... آثار و تبعات مثبتی به جا میگذارد. هرمکان و هر زمان که عرضه و تقاضا زیاد است، بازار رونق دارد و هر زمان که بازار رونق بیابد اقتصاد پویا است. با مدیریت بهینه در این عرصه حتی میتوان بازار کاذب ملک را کنترل کرد و چرخهای واقعی اقتصاد را به حرکت در آورد.
جمعبندی
بدیهی است که بلندمرتبهسازی هم مانند هر پدیده دیگری دارای جنبههای مثبت و منفی است. مانند هر نوآوری دیگر نمیتوان جلو این نوآوری را در صنعت ساختمان گرفت و اصلا مقاومت در برابر این امر غیرممکن است. این فناوریها امروزه دنیا را درنوردیدهاند و در کشورهای صنعتی و غیر صنعتی، شهرهای کوچک و بزرگ و بهویژه در کلانشهرها، شاهد رشد روزافزون این سازهها هستیم. این هنر ماست که با شناسایی و کنترل آثار منفی و نامطلوب آن، با رعایت اصول، قواعد، قوانین، هنجارها و استانداردهای ساخت و ساز و حتی فرهنگسازی برای پذیرش و سکونت در آن، از جنبهها و آثار منفی آن کاسته و بر تبعات مثبت آن بیفزاییم.
وزارت راه به منافع عموم میپردازد و شهرداری به توسعه فرهنگ عمومی شهر توجه دارد، سوال اینجاست که اگر نیاز به سرمایهگذاری باشد، چه کسی باید تامین کند؟ آیا بهتر نیست کسانی که میخواهند سرمایهگذاری کنند به جای ساخت واحدهای کوچک و تخریب منابع طبیعی، در واحدهای بزرگ سرمایهگذاری کنند؟ با بلندمرتبهسازی میتوانیم با ساختن دو ساختمان ۵۰ طبقه؛ ظرفیت زندگی یک شهر را فراهم کنیم. اگر پدیدهای به نام بلندمرتبهسازی موجب ارتقای کیفیت زندگی ساکنان آن شود بیتردید مخالفتی با اینگونه از ساختوسازها در شهرها وجود ندارد. اگر این ساخت و سازها ما را به هدف نزدیک نکند و برنامهریزی و کنترل بر این گونه توسعه شهری نداشته باشیم باید حتیالامکان از بلندمرتبهسازی جلوگیری به عمل آوریم، مگر آنکه بر اساس ضوابط مبتنی بر مطالعات دقیق و جامع باشد. تحقیقات وزارت راه و شهرسازی نشان میدهد که بدون برنامهریزی، به طور قطع در آیندهای نزدیک با چالشهای بلندمرتبهسازی در تهران مواجه میشویم. بنابراین باید حساسیت مسوولان دولتی نسبت به پدیده بلندمرتبهسازی برانگیخته شود. در همین راستا نظر چند تن از مدیران این صنعت در ذیل میآید.
