شهرهای اقماری؛ مسکن یا خوابگاه!
علیرضا قهاری رئیس انجمن مفاخر معماری ایران فلسفه وجودی شهرهای جدید از آغاز برنامهریزی در زمان مرحوم کازرونی (وزیر اسبق مسکن و شهرسازی) شکل گرفت که در واقع شهرهای جدید بنیانگذاری شد. فلسفه وجودی آن به نیاز جذب جمعیت سرریز کلانشهرها یا شهرهایی که توانایی پذیرش سیل مهاجران را نداشتند، برمیگردد. بعد از گذشت حدود ۲۰ سال از زمان تشکیل شهرهای جدید میتوان با نگاه بیطرفانه و کارشناسانه رشد و توسعه شهرهای جدید را آسیبشناسی کرد.
این طرح مشابه طرحهایی است که در کشورهای دیگر ایجاد شد که بعضا موفق بودهاست.
علیرضا قهاری رئیس انجمن مفاخر معماری ایران فلسفه وجودی شهرهای جدید از آغاز برنامهریزی در زمان مرحوم کازرونی (وزیر اسبق مسکن و شهرسازی) شکل گرفت که در واقع شهرهای جدید بنیانگذاری شد. فلسفه وجودی آن به نیاز جذب جمعیت سرریز کلانشهرها یا شهرهایی که توانایی پذیرش سیل مهاجران را نداشتند، برمیگردد. بعد از گذشت حدود ۲۰ سال از زمان تشکیل شهرهای جدید میتوان با نگاه بیطرفانه و کارشناسانه رشد و توسعه شهرهای جدید را آسیبشناسی کرد.
این طرح مشابه طرحهایی است که در کشورهای دیگر ایجاد شد که بعضا موفق بودهاست. شهرهای جدید در دنیا عمدتا با دو نیت جذب جمعیت سرریزی که به شهرهای بزرگ مهاجرت میکردند و جذب جمعیت سرریز خود کلانشهرها تشکیل شدند که البته در ایران شهرهای جدید بیشتر محلی برای سرریز جمعیت مهاجرانی بود که در گذشته به شهرهای بزرگ مهاجرت کردند. در واقع افرادی که قصد نزدیکی به شهرهای بزرگ را دارند، به دلیل ناتوانی مالی ناچارا در شهرهای جدید سکونت پیدا کردند.
از میان شهرهای جدید شاید بتوان گفت تشکیل ۴ تا ۵ شهر ناموفق بود و نتوانستند به اهداف اصلی «طرح تشکیل شهرهای جدید» که جذب جمعیت سرریز بود برسند؛ به عبارتی مهاجران ترجیح میدادند به جای جذب در شهرهای جدید به کلانشهرها مهاجرت کنند؛ چراکه شهرهای جدید فاقد خدمات و رفاهی است، که میتواند عاید ساکنان این شهرها نماید.
علت عدم استقبال مردم برای سکونت در شهرهای جدید به علت کمبود خدمات شهری و رفاهی بودو مهاجرت به شهرهای بزرگ همچنان معضل بزرگ کلانشهرها است؛ ضمن اینکه شهرهای اقماری بیشتر تبدیل به خوابگاه شدند و به دلیل اینکه فقدان خدمات روبنایی مناسب ، مورد اقبال عمومی قرار نگرفت. در بین شهرهای جدید شهرکهایی هستند که کاملا فاقد جمعیت باقی ماندند و جمعیت کمتری را جذب کردند و شاید نیازمند تجدیدنظر در مکانیابی این شهرها باشند. به نظر میرسد تا زمانی که درباره شهرهای جدید موجود به نتیجه نرسیدیم و توجیه تشکیل این شهرها هنوز روشن نیست برای سیاستگذاری در مورد شهرهای جدید عجله نباید کرد؛ چراکه اگر نسبت به ایجاد شهرهای جدید اقدام کنیم شاید به سرنوشت شهرهای جدید فعلی دچار شوند. در اینجا به چند راهکار میتوان برای جذب سکونت در شهرهای جدید اشاره کرد:
۱- سرمایهگذاری دولت یا تشویق سرمایهگذاران برای اجرای طرحهای عمرانی: دولت میتوانست با سرمایهگذاری خود یا با ارائه زمین رایگان به سرمایهگذاران در شهرهای جدید طرحهای عمرانی از جمله تاسیس دانشگاه، ایجاد مراکز رفاهی فرامنطقهای و... را در این شهرها اجرا کند. اجرای این طرحهای عمرانی میتوانست به جذب جمعیت شهرهای بزرگ و پویایی شهرهای جدید کمک کند که اساسا این موضوع در طرحهای شهرک سازی شهرهای جدید دیده نشد و بیشتر با هدف سکونت صرف ایجاد شد. البته هنوز دیر نشده و شهرهای جدید همچنان زمینهای مستعد برای سرمایهگذاری به منظور ایجاد مراکز فرهنگی و خدماتی دارند.
