آزادسازی؛ گرانسازی نیست
برخلاف تصور که بسیاری حملونقل را کالای لوکس میدانند، حملونقل، یک کالای ضروری است. بازار باید این امکان را برای مصرفکننده در نظر بگیرد که در صورت کار ضروری و پیشامد ناگهانی سریعا و با هر قیمتی بتواند از حملونقل هوایی استفاده کند. کسی که ضروریترین نیاز را دارد، باید به مقصد خود برسد. در حال حاضر اگر به نرخ بلیت در کشورهای اروپایی و آمریکایی توجه کنیم، میبینیم که در بسیاری از موارد نرخ بلیت هواپیما برخی مواقع از قطار یا سایر خطوط حملونقلی ارزانتر است که البته در این سیستم زمان بلیت را مصرفکننده نمیتواند تعیین کند.
برخلاف تصور که بسیاری حملونقل را کالای لوکس میدانند، حملونقل، یک کالای ضروری است. بازار باید این امکان را برای مصرفکننده در نظر بگیرد که در صورت کار ضروری و پیشامد ناگهانی سریعا و با هر قیمتی بتواند از حملونقل هوایی استفاده کند. کسی که ضروریترین نیاز را دارد، باید به مقصد خود برسد. در حال حاضر اگر به نرخ بلیت در کشورهای اروپایی و آمریکایی توجه کنیم، میبینیم که در بسیاری از موارد نرخ بلیت هواپیما برخی مواقع از قطار یا سایر خطوط حملونقلی ارزانتر است که البته در این سیستم زمان بلیت را مصرفکننده نمیتواند تعیین کند.
در این حالت بازار خود به خود تنظیم میشود، ولی در ایران با این سیستم قیمتگذاری در هر پرواز و هر زمانی یک قیمت وجود دارد. به همین دلیل برای افرادی که نیاز ضروری برای جابهجایی دارند، این امکان سریع رسیدن به مقصد میسر نیست. فرض کنید که شخصی بهطور ناگهانی با بیماری روبه رو میشود که باید سریعا برای عمل جراحی به تهران بیاید. سریع ترین راه نیز استفاده از هواپیما است. آیا این شخص به راحتی میتواند بلیت تهیه کند؟ اگر قیمتها واقعی نباشد یا دولت نرخ بلیت هواپیما را بهطور مصنوعی پایین و یکسان نگه داشته باشد، احتمال اینکه بلیت تهران برای شخص بیمار وجود داشته باشد بسیار کم است. دلیل این است که برای مصرفکننده معمولی بهطور مثال گردشگر، با توجه به نرخ بلیتهای یکسان در نزدیکترین زمان، تفاوتی نمیکند که امروز پرواز داشته باشد یا هفته آینده.
در این مواقع فساد افزایش مییابد و مصرفکنندهها با پارتی بازی و رشوه میتوانند در زمان ترافیک مسافر، به مقصد خود برسند. تنها راه برای حل این معضل نظام بازار است و تنها نظام بازار میتواند این اولویتها را مشخص کند. با قیمت دستوری کسی که نیاز ضروری برای پرواز دارد باید به اندازه قیمت واقعی بلیت رشوه بدهد تا بتواند پرواز کند. در واقع سیستمی که بازار با شفافیت حل میکند، قیمتگذاری دولتی با مبالغ زیر میزی و از این دست حل میکند.دولت با باز نگه داشتن دست خطوط هوایی و به تبع آن ایجاد رقابت بین این خطوط میتواند به افزایش کارآمدی این بازار کمک کند. در کشورهای توسعه یافته نیز این چنین است که مصرفکننده اگر قصد داشته باشد برای چند روز آینده بلیت تهیه کند قیمت بسیار بالایی خواهد پرداخت. ولی اگر برای ماه بعد یا سال بعد قصد سفر با هواپیما را داشته باشد قیمت بلیت بسیار کاهش خواهد یافت. شرکتهای هواپیمایی برنامه ریزی میکنند که چطور صندلیهای خود را پر کنند، همین مکانیسم بازار را تنظیم خواهد کرد.
