توافق هستهای شرط کافی نیست
دکترسمیه مردانه مدیر واحد مطالعات بازار دنیای اقتصاد دولت تدبیر و امید با شعار اصلاح اقتصادی در ۱۰۰ روز، از ابتدای روی کار آمدن بارقههای روشنی از امید را در دل توده مردم ایجاد کرد. اما آیا دولت واقعا توانست به این شعار جامه عمل بپوشاند؟ آیا توانست در طول ۱۰۰ روز نه در حدود دو سال به وعدههایش عمل کند؟ نقش انتظارات و خوشبینیهایی که دولت قبل از روی کار آمدن ایجاد کرده چه بود؟ آیا دولت توانست آنچنان که تیم اقتصادی اش در نظر داشت، با مدیریت انتظارات به شعارهای اقتصادی خود وفادار بماند؟
با آغاز به کار دولت حسن روحانی زمزمههای مذاکره و مصالحه جای سیاستهای تنشزای دولت احمدینژاد را گرفت و همین سرآغازی بود بر شکلگیری انتظارات مثبت در اقتصاد ایران.
دکترسمیه مردانه مدیر واحد مطالعات بازار دنیای اقتصاد دولت تدبیر و امید با شعار اصلاح اقتصادی در ۱۰۰ روز، از ابتدای روی کار آمدن بارقههای روشنی از امید را در دل توده مردم ایجاد کرد. اما آیا دولت واقعا توانست به این شعار جامه عمل بپوشاند؟ آیا توانست در طول ۱۰۰ روز نه در حدود دو سال به وعدههایش عمل کند؟ نقش انتظارات و خوشبینیهایی که دولت قبل از روی کار آمدن ایجاد کرده چه بود؟ آیا دولت توانست آنچنان که تیم اقتصادی اش در نظر داشت، با مدیریت انتظارات به شعارهای اقتصادی خود وفادار بماند؟
با آغاز به کار دولت حسن روحانی زمزمههای مذاکره و مصالحه جای سیاستهای تنشزای دولت احمدینژاد را گرفت و همین سرآغازی بود بر شکلگیری انتظارات مثبت در اقتصاد ایران. نشانهها و نتایج چنین انتظاراتی با کند شدن آهنگ رشد تورم نمود پیدا کرد و کاهش چشمگیر تورم در انتهای سال اول از دوران ریاستجمهوری وی حداقل شعار وی در کاهش تورم را عملی کرد. انتظارات مثبت ایجاد شده در ایجاد ثبات نسبی در بازارهای مالی نیز تاثیر بسزایی داشت و به جد میتوان گفت با وجود تلاطمهای بسیار در مسائل مربوط به سیاست خارجی و مخصوصا روند مذاکرات، هیچ یک از بازارهای مالی دچار شوک شدید نشدند و نوسانات نه چندان قابل توجه آنها نیز طولی نمیکشد که به روند گذشته بازمیگردد.
اینکه چگونه انتظارات مثبت توانستند چنین تاثیری بر اقتصاد بگذارند از دو منظر تئوری اقتصادی و اقتصاد رفتاری قابل بررسی است. از نظر تئوری اقتصادی اینکه این خوش بینی در میان توده مردم و همچنین جامعه نخبگان وجود داشته باشد که در آینده نه چندان دور شرایط اقتصادی بهبود خواهد یافت، به دلیل اینکه اکثر مردم با تصمیمات هیجانی در بازارهای مالی سفتهبازی نمیکنند، با کاهش رفتارهای غیرعقلایی در کل اقتصاد، روند بهبود اقتصادی آغاز میشود. چرا که عوامل اقتصادی در طول زمان از رفتارهای گذشته خود در دوره رونق و رکود آموختهاند که هرگاه اقتصاد رونق بگیرد احتمال اینکه منافع حاصل شده در کسبوکار آنها بیشتر شود تقویت میشود و برعکس انتظار بدتر شدن شرایط فعلی و غوطهورشدن در سراشیبی سقوط اقتصادی احتمال زیان آنها را افزایش میدهد. بنابراین بهطور کلی شیوع رفتارهای عقلایی در جامعه الگوی اقتصاد کلان را به تدریج بهبود بخشیده و شرایط را برای رونق اقتصادی فراهم میکند.
آنچه در رویکردهای اقتصادی دولت یازدهم مشهود است نشانهگیری به سمت رونق اقتصادی است، اگرچه هر از چندگاهی به نظر میرسد که تیم اقتصادی مسیر را گم کرده و به بیراهه گام میگذارد اما رویکرد کلی آن کماکان بهصورت قابل قبولی در جهت بهبود شرایط اقتصادی است. دلیل اصلی چنین اتفاقی این است که دولت تدبیر و امید به خوبی دریافته بود که بدون حل شدن مسائل و مشکلات مربوط به سیاست خارجی و خروج ایران از انزوای سیاسی که نتیجه آن خوشبینی مردم به بهبود است، نمیتوان در کوتاهمدت یا بلندمدت امیدی به اصلاح و بهبود اقتصادی داشت. مسلما نتیجه چنین طرز تفکری در کنار اجرای سیاستهای منضبط پولی و مالی توانست با مدیریت انتظارات بهبود چشمگیری در اوضاع اقتصادی کشور ایجاد کند. اما چنین نتیجهای تا کی تداوم خواهد داشت؟ مسلما انتظارات مثبت در اقتصاد در صورتی مداوم خواهد شد که پس از بهبود نسبی در وضعیت اقتصادی که مسلما بدون توافق هستهای دستیابی به آن بسی دشوار و بلکه بعید خواهد بود، ساختار اقتصاد کلان بهطور کلی اصلاح شود و عدم کارآیی فعلی در بسیاری از بازارها مرتفع شود. به این مفهوم که به عقیده نگارنده توافق جامع هستهای تنها شرط لازم و نه کافی بقای انتظارات مثبت و تاثیر آن بر بهبود اقتصادی است.
ارسال نظر