زنان ایرانی در باتلاق بیکاری
در قرن بیستویکم مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی رو به رشد است، بهطوریکه سهم زنان در نیروی کار جهان از ۳۸ درصد در سال ۱۹۷۰ به ۴۱ درصد در سال ۱۹۹۶ و ۵۷ درصد در سال ۲۰۱۴ افزایشیافته است. انگیزه اصلی برای ورود زنان به بازار کار را در مرحله اول مسائل اقتصادی تشکیل میداد اما امروزه علاوه بر انگیزه اولیه، زنان طبقه متوسط و حتی زنان مرفه نیز نهتنها برای بهبود وضعیت اقتصادی، بلکه برای کسب موفقیتهای فردی و به دست آوردن موقعیت اجتماعی مناسب و سایر امتیازاتی که اشتغال به همراه دارد، به کار در خارج از منزل تمایل دارند.
در قرن بیستویکم مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی رو به رشد است، بهطوریکه سهم زنان در نیروی کار جهان از 38 درصد در سال 1970 به 41 درصد در سال 1996 و 57 درصد در سال 2014 افزایشیافته است. انگیزه اصلی برای ورود زنان به بازار کار را در مرحله اول مسائل اقتصادی تشکیل میداد اما امروزه علاوه بر انگیزه اولیه، زنان طبقه متوسط و حتی زنان مرفه نیز نهتنها برای بهبود وضعیت اقتصادی، بلکه برای کسب موفقیتهای فردی و به دست آوردن موقعیت اجتماعی مناسب و سایر امتیازاتی که اشتغال به همراه دارد، به کار در خارج از منزل تمایل دارند.
اشتغال زنان در کشورمان نیز در ابتدای کار روند صعودی داشت؛ بهطوریکه اشتغال 10 درصدی زنان در سال 1376 با روی کار آمدن دولت هفتم و هشتم به 17 درصد در سال 1384 رسیده بود. پیشبینیها حاکی از آن بود که با روی کار آمدن دولت نهم این نرخ همچنان روند صعودی داشته باشد، اما در دو دوره دولت نهم و دهم این روند حالت نزولی به خود گرفت و درصد اشتغال زنان به حدود 7 درصد کاهش یافت. در حال حاضر زنان در ایران باوجود افزایش سطح تحصیلات، جایگاه باثباتی در بازار کار ندارند. طبق سرشماریهای مختلف بهویژه بعد از انقلاب و طی سه دهه اخیر، زنان همواره حدود نیمی از جمعیت فعال (جمعیت10ساله و بالاتر) کشور را تشکیل دادهاند اما سهم آنان از اشتغال برابر با مردان نبوده است. از خیل عظیم دخترانی که موفق شدهاند سد کنکور را بشکنند یعنی 49 درصد در سال 90 که البته با اعمال سهمیهبندی در دانشگاه تعدادشان از 65 درصد به این میزان رسیده است تنها 12 درصد شاغلان کشور را زنان تشکیل میدهند.
نگاهی به آمار و ارقام نشان میدهد؛ نرخ مشارکت زنان در سالهای اخیر و بهخصوص در دوران دولت نهم و دهم (از سال 1384 تا سال 1392)، بهشدت کاهشیافته است؛ بهطوریکه از هر 10 زن ایرانی 9 نفر خانهنشین بودند. نرخ مشارکت زنان در اقتصاد ایران هرچند از سال 76 تا سال 84 (دوران دولت هفتم و هشتم) بیش از 7 درصد رشد کرده بود و به 17 درصد افزایش یافته بود، اما در فاصله سالهای 84 تا تابستان 93 (دوران دولت نهم و دهم) با کاهش حدود 7 درصدی، به 10 درصد کاهش یافته بود. بهبیاندیگر، دولت نهم در حالی میراثدار نرخ مشارکت 17 درصدی زنان بود که این نرخ در ابتدای کار دولت هفتم حدود 10درصد بود.
همچنین با روی کار آمدن دولت یازدهم از تابستان 1392 تا به امروز حدود 2 درصد به اشتغال زنان در سطح کشور افزوده شده است و پیشبینی میشود با ادامه این روند این نرخ در سالهای آینده رشد قابلتوجهی داشته باشد و مانند گذشته زنان در اقتصاد کشور نقش پررنگتری ایفا کنند. نمودار شماره یک درصد افزایش و کاهش اشتغال زنان بین سالهای 76 تا 94 را بهتر بیان میکند.