تفاوت آزادسازی با گرانسازی
بسیاری بر این باورند که آزادسازی به معنی گرانسازی است؛ در حالی که این گونه نیست و بهخصوص در بلندمدت چنین سیاستهایی میتواند به نفع مصرفکنندگان باشد. گرانسازی این است که یک بنگاه انحصار دارد و از این انحصار استفاده میکند یا دائما از حمایتهای دولت استفاده میکند. دولت برای محصولات یا خدمات این بنگاه قیمت گذاشته است که از یک مقدار خاص بیشتر نمیتواند سود کند. این بنگاه وقتی بتواند قیمت کالا یا خدمات خود را افزایش دهد، اصطلاحا گرانسازی میشود. بهطور مثال در صنعت خودرو این اتفاق افتاده است و این صنعت به دلیل اینکه دولت از آن حمایت میکند توانایی گران کردن محصولات خود را دارد. ولی در صورتی که بازار رقابتی باشد و دولت دخالتی در تعیین قیمت این بازر نداشته باشد آزادسازی قیمت رخ داده است. در واقع در فضای رقابتی، بنگاه نمیتواند کالای خود را گران بفروشد. در عوض میتواند قیمت خود را برحسب تقاضا تعیین کند و سود بیشتری برای خود ایجاد کند. در یک فضای رقابتی هنگامی که بنگاهها بتوانند آزادانه قیمت کالایشان را تعیین کنند بنگاههای رقیب مانع از افزایش بیش از اندازه قیمت خواهند شد این مساله مربوط به صنعت هوایی نیست و در سایر صنایع نیز برقرار است.
برای روشن تر شدن این بحث مثالی میآورم. در یکی از شمارههای هفتهنامه تجارت فردا با مدیرعامل کارخانه شیرین عسل گفتوگویی انجام شده بود. در این مصاحبه دلایل پیشرفت و توسعه این بنگاه از زبان مدیرعامل کارخانه شرین عسل توضیح داده شده بود. بنده از زاویهای دیگری به این موفقیت نگاه میکنم. صنعت تولید شکلات و شیرینی، یکی از معدود صنایعی است که دولت در آن دخالت نکرده است، نه دولت به آن یارانه پرداخت کرده است و نه در قیمتگذاری آن دخالت کرده است. دلیل این اقدام دولت این بود که شکلات و شیرینی مساله اساسی برای مردم نیست و دلیلی وجود ندارد که به آن یارانه پرداخت شود که تولیدکننده این کالا را ارزان تولید کند یا اگر این کالا گران باشد مردم خریداری نمیکنند و ضربهای به مصرف مردم نخواهد زد. به همین علت، دلیلی برای کنترل قیمت وجود نخواهد داشت. همین امر باعث شده است که یکی از موفقترین صنایع ما همین کارخانههای شکلاتسازی باشد و این کارخانهها محصولاتشان را به کشورهای اروپای غربی صادر کنند. چرا موفق بودند؟ به دلیل اینکه دولت از این صنعت حمایت نکرد. تنها بنگاههای کارآمد توانایی باقی ماندن در این صنعت را داشتند. هر بنگاهی که میتواند در این صنعت وارد شود و توانایی رقابت با این بنگاهها را داشته باشد، وارد این بازار شود. بنابراین کارآمدترینهای این بنگاهها در این بازار باقی ماندند و قابلیت صدور محصولات خود به سایر کشورها و بازارهای جهانی را داشتند. امید است دولت با کنار گذاشتن دخالتهای مکرر در قیمتگذاری موجب رونق چنین صنایعی شود.
در این حالت بازار خود به خود تنظیم میشود، ولی در ایران با این سیستم قیمتگذاری در هر پرواز و هر زمانی یک قیمت وجود دارد. به همین دلیل برای افرادی که نیاز ضروری برای جابهجایی دارند، این امکان سریع رسیدن به مقصد میسر نیست. فرض کنید که شخصی بهطور ناگهانی با بیماری روبه رو میشود که باید سریعا برای عمل جراحی به تهران بیاید. سریع ترین راه نیز استفاده از هواپیما است. آیا این شخص به راحتی میتواند بلیت تهیه کند؟ اگر قیمتها واقعی نباشد یا دولت نرخ بلیت هواپیما را بهطور مصنوعی پایین و یکسان نگه داشته باشد، احتمال اینکه بلیت تهران برای شخص بیمار وجود داشته باشد بسیار کم است. دلیل این است که برای مصرفکننده معمولی بهطور مثال گردشگر، با توجه به نرخ بلیتهای یکسان در نزدیکترین زمان، تفاوتی نمیکند که امروز پرواز داشته باشد یا هفته آینده.
در این مواقع فساد افزایش مییابد و مصرفکنندهها با پارتی بازی و رشوه میتوانند در زمان ترافیک مسافر، به مقصد خود برسند. تنها راه برای حل این معضل نظام بازار است و تنها نظام بازار میتواند این اولویتها را مشخص کند. با قیمت دستوری کسی که نیاز ضروری برای پرواز دارد باید به اندازه قیمت واقعی بلیت رشوه بدهد تا بتواند پرواز کند. در واقع سیستمی که بازار با شفافیت حل میکند، قیمتگذاری دولتی با مبالغ زیر میزی و از این دست حل میکند.دولت با باز نگه داشتن دست خطوط هوایی و به تبع آن ایجاد رقابت بین این خطوط میتواند به افزایش کارآمدی این بازار کمک کند. در کشورهای توسعه یافته نیز این چنین است که مصرفکننده اگر قصد داشته باشد برای چند روز آینده بلیت تهیه کند قیمت بسیار بالایی خواهد پرداخت. ولی اگر برای ماه بعد یا سال بعد قصد سفر با هواپیما را داشته باشد قیمت بلیت بسیار کاهش خواهد یافت. شرکتهای هواپیمایی برنامه ریزی میکنند که چطور صندلیهای خود را پر کنند، همین مکانیسم بازار را تنظیم خواهد کرد.
تفاوت آزادسازی با گرانسازی
بسیاری بر این باورند که آزادسازی به معنی گرانسازی است؛ در حالی که این گونه نیست و بهخصوص در بلندمدت چنین سیاستهایی میتواند به نفع مصرفکنندگان باشد. گرانسازی این است که یک بنگاه انحصار دارد و از این انحصار استفاده میکند یا دائما از حمایتهای دولت استفاده میکند. دولت برای محصولات یا خدمات این بنگاه قیمت گذاشته است که از یک مقدار خاص بیشتر نمیتواند سود کند. این بنگاه وقتی بتواند قیمت کالا یا خدمات خود را افزایش دهد، اصطلاحا گرانسازی میشود. بهطور مثال در صنعت خودرو این اتفاق افتاده است و این صنعت به دلیل اینکه دولت از آن حمایت میکند توانایی گران کردن محصولات خود را دارد. ولی در صورتی که بازار رقابتی باشد و دولت دخالتی در تعیین قیمت این بازر نداشته باشد آزادسازی قیمت رخ داده است. در واقع در فضای رقابتی، بنگاه نمیتواند کالای خود را گران بفروشد. در عوض میتواند قیمت خود را برحسب تقاضا تعیین کند و سود بیشتری برای خود ایجاد کند. در یک فضای رقابتی هنگامی که بنگاهها بتوانند آزادانه قیمت کالایشان را تعیین کنند بنگاههای رقیب مانع از افزایش بیش از اندازه قیمت خواهند شد این مساله مربوط به صنعت هوایی نیست و در سایر صنایع نیز برقرار است.
برای روشن تر شدن این بحث مثالی میآورم. در یکی از شمارههای هفتهنامه تجارت فردا با مدیرعامل کارخانه شیرین عسل گفتوگویی انجام شده بود. در این مصاحبه دلایل پیشرفت و توسعه این بنگاه از زبان مدیرعامل کارخانه شرین عسل توضیح داده شده بود. بنده از زاویهای دیگری به این موفقیت نگاه میکنم. صنعت تولید شکلات و شیرینی، یکی از معدود صنایعی است که دولت در آن دخالت نکرده است، نه دولت به آن یارانه پرداخت کرده است و نه در قیمتگذاری آن دخالت کرده است. دلیل این اقدام دولت این بود که شکلات و شیرینی مساله اساسی برای مردم نیست و دلیلی وجود ندارد که به آن یارانه پرداخت شود که تولیدکننده این کالا را ارزان تولید کند یا اگر این کالا گران باشد مردم خریداری نمیکنند و ضربهای به مصرف مردم نخواهد زد. به همین علت، دلیلی برای کنترل قیمت وجود نخواهد داشت. همین امر باعث شده است که یکی از موفقترین صنایع ما همین کارخانههای شکلاتسازی باشد و این کارخانهها محصولاتشان را به کشورهای اروپای غربی صادر کنند. چرا موفق بودند؟ به دلیل اینکه دولت از این صنعت حمایت نکرد. تنها بنگاههای کارآمد توانایی باقی ماندن در این صنعت را داشتند. هر بنگاهی که میتواند در این صنعت وارد شود و توانایی رقابت با این بنگاهها را داشته باشد، وارد این بازار شود. بنابراین کارآمدترینهای این بنگاهها در این بازار باقی ماندند و قابلیت صدور محصولات خود به سایر کشورها و بازارهای جهانی را داشتند. امید است دولت با کنار گذاشتن دخالتهای مکرر در قیمتگذاری موجب رونق چنین صنایعی شود.
دکتر موسی غنینژاد
اقتصاددان
ارسال نظر