بلندمرتبهسازی اصولی؛ راهی به سوی زندگی بهتر
مجتبی کمیلی
مدیر عامل شرکت مادر تخصصی عمران ومسکن ایران
روی دیگر سکه اما چیز دیگری است؛ طرز سکونت، نحوه رفتار و کنشهای اجتماعی مختلف بین ساکنان بلندمرتبهها بیشترین تاثیر را بر گسترش یا رکود بلندمرتبهسازی در ایران معاصر دارد. بلندمرتبهنشینان اگر به اراده خود آمده باشند از وجوه امنیت سازه، زیبایی و آرامش آن بهرهمند میشوند و اگر به اجبار، از تسهیلات بانکی و روش ارزانتر و با حذف استانداردهای اختیاری و اجباری مالک شدند، دل نگران مامن خود خواهند بود.... اما همه اینها مخصوص طبقات متوسط اجتماعی و طبقات بالا دست است. رویکرد اصلی در بلند مرتبهسازی چه باید باشد که جامعه هدفی گستردهتر را در بر بگیرد؟ تجلی امکانات برای همه؟ آیا این تراکم متصور در بلندمرتبهسازی موجب غریبه تر شدن انسانها و انزوا خواهد شد یا با بنا نهادن هر سنگی بر سنگ دیگر در یک برج، ملاتی از احساس و عاطفه را نیز میتوان چاشنی این ساختوساز کرد و امیدوار به توسعه روابط اجتماعی ساکنان، محله و شهر بود؟ چگونه میتوان بر هراس ساکنان سنتی شهرها از چیدمان جدید عمودی فائق آمد؟ برنامه بلند مرتبهسازی، نه یک گرایش در فرم که ساختاری مبتنی بر هویت و محتوا است و این مهم میسر نخواهد شد، جز انطباق بلندمرتبهسازی با ارزشهای بومی و شناخت سرمایههای اجتماعی و ایجاد حلقههای واسط مشارکتجویی افراد، در جان دادن به این کالبد است. بنابراین مهندسان و معماران تنها وظیفه ساخت این کالبد را ندارند. مهندس و معمار ما، نه یک ریاضیدان و فیزیکدان صرف که جامعه شناس و روانشناسی حاذق و زبردست باید باشد. معلومات یک معمار و طراح اینگونه ساختمانها نهتنها باید تخصص ساخت و ساز باشد که باید آشنایی با آداب و رسوم، فرهنگ، فولکلور و ارزشهای جامعه در زمره تعهد و آموزش او باشد. شاید این مهم، شاهکلید گشایش و فرار از یکنواختی بلندمرتبهها و هویتبخشی به آن محسوب شود. اگر سه مولفه محصور بودن، ترکیب و هماهنگی متناسب اجزا و عملکرد و فعالیت جمعی، تا دیروز از نشانههای زندگی شهری بوده است، بلندمرتبهسازی بهعنوان یک گام در جهت هماهنگی بیشتر با این سه مولفه باید قلمداد شود و نه اینکه به ساختار موجود خدشه وارد آورد. نباید مانند هر فعالیت نوینی، تنها با اتکا به دانش فردی در این مسیر گام نهاد. باید وجود مقررات و ضوابط کنترلکننده با توجه به تاثیرات اقلیمی، بسامانی ساختمانها و از همه مهمتر مناسبات اقتصادی در ساخت و انبوهسازی را در کنار سایر اولویتهای ذکر شده لحاظ کرد. مهندسان ما باید مجاب شوند تا با نهادینه کردن روشهای بلندمرتبهسازی از بروز مشکلاتی همچون افزایش ازدحام و تراکم، افزایش آلودگیهای زیست محیطی، کاهش دسترسی شهروندان به هوای آزاد و نور خورشید و افزایش مزاحمتهای شهری جلوگیری کنند. اینها به تمامی قطعات پازلی است که قطعه گمشده ندارد. چیدمان درست میطلبد و ما باید این چیدمان را به بهترین نحو حیات بخشیم. حیاتبخشی به حیاطی عمودی!