روند نزولی اشتغال زنان در کشورمان در حالی اتفاق افتاده که این شاخص در اروپا همچنان به روند صعودی خود ادامه میدهد بهطوریکه کشورهایی ازجمله ترکیه برنامهای با عنوان «استراتژی ملی استخدام در سالهای 2013 تا 2023» برای افزایش فرصتهای شغلی مناسب برای زنان دنبال میکنند. در حال حاضر ترکیه با اشتغال 5/29 درصدی زنان، در بین یکی از چند کشوری قرار دارد که کمترین میزان اشتغال را برای زنان دارد. این در حالی است که کشورهایی مانند یونان با 9/41 درصد، نروژ با 8/73 درصد، سوئیس با 76 درصد و ایسلند با 5/78 درصد از کل اشتغال زنان، آمار بالایی را در بین سایر کشورها به خود اختصاص دادهاند.
نمودار شماره ۲، به مقایسه درصد اشتغال ایران با چند کشور پرداخته است. در همه این سالها هم معمولا رابطه نرخ مشارکت اقتصادی زنان روندی مشابه روند این نرخ در بخش مردان داشت. اما سال ۹۲ تنها سالی بود که هرچند نرخ مشارکت مردان بهبود یافت اما این نرخ در بخش زنان همچنان روند نزولی خود را طی کرد.
اما در مورد وضعیت بیکاری زنان همزمان با این نوسانها در نرخ مشارکت میتوان اشاره کرد که معمولا در سالهای اخیر هنگام کاهش نرخ مشارکت اقتصادی، وضعیت بیکاری بهبودیافته است. در ۶ ساله دوره ۸۵ تا ۹۲ که نرخ مشارکت زنان با افت مواجه شد، در چهار سال نرخ بیکاری هم کاهش یافت و تنها در دو سال ۸۷ و ۹۰ نرخ بیکاری زنان رشد پیدا کرد. درواقع به نظر میرسد در سالهای اخیر هر بار که نرخ بیکاری کاهشیافته همزمان با کاهش نرخ مشارکت اقتصادی زنان بوده است.
موضوع قابلتوجه دیگر درباره نرخ بیکاری زنان این است که معمولا این نرخ بیش از دو برابر نرخ بیکاری مردان بوده است. با وجود این در آخرین آمار وضعیت بیکاری کشور این نسبت بیشتر شده و هرچند نرخ بیکاری مردان حدود هشت درصد اعلامشده، اما این نرخ برای زنان بیش از 18 درصد ثبتشده است.
چرا اشتغال زنان مهم است؟
اشتغال زنان هم اثرات مثبت و هم اثرات منفی دارد. اثرات مثبت اشتغال زنان در جامعه را میتوان در مواردی چون سلامت جسم و روان، ارتباط بیشتر با مردم و محیط اطراف، افزایش اعتمادبهنفس، عزتنفس، استقلال و امیدواری، تصویر مثبت داشتن از خود و اثرات منفی اشتغال زنان در جامعه را میتوان در مواردی چون مشکلات در تربیت فرزندان، تحتالشعاع قرارگرفتن نقش مادری و همسر داری، تعارض در شخصیت و سوءاستفاده از زنها در تبلیغات و جذب مشتری بررسی کرد.
علل بیکاری زنان
علل بیکاری بهخصوص بیکاری زنان را باید با توجه به شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و بهویژه فرهنگ حاکم بر هر جامعهای بررسی کرد. در کشورمان ناامن بودن برخی از محیطهای کاری بهخصوص در بخش خصوصی که گاهی نگاه به زنان بهعنوان نیروی کار با توجه به نقش جنسیتی فرد صورت میگیرد، موجب آزار آنان میشود. ساعات کاری طولانی یکی از عواملی است که نقش بسزایی در تصمیمگیری بانوان برای اشتغال دارد. شرایط کاری مناسب با روحیات زنان؛ نارضایتی از شغل، دستمزدهای پایین، عدم امنیت شغلی و عدم پذیرفتن توانمندیهای زنان از سوی جامعه را میتوان از علل مهم بیکاری زنان دانست که این موارد همچنین موضوع اشتغال زنان در جامعه را با چالش مواجه کرده است.