۲- دولت در طول دهه اخیر با عنوان منبع درآمد به شهرهای جدید نگاه کرد و حتی در دورهای با افزایش قیمت زمینهای شهرهای جدید باعث شد تا قیمت زمین در شهرهای اصلی نیز افزایش یابد. وقتی واحدهای مسکونی شهرهای جدید با قیمتهای بالا به فروش میرسید بخش خصوصی یا مالکان اراضی داخل شهرها نیز نرخ زمینهای خود را افزایش دادند و در دورهای مشاهده کردیم افزایش قیمت زمین در شهرهای اصلی تحت تاثیر افزایش اراضی در شهرهای جدید بود.
دولت از این منبع درآمدی به سادگی نمی توانست بگذرد چراکه درآمد شهرهای جدید عاید دولت میشد و منبع درآمدی برای دولت بود.
۳- شهرهای جدید باید در فاصله مناسب نسبت به شهرهای اصلی تشکیل شوند؛ اگر این شهرها در نزدیک شهرهای اصلی و کلانشهرها ایجاد شوند به هدف جلوگیری از مهاجرت به شهرهای اصلی کمک نمیکند. شهرهای جدید باید در فاصلهای باشند که جمعیت را در درون خود نگه دارند. چراکه یکی از اهداف شهرهای جدید دوری از تراکم جمعیت بود و این فاصله زیاد میتوانست تا حدی آرامش در بین اهالی این مناطق ایجاد کند.
از نظر مکانیابی بیشتر باید به مکانیابی اقلیمی یعنی محلی مناسب برای زندگی توجه کرد چون وقتی شهر جدیدی در محل مناسبی از نظر اقلیمی باشد، بسیاری از افرادی که در ازدحام کلانشهرها زندگی میکنند ترجیح میدهند در یک محل آرام و سالم از نظر زیست محیطی زندگی کنند اما هیچ یک از شهرهای جدید فعلی خصوصیت جذب ساکنان شهرهای اصلی به خود را ندارند. به ندرت اتفاق میافتد که فرد ساکن در کلانشهر محل زندگی خود را ترک کند و در شهرهای جدید ساکن شود؛ البته از نظر ناچاری ممکن است این اتفاق بیفتد اما از نظر مقایسهای قطعا هیچ شخصی شهرهای جدید را به شهرهای بزرگ و کلانشهرها ترجیح نمیدهد.
نقدی بر معماری شهرهای جدید
اما درباره معماری شهرهای جدید باید گفت تنها برخی از شهرهای جدید بر اساس اصول شهرسازی مدرن ساخته شدهاند. به هرحال ایجاد شهرهای جدید یک فرصت مناسب برای شهرسازان مدرن ایرانی بود تا بتوانند بهترین طرحهای شهرسازی را در آنجا پیاده کنند اما همه شهرهای جدید کشور از دانش شهرسازی بهره نبردهاند؛ بنابراین اگر جمعیت پیشبینی شده در این شهرها سکونت یابند مشکلات شهرسازی آنها نمایان میشود. در زمینه معماری، شهرهای جدید هیچ تفاوتی با معماری شهرهای بزرگ ندارند و وقتی که وارد شهرهای جدید میشوید، همان خانههایی را میبینید که در نقاط پرجمعیت شهرها ساخته میشوند، در واقع معماری شهرهای جدید دارای سبک مناسب منطقه نیست یا معماری قابلتوجهی ندارد و ناشی از همان سرمایهگذاری است که هزینه زیادی برای معماری پرداخت نمیکند. نهتنها در شهرهای جدید، بلکه در شهرهای اصلی نیز برای معماری یا ساختوساز مناسب زندگی یک انسان امروزی هزینه زیادی نمیشود و قوانین و مقررات معماری و شهرسازی حاکم بر ایران بیشتر تحتتاثیر سرمایهگذاری و استفاده بهینه از سرمایه است، