شبکه‌های اجتماعی؛ بستر بازارهای کارآ

دکتر موسی غنی‌نژاد

اقتصاددان

اقتصاد اینترنتی که از آن به‌عنوان اقتصاد دیجیتال یا اقتصاد جدید یاد می‌شود، همه بخش‌های اقتصادی و اجتماعی شامل خرده‌فروشی، حمل‌و‌نقل، سرویس‌های مالی، تولید، آموزش، بهداشت و رسانه را تحت تاثیر قرار داده و قسمت اعظم کسب‌وکارها در این اقتصاد بر پایه فناوری‌های دیجیتالی است. این فناوری‌ها شبکه‌های ارتباطی، رایانه‌ها، نرم‌افزارها و سایر فناوری‌های اطلاعاتی است و انواع تجارت الکترونیک، بازارهای الکترونیک، دریافت وپرداخت، کارت‌های هوشمند و پول الکترونیک و تراکنش مالی را شامل می‌شود. تحول فناوری‌های جدید اینترنتی در بخش ارتباطات و فناوری اطلاعات به نحوی همه بخش‌های اقتصادی و اجتماعی را تحت تاثیر قرار می‌دهد که سنجش، ارزیابی و پیش‌بینی اندازه این تاثیرات تحت عنوان اقتصاد اینترنتی، از جمله اهداف توسعه کشورها به شمار می‌رود. در این میان می‌توان به شبکه‌های اجتماعی به عنوان یکی از زیرساخت‌های مهم در امر جریان اطلاعات اشاره کرد. این شبکه‌ها در تمام جهان به خصوص برای متخصصان نقش حیاتی دارد. در تمام حوزه‌های اقتصادی می‌توان از این ابزار قدرتمند بهره برد. به‌عنوان مثال بنده تا پیش از این برای تهیه یک کتاب ساعت‌ها زمان می‌گذاشتم تا در نهایت شاید بتوان این کتاب را در حوالی میدان انقلاب و روبه‌روی دانشگاه تهران یافت؛ اما در شرایط حاضر با یک جست‌وجوی چند دقیقه‌ای می‌توان کتاب‌های مختلف از سراسر جهان را تهیه کرد. همین مثال ساده نشان می‌دهد که تاچه حد اینترنت و شبکه‌های اجتماعی می‌توانند هزینه‌ها و زمان تلف شده را کاهش دهند.

شبکه‌های اجتماعی و اقتصاد اطلاعات

منظور از اقتصاد اطلاعات، چگونگی توزیع اطلاعات بین عاملان اقتصادی و نحوه تاثیرگذاری وجود یا فقدان این اطلاعات بر رفاه عاملان اقتصادی است. رفاه نیز در این تعریف منافع عمومی عاملان اقتصادی است که در مورد مصرف‌کننده مطلوبیت وی و در مورد بنگاه سود وی است. نقش اطلاعات در اقتصاد، از به چالش کشیدن یکی از فرض‌های نظریه رقابت کامل در بازار شروع شد. این فرض بر این مبنا است که تمام شرکت‌کنندگان در بازار، از تمام قیمت‌ها و تمام اطلاعات تکنیکی مربوط، آگاهی کامل دارند. به این معنا که از یکسو، بنگاه‌ها، قیمت‌های تمام کالاهایی را که احتمالا می‌توانند تولید کنند و فناوری تولید این کالاها و نیز قیمتی که در آن می‌توانند نهاده‌های لازم را خریداری کنند، می‌دانند. از سوی دیگر، تمام افراد هم از قیمت‌هایی که در آن می‌توانند تمام کالاها را خریداری کنند و منابع شان را به طور کلی و به خصوص نیروی کارشان را بفروشند، آگاه هستند. به عبارت دیگر فرض می‌شود که مصرف‌کنندگان، صاحبان منابع و بنگاه‌هایی که در بازار هستند، درباره وضعیت حال وآینده قیمت‌ها و هزینه‌ها و فرصت‌های اقتصادی بازار، اطلاعات کامل دارند؛ بنابراین مصرف‌کنندگان قیمتی بیش از آنچه لازم است، برای کالا نمی‌پردازند. تفاوت قیمت‌ها به سرعت از بین می‌رود و در سراسر بازار برای هر کالا تنها یک قیمت مطرح می‌شود. منابع به پیشنهاددهنده بالاترین قیمت، فروخته می‌شود و با داشتن اطلاعات کامل از جریان قیمت‌ها و هزینه‌ها در حال و آینده، تولیدکنندگان به طور دقیق می‌دانند که چه میزان باید تولید کنند. این یک فرض غیرواقعی بوده و هست و چنین شرایط اطلاعات کامل هرگز رخ نخواهد داد. با این حال می‌توان انتظار داشت که با رشد شبکه‌های اجتماعی و شکل‌گیری جریان اطلاعات، هرچه بیشتر به سسمت کامل‌تر شدن اطلاعات و درنتیجه رفاه بیشتر حرکت خواهیم کرد.

بازار‌های کارآمد

یک اصل کلی وجود دارد و آن اینکه هر چه اطلاعات کامل‌تر باشد، بازار رقابتی‌تر و کارآتر عمل خواهد کرد. یکی از مهم‌ترین شاخص‌های کارایی بازارها اطلاعات است. بازار کارآ بازاری است که در آن اطلاعات با سرعت بالایی بر قیمت‌ها تاثیر می‌گذارد و قیمت‌ها خود را با توجه به این اطلاعات تعدیل می‌کنند. در واقع بازار کارآ به سرمایه‌گذاران این اطمینان را می‌دهد که همه آنها از اطلاعات مشابهی آگاهی دارند، پس بازار کارآ، بازاری است که بازتاب‌دهنده آن اطلاعاتی است که در بازار وجود دارد و راهنمای سرمایه‌گذاران است. مفهوم بازار کارآ بر این فرض استوار است که سرمایه‌گذاران در تصمیمات خرید و فروش خود تمامی اطلاعات مربوط را در قیمت لحاظ خواهند کرد. یک مثال در این زمینه بازار سهام است کسب اطلاعات از وضعیت شرکت‌ها و صورت‌های مالی آنان بدون وجود شبکه‌های اطلاعاتی و به صورت فیزیکی بسیار دشوار و پرهزینه خواهد بود. در یک بازار کارآ اطلاعات نیز از لحاظ در دسترس‌بودن و هزینه باید در هر زمان در اختیار سرمایه‌گذارها باشند.

اثرات اجتماعی

از نظر اجتماعی این حجم اطلاعات می‌تواند پیامد‌های منفی نیز به دنبال داشته باشد. در واقع بخشی از این نتایج نامطلوب غیر قابل اجتناب است، ولی برخی از این هزینه‌ها را می‌توان با اصلاحاتی در قوانین کاهش داد و سوءاستفاده، شایعه پراکنی و دروغ‌پردازی در این شبکه‌ها محکوم کرد. البته یادآوری این نکته ضروری به نظر می‌رسد که این معضلات به طور کلی به فرهنگ استفاده‌کنندگان مرتبط بوده و به طور کامل قابل حل شدن نیست و در هر صورت عده‌ای از این بستر اطلاعاتی سوءاستفاده خواهند کرد. اما در مجموع این معایب نسبت به محاسن این شبکه‌ها بسیار ناچیز است و در کل علاوه بر همه انتقاداتی که به این شبکه‌های اجتماعی وارد می‌شود باید گفت این شبکه‌ها هزینه‌های زندگی را کاهش و رفاه را برای مردم بیشتر کرده‌اند.