از راهکارهای مؤثر برای جلوگیری از بیکاری زنان و حضور پررنگ آنان در اقتصاد، میتوان به مواردی همچون برابر دانستن حقوق مساوی زن و مرد در جامعه (بهطور اعم) و محیط کار (بهطور اخص)، تلاش در پاکسازی و سلامت محیطهای کاری با توجه به روحیات بانوان و توجه به استعدادها و تواناییهای فرد بهدوراز در نظر گرفتن جنسیت، قرار دادن شیفتهای کاری و ساعات کاری کوتاهتر برای بانوان با توجه به نقشهای چندگانه آنان، باور جامعه به توانمندیهای زنان در عرصههای مختلف، اجرای سیاستهای بیمهای زنان در محیط کار، سیاستگذاری در حوزه اشتغال زنان با در نظر گرفتن ذهنیت، فعالیت، گرایشها و تحولات اجتماعی حوزه زنان و افزایش مرخصی زایمان زنان با توجه به تاکید جامعه برای فرزنددار شدن اشاره کرد.
اشتغال زنان در کشورمان نیز در ابتدای کار روند صعودی داشت؛ بهطوریکه اشتغال 10 درصدی زنان در سال 1376 با روی کار آمدن دولت هفتم و هشتم به 17 درصد در سال 1384 رسیده بود. پیشبینیها حاکی از آن بود که با روی کار آمدن دولت نهم این نرخ همچنان روند صعودی داشته باشد، اما در دو دوره دولت نهم و دهم این روند حالت نزولی به خود گرفت و درصد اشتغال زنان به حدود 7 درصد کاهش یافت. در حال حاضر زنان در ایران باوجود افزایش سطح تحصیلات، جایگاه باثباتی در بازار کار ندارند. طبق سرشماریهای مختلف بهویژه بعد از انقلاب و طی سه دهه اخیر، زنان همواره حدود نیمی از جمعیت فعال (جمعیت10ساله و بالاتر) کشور را تشکیل دادهاند اما سهم آنان از اشتغال برابر با مردان نبوده است. از خیل عظیم دخترانی که موفق شدهاند سد کنکور را بشکنند یعنی 49 درصد در سال 90 که البته با اعمال سهمیهبندی در دانشگاه تعدادشان از 65 درصد به این میزان رسیده است تنها 12 درصد شاغلان کشور را زنان تشکیل میدهند.
نگاهی به آمار و ارقام نشان میدهد؛ نرخ مشارکت زنان در سالهای اخیر و بهخصوص در دوران دولت نهم و دهم (از سال 1384 تا سال 1392)، بهشدت کاهشیافته است؛ بهطوریکه از هر 10 زن ایرانی 9 نفر خانهنشین بودند. نرخ مشارکت زنان در اقتصاد ایران هرچند از سال 76 تا سال 84 (دوران دولت هفتم و هشتم) بیش از 7 درصد رشد کرده بود و به 17 درصد افزایش یافته بود، اما در فاصله سالهای 84 تا تابستان 93 (دوران دولت نهم و دهم) با کاهش حدود 7 درصدی، به 10 درصد کاهش یافته بود. بهبیاندیگر، دولت نهم در حالی میراثدار نرخ مشارکت 17 درصدی زنان بود که این نرخ در ابتدای کار دولت هفتم حدود 10درصد بود.
همچنین با روی کار آمدن دولت یازدهم از تابستان 1392 تا به امروز حدود 2 درصد به اشتغال زنان در سطح کشور افزوده شده است و پیشبینی میشود با ادامه این روند این نرخ در سالهای آینده رشد قابلتوجهی داشته باشد و مانند گذشته زنان در اقتصاد کشور نقش پررنگتری ایفا کنند. نمودار شماره یک درصد افزایش و کاهش اشتغال زنان بین سالهای 76 تا 94 را بهتر بیان میکند.
روند نزولی اشتغال زنان در کشورمان در حالی اتفاق افتاده که این شاخص در اروپا همچنان به روند صعودی خود ادامه میدهد بهطوریکه کشورهایی ازجمله ترکیه برنامهای با عنوان «استراتژی ملی استخدام در سالهای 2013 تا 2023» برای افزایش فرصتهای شغلی مناسب برای زنان دنبال میکنند. در حال حاضر ترکیه با اشتغال 5/29 درصدی زنان، در بین یکی از چند کشوری قرار دارد که کمترین میزان اشتغال را برای زنان دارد. این در حالی است که کشورهایی مانند یونان با 9/41 درصد، نروژ با 8/73 درصد، سوئیس با 76 درصد و ایسلند با 5/78 درصد از کل اشتغال زنان، آمار بالایی را در بین سایر کشورها به خود اختصاص دادهاند.
نمودار شماره ۲، به مقایسه درصد اشتغال ایران با چند کشور پرداخته است. در همه این سالها هم معمولا رابطه نرخ مشارکت اقتصادی زنان روندی مشابه روند این نرخ در بخش مردان داشت. اما سال ۹۲ تنها سالی بود که هرچند نرخ مشارکت مردان بهبود یافت اما این نرخ در بخش زنان همچنان روند نزولی خود را طی کرد.
اما در مورد وضعیت بیکاری زنان همزمان با این نوسانها در نرخ مشارکت میتوان اشاره کرد که معمولا در سالهای اخیر هنگام کاهش نرخ مشارکت اقتصادی، وضعیت بیکاری بهبودیافته است. در ۶ ساله دوره ۸۵ تا ۹۲ که نرخ مشارکت زنان با افت مواجه شد، در چهار سال نرخ بیکاری هم کاهش یافت و تنها در دو سال ۸۷ و ۹۰ نرخ بیکاری زنان رشد پیدا کرد. درواقع به نظر میرسد در سالهای اخیر هر بار که نرخ بیکاری کاهشیافته همزمان با کاهش نرخ مشارکت اقتصادی زنان بوده است.
موضوع قابلتوجه دیگر درباره نرخ بیکاری زنان این است که معمولا این نرخ بیش از دو برابر نرخ بیکاری مردان بوده است. با وجود این در آخرین آمار وضعیت بیکاری کشور این نسبت بیشتر شده و هرچند نرخ بیکاری مردان حدود هشت درصد اعلامشده، اما این نرخ برای زنان بیش از 18 درصد ثبتشده است.
چرا اشتغال زنان مهم است؟
اشتغال زنان هم اثرات مثبت و هم اثرات منفی دارد. اثرات مثبت اشتغال زنان در جامعه را میتوان در مواردی چون سلامت جسم و روان، ارتباط بیشتر با مردم و محیط اطراف، افزایش اعتمادبهنفس، عزتنفس، استقلال و امیدواری، تصویر مثبت داشتن از خود و اثرات منفی اشتغال زنان در جامعه را میتوان در مواردی چون مشکلات در تربیت فرزندان، تحتالشعاع قرارگرفتن نقش مادری و همسر داری، تعارض در شخصیت و سوءاستفاده از زنها در تبلیغات و جذب مشتری بررسی کرد.
علل بیکاری زنان
علل بیکاری بهخصوص بیکاری زنان را باید با توجه به شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و بهویژه فرهنگ حاکم بر هر جامعهای بررسی کرد. در کشورمان ناامن بودن برخی از محیطهای کاری بهخصوص در بخش خصوصی که گاهی نگاه به زنان بهعنوان نیروی کار با توجه به نقش جنسیتی فرد صورت میگیرد، موجب آزار آنان میشود. ساعات کاری طولانی یکی از عواملی است که نقش بسزایی در تصمیمگیری بانوان برای اشتغال دارد. شرایط کاری مناسب با روحیات زنان؛ نارضایتی از شغل، دستمزدهای پایین، عدم امنیت شغلی و عدم پذیرفتن توانمندیهای زنان از سوی جامعه را میتوان از علل مهم بیکاری زنان دانست که این موارد همچنین موضوع اشتغال زنان در جامعه را با چالش مواجه کرده است.
از راهکارهای مؤثر برای جلوگیری از بیکاری زنان و حضور پررنگ آنان در اقتصاد، میتوان به مواردی همچون برابر دانستن حقوق مساوی زن و مرد در جامعه (بهطور اعم) و محیط کار (بهطور اخص)، تلاش در پاکسازی و سلامت محیطهای کاری با توجه به روحیات بانوان و توجه به استعدادها و تواناییهای فرد بهدوراز در نظر گرفتن جنسیت، قرار دادن شیفتهای کاری و ساعات کاری کوتاهتر برای بانوان با توجه به نقشهای چندگانه آنان، باور جامعه به توانمندیهای زنان در عرصههای مختلف، اجرای سیاستهای بیمهای زنان در محیط کار، سیاستگذاری در حوزه اشتغال زنان با در نظر گرفتن ذهنیت، فعالیت، گرایشها و تحولات اجتماعی حوزه زنان و افزایش مرخصی زایمان زنان با توجه به تاکید جامعه برای فرزنددار شدن اشاره کرد.
ارسال نظر