مزایای ساخت آسمانخراشها کم نیستند
سیدمحمد جواد موسوی
مدیر عامل شرکت عمران و مسکن شمال
بسیاری بر این باورند که در راستای حل مسائل امروزی و آینده آن، راهبرد شهر فشرده و پروژههای بلندمرتبهسازی، میتواند محور توسعه آتی شهرهای ما قرار گیرد. رابطه بلندمرتبهسازی و توسعه اقتصادی، اشتغال، تامین نیازهای ضروری اجتماعی و فرهنگی شهرنشینان و گـذران اوقات فراغت انسان خسته شهری امروز بر کسی پوشیده نیست. شاید امروزه اساس بسیاری از طرحهای شهری در جهان معاصر این است که با افـزایش تـراکم و احـداث سـاختمانهای بلند مرتبه و توجه به کاربری مختلط و ترکیبی تا آنجا که ممکن است از سطح اشـغال سـاختمانها کاسته و با استفاده بهینه از زمین شهری، بتوان رابطه مناسبی را بـین عملکردهای انسانی و خصیصههای زیستمحیطی بهوجود آورد تا شهر و کشور و دنیایمان محل بهتری برای فرزندانمان و آیندگان باقی بماند. بسیاری از مکاتب فکری در دنیا در نحوه تجسمشان از نیازهای زندگی امروز بشر، دارای پیوندهایی با بلند مرتبهسازی و نظریه شهر عمودی هستند. انسان در این مکاتب عنصری بیولوژیک است که دارای عملکردهای متفاوت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است و نمیتوان بدون توجه به این نیازها بر طبل گسترش زندگی شهری کوبید. امروزه اساس بلندمرتبهسازی و هماهنگی عملکردهای شهری با مفهوم شهر فشرده در هم پیچیـده است. تاکنـون اندیشمندان مختلف بـا بررسی و نقد وقایع برنامهریزی شهری و شهرسازی، پیشنهادهای مختلفـی را برای هدایت برنامهریزی شهری، شهرسازی و طراحی شهری ارائه دادهاند که اسـاس همه آنها بر شـکلهای جدید شهری متمرکز است. یعنی باید برای نیازهای در حال تحول اجتماعی شهروندان پاسخی وجود داشته باشد و همانگونه که جامعه تغییر میکند، باید الگوهای جدید ساختمانی نیز ایجاد شوند. بهطور کلی شهر فشرده با ساختمانهای بلندمرتبه و آسمانخراشها دارای امتیازات زیستمحیطی، انـرژی، منافع اجتماعی و فرهنگی عدیدهای است که نمیتوان از آن چشم پوشید. بحرانهای آلودگی هوا و بیآبی و تورم در این سالها دل همه ما را بسیار آزرده است. پس چرا در جهت علمی کاهش این بحرانها گام بر نداریم؟ نتایجی که از ساخت ساختمانهای بلندمرتبه و شهرهای فشرده عایدمان میشود کم نیست:
1ـ حذف محدودیت توسعه شهری، استفاده مجدد از زیرساختها و اراضی توسعه یافته قبلی و تجدید حیات مناطق موجود شهری.
۲ـ حمل و نقل عمومی با صرفه که نیاز اکثریت جمعیت شهری را برآورده ساخته و در نتیجه دسترسی و تحرک کلی افزایش پیدا خواهد کرد و حجم ترافیک موتوری، آلودگی هوا، خطر مرگ، جراحت و ... کاهش مییابد.
3ـ مطلوبیت کاربریهای مختلط به دلیل بالابودن تراکم کلی جمعیت، کـاهش فواصل سـفر بـه خاطر کاربریهای مختلط و بالا بودن تـراکم جمعیـت، پیادهروی و دوچرخه سـواری بهعنوان کارآترین و موثرترین وسیله صرفهجویی در انرژی جهت دسترسی به تسهیلات محلی، وابسـتگی کمتر به اتومبیل.
۴ـ محیط زیست بهتر به خاطر کاهش کلی و آلایندهها و گازهای گلخانهای و مصـرف کمتـر سوختهای فسیلی و در نتیجه سلامتی بیشتر.
5ـ کاهش هزینههای گرمایش در نتیجه بافت شهری متراکمتر و همراه با مصرف کمتر انرژی و آلودگی کمتر.
۶ـ پتانسیل اختلاط اجتماعی در نتیجه تراکمهای زیاد جمعیتی و خصوصا هنگامیکه با طیـف وسیعی از انواع گونههای مسکونی و ساکنان در محلات همراه باشد.
7ـ تمرکز فعالیتهای محلی در محلات و در نتیجـه بـالارفتن کیفیـت زنـدگی، امنیـت بیشـتر و محیطی فعالتر و همینطور حمایت از مشاغل و خدمات که به مفهوم ایجـاد محیطـی اسـت بـرای رونق فعالیتهای تجاری و اقتصادی.
فراموش نکنیم که آسمانخراشها نشانههایی از هویت انسان مدرن هستند و هر جا پای انسان مدرن باز شود، جای خالی آسمانخراشها مشهود است و در دنیای معاصر علاوه بر نشانههای هویتی و سمبلهای شهری، کارکردهای گردشگری و رفاهی و امنیتی فراوان میتوان برای بلندمرتبهها متصور بود. حالا زمان آن فرارسیده که تهران اولین آسمانخراشش را بسازد، چراکه ردپای انسان مدرن مدتها است که در جامعه شهری ما بهوجود آمده و در حال تکثیر است....
بلندمرتبهسازی یک نیاز است
هادی اسماعیلی
مدیر عامل شرکت عمران قدس
این شیوه بیتردید میتواند جوابگوی بسیاری از خواستهها و توقعات مدیران باشد. نیاز به تعداد فراوان مسکن و ساختمان، سرعت در اجرا و کم کردن هزینهها تنها بخشی از ظرفیتها و مزیتهای انبوهسازی است. صد البته نباید فراموش کرد که بسیاری از ما تعریف درست و مشخصی از انبوهسازی نداریم، چرا که با پیش آوردن این موضوع بلافاصله به یاد ساختوسازهای کوچک و شبیه به هم و لانه زنبوریهایی میافتیم که به خطا در تمام سالهای گذشته برایمان تدارک دیده شد و از آن مصداق انبوهسازی را مراد کردند. برای همین هم هست که به محض به زبان آوردن ترکیب «انبوهسازی» سیلی از مخالفتها و مقاومتها نیز عیان میشود. اکثرا تصور میکنند که بنا بر تعاریف غلط انتشاریافته انبوهساز کسی است که مجتمعی بالای بیست واحد میسازد؛ در حالیکه انبوهسازی حقیقی اجرای طرحهایی است که از نظر تعداد و حجم بسیار بالاتر از این ارقام است و این در حالی است که انبوهسازی دقیقا اجرای پروژههایی است که تمام ویژگیهای تکنولوژیک و علمیو منطبق بر زندگی در شهرهای جدید را با خود همراه دارد. حجم پرتعداد واحدها در انبوهسازی نه تنها زندگی را در شهرهای پرجمعیت کم دغدغهتر میکند، بلکه همواره با گردش بالای مالی و اشتغالزایی فراوان، برای جامعه ارزش افزوده زیادی را نیز به همراه خواهد داشت. آثار زیانبار ساختوسازهای غیرمهندسی و فارغ از قواعد تکنولوژیک در شهرهای ایران، موضوعی نیست که بتوان به آن بیتوجه بود. اگر بلندمرتبهسازی و انبوهسازی را با این نگاه دنبال کنیم که انسانها در این الگو به ورطه روابط سرد انسانی و الیناسیون و از خودبیگانگی و غریبی دچار میشوند، راه به جایی نخواهیم برد.
ساختمانها به خودی خود طلسم بیگانگی بشر امروز را به همراه ندارند. این ضعفهای فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی است که جوامع را به سردی و بیگانگی سوق داده است. آیا وسایل نقلیه پیشرفته و لوکس جدید نسبت به خودروهای آلاینده و هندلی قدیم، انسانها را از هم دورتر کرده؟ میبینیم که این یک قیاس به خطا است. پدیدههای تکنولوژیک فرهنگ خاص خود را هم باید به همراه بیاورند. در انبوهسازی ساختمان به معنای حقیقی کلمه موضوعاتی مانند طراحی علمیو دقیق، استفاده از مصالح استاندارد، سازههای مستحکم، تاسیسات مکانیکی و الکتریکی، ویژگیهای زیستمحیطی و زندگی در بناهای مرتفع، جزو اصول لحاظ میشوند و پروژههایی که چنین مولفههایی را در کنار کاهش هزینه و بهینهسازی مصرف انرژی و راندمان بالا را با خود نداشته باشند، بدون تردید از دایره انبوهسازی به مفهوم صرف بیرون خواهند بود. بر این اساس بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامیو شرکت مادرتخصصی عمران و مسکن ایران با این رویکرد، آستین همت بالا زدهاند تا با همکاری و مساعدت سازمانهای ذیربط بهصورت کاملا قانونی و بهصورت حرفهای و تخصصی سازوکار بلند مرتبهسازی در ایران را به کمک و مشارکت فعالان و اندیشمندان صاحبنام داخل و خارج تدارک ببینند تا از این طریق برای نخستینبار گام موثری در واردات فناوری و توسعه مباحث تئوریک این حوزه که طبعا میتواند خروجیهای مثبتی در حوزه اشتغالزایی و تقویت دانش مرتبط با صنعت داشته باشد، بردارند.به قاعده آنچه مهم و حیاتی است این است که مخالفان و منتقدان انبوهسازی باید در نظر داشته باشند که نمیتوان به اتکای نبود یا خلأ قوانین اصل صورت مساله را پاک کرد و از این ضرورت حیاتی در زندگی کلانشهرها گذر کرد. آیندگان توقع دارند که تصمیمات گذشتگانشان خردمندانه و فکورانه باشد. بلند مرتبهسازی یک ضرورت است و آسمانخراشها قبل از هر جا سر به آسمان نیاز میسایند.
بلندمرتبهسازی، میانبری به توسعه پایدار شهری
دکتر سمیه تاجیک اسماعیلی
مدیرگروه مشاوران شهرک توریستی نمکآبرود
لزوم واقعبینی درباره تبعات مثبت و منفی بلندمرتبهسازی
هرگز نمیتوان یک پدیده را صرفا مثبت یا کاملا منفی دید. روشن آنکه، ساختمانهای بلندمرتبه هم مانند هر پدیده دیگر، هم دارای جنبههای مثبت است و هم منفی. از آثار و تبعات نه چندان مثبت این ساختمانها زیاد سخن به میان آمده؛ مانند سایه انداختن این سازهها بر ساختمانهای دیگر، جلوگیری از وزش باد، عبور ابرها، تغییرات آب و هوایی در نتیجه کمک به افزایش آلودگی در کلانشهرها، بالا رفتن قیمت زمین و آپارتمان، افزایش اجارهبها و در نهایت نارضایتی مستاجران و ساکنانی که سهمی از این املاک ندارند، ازدحام و تراکم جمعیت، کمبود پارکینگ و سرازیر شدن ماشینها به خیابانهای مجاور، پارکهای دوبل و ایجاد ترافیک در خیابانهای اطراف، مشرف بودن به منازل و ساختمانهای اطراف، مدیریت دشوار ساختمانهای بلندمرتبه مانند سیستم جمعآوری زباله، هماهنگی در شارژ ساختمان و تصمیمگیریهای لازم دیگر، به علت جمعیت بالای ساکنان، ناآشنا بودن همسایهها، ناشناس ماندن و درنتیجه کاهش امنیت دراین ساختمانها و مسائلی از این دست!آنچه مغفول مانده آثار و تبعات مطلوبی است که این سازهها در شهرها به دنبال دارند. نباید فراموش کرد که رعایت اصول، استانداردها، قواعد و قوانین هر کاری منجر به افزایش فایده و بهرهوری آن میشود. بهعنوان مثال برای ساخت این سازهها، محاسبه تعداد طبقات بر حسب اندازه قطعه زمین، عرض معابر و... همچنین یافتن مکانهای مناسب برای بلندمرتبهسازی بر اساس وضعیت طبیعی، زیست محیطی، زمینشناختی و... در قسمتهای مختلف شهر سبب میشود که نه تنها این سازهها مشکلی برای شهر ایجاد نکنند، بلکه به حل برخی مشکلات و معضلات هم بینجامند. واقعیت سرازیر شدن سیل عظیم مهاجران به شهرهای بزرگ، افزایش تراکم جمعیت در برخی مکانهای شهری، کمبود زمین، لزوم تدبیر و تمهید مسکن برای این افراد و... دستاندرکاران امور شهری را خواسته یا ناخواسته به سمت بلندمرتبهسازی میبرد.
صرفهجویی در زمین
اگر سیاست افزایش بهرهوری، یا افزایش تراکم در شهرها را که در شرایط امروز کشور جزو اهداف شهرسازی قرار گرفته است در نظر داشته باشیم، مهمترین عامل در تحقق این هدف کاهش متوسط سطح سرانه زمین مسکونی یا افزایش تراکم ساختمانی است، به نظر میرسد توسعه عمودی شهرها باید از این پس به جای توسعه افقی، سرلوحه اقدامات مربوط به شهرسازی قرار گیرد. کمبود زمین را میتوان با عمودیسازی تا حد زیادی جبران کرد، چرا که بلندمرتبهسازی، بهرهوری از قطعات زمین را به حداکثر میرساند و فضا برای ساخت معابر عریض، فضای سبز، پارکها، کتابخانهها، مراکز درمانی و خدماتی، پارکینگها و.... بیشتر میشود. هرچند یکی از نگرانیها این است که به دلیل تراکم و ازدحام جمعیت زیاد در این برجها فضای کافی برای پارک ماشینهای ساکنان، مراجعان و مهمانان این ساختمانها وجود ندارد، ولی تجربه نشان داده که تکنولوژی راه خود را باز میکند. همانطور که این سازهها نوعی فناوری جدید در ساختمانسازی و معماری هستند، پارکینگهای طبقاتی نیز با طراحی و معماری پیشرفته برای حل چنین مشکلاتی، پیشقدم هستند. این ساختمانها از میزان ترافیک در سطح شهر میکاهند، به این دلیل که برجها و ساختمانهای بلندمرتبه، انبوهی از امکانات درمانی، خدماتی، تفریحی و... را در اطراف خود جمع یا ایجاد میکنند. ساخت مراکز خرید، مجتمعهای تفریحی، خدماتی و درمانی معمولا همزمان با شروع ساخت برجها، کلید میخورند. این مساله ساکنان این ساختمانها را از ترددهای طولانی و طاقتفرسا و صرف ساعتها وقت در ترافیک سطح شهر، بینیاز میسازد. در نهایت این امر منجر به صرفهجویی در زمان، انرژی و هزینه میشود. به این شرط که تمهیدات لازم برای بهرهوری از این امکانات بهعنوان یکی از استانداردهای ضروری در بلندمرتبهسازی مدنظر قرار گیرد.
صرفهجویی در انرژی
مسکن مناسب برای ساکنان خود سلامتی روحی و جسمی به دنبال دارد و برای شهر پیامدهای مثبتی به جا میگذارد. سازههای بلندمرتبه، پروژههای معمولی ساختمانسازی نیستند، انتظار میرود در ساخت این ساختمانها مقاومت در برابر زلزله، رعایت تمهیدات لازم و پیشبینی ضروریات در موقع آتشسوزی، عایقبندی در برابر رطوبت، صدا و جلوگیری از اتلاف انرژی و در کل تمامی قواعد و استانداردها رعایت شوند. در این صورت میتوان گفت این ساختمانها به مصرف بهینه انرژی، عایقبندی و پیشگیری از اتلاف انرژی در ساختمانها و در بعد سوخت مورد نیاز اتومبیلها به علت کاهش نیاز به تردد در سطح شهر کمک میکنند.
زیباییشناختی(درک زیبایی)
از بعد روانشناختی و درک زیبایی، اگر این ساختمانها در مکانها و مناطق نامناسب، بدون رعایت اصول و بدون توجه به ارتفاع ساختمانهای اطراف ساخته شوند، چهره ناموزونی از منطقه و شهر به وجود میآورند. ولی در صورت رعایت قواعد مربوطه، این سازهها، چهره شهر را مدرن میسازند. بدون تردید توسعه عمودی، پیامدهای مثبت زیادی هم دارد. بلندمرتبهسازی جمعیت شهرها را در ارتفاع جمع میکند و فضا برای ورود حاشیهنشینان به داخل شهر باز میشود.
ارتباطات و مشارکت در جامهای جدید
در محلههایی عاری از ساختمانهای بلندمرتبه، ارتباطات قویتر، همکاری و مشارکت در امورمحله و همکاری و همدلی بین همسایهها بیشتر از ساکنان بلندمرتبهها یا برجها است. شکل و فرم این ساختمانها خواسته یا ناخواسته، نوعی فاصله اجتماعی میان ساکنانش با یکدیگر میاندازد. با کاهش ارتباطات چهره به چهره ساکنان ساختمانهای بلندمرتبه نمیتوانند به نوعی از صمیمیت و همدلی که در محلههای سنتی وجود دارد دست پیدا کنند. اما این به این معنی نیست که در سازههای بلندمرتبه مشارکت وجود ندارد بلکه شکل، اندازه و میزان مشارکتها متفاوت است. تجمیع ساکنان این ساختمانها در امور مختلف مربوط به ساختمان جنبهای از مشارکتهای شهروندی و رفتارهای مدنی است. چرا که این ارتباطات و مشارکتها رسمی، سازمانیافته و مستمر است. زندگی در این سازهها با ویژگیها و خصوصیات خاص خود، نشانههای رفتاری و ارزشهای شخصیتی خاصی را در ساکنانش ایجاد میکند که به نوعی میتوان مدعی شد زندگی در ساختمانهای بلندمرتبه به مرور زمان منجر به ارتقای فرهنگ آپارتماننشینی و در نهایت ارتقای فرهنگ شهرنشینی میشود.
کمرنگ شدن آشنایی؛ پررنگ شدن حریم خصوصی
واقعیت این است که زندگی در برجها، به نوعی آزادی به فرد میدهد که در محلههای سنتی نمیتوانند آن را تجربه کنند. ناشناس بودن و ناآشنایی منجر به تجربه نوعی آزادی فردی میشود که حتی ممکن است انگیزهای باشد برای ترک محلههای قدیمی و روی آوردن به سکونت در آپارتمانها! یک ویژگی آپارتمانها و برجها این است که شکل این ساختمانها ارتباطات رودررو و چهره به چهره را کم میکند، به رسمیت شناختن حریم خصوصی و رعایت این حق توسط دیگر ساکنان، انعکاس بخشی از فرهنگ آپارتماننشینی است. از نظر جامعهشناختی سکونت در این ساختمانها منجر به ایجاد نوعی عرف و فرهنگ خاص خود میشود که هنجار و رفتار مطابق با نیاز ساکنان را ایجاد کرده و پرورش میدهد. بنابراین، آزادی فردی، ارمغان زندگی در این نوع سازهها است.
بازدهی اقتصادی؛ ایجاد مشاغل
سازههای بلندمرتبه، فناوریهای نوین در ساختمانسازی و معماریاند. این فناوری خواسته یا ناخواسته وارد کشور شده و ورود آن هجمهای از هیاهو پیرامون خوب و بد بودن آن به راه انداخته است. اگر منصفانه و با دیدی نقادانه به آن بنگریم میبینیم که از نظر اقتصادی، اشتغالزایی برای دستاندرکاران ردههای مختلف ساختمانسازی، رونق دادن به بازار خرید و فروش ملک و املاک، پویا نگه داشتن بازار رهن و اجاره و... آثار و تبعات مثبتی به جا میگذارد. هرمکان و هر زمان که عرضه و تقاضا زیاد است، بازار رونق دارد و هر زمان که بازار رونق بیابد اقتصاد پویا است. با مدیریت بهینه در این عرصه حتی میتوان بازار کاذب ملک را کنترل کرد و چرخهای واقعی اقتصاد را به حرکت در آورد.
جمعبندی
بدیهی است که بلندمرتبهسازی هم مانند هر پدیده دیگری دارای جنبههای مثبت و منفی است. مانند هر نوآوری دیگر نمیتوان جلو این نوآوری را در صنعت ساختمان گرفت و اصلا مقاومت در برابر این امر غیرممکن است. این فناوریها امروزه دنیا را درنوردیدهاند و در کشورهای صنعتی و غیر صنعتی، شهرهای کوچک و بزرگ و بهویژه در کلانشهرها، شاهد رشد روزافزون این سازهها هستیم. این هنر ماست که با شناسایی و کنترل آثار منفی و نامطلوب آن، با رعایت اصول، قواعد، قوانین، هنجارها و استانداردهای ساخت و ساز و حتی فرهنگسازی برای پذیرش و سکونت در آن، از جنبهها و آثار منفی آن کاسته و بر تبعات مثبت آن بیفزاییم.
ارسال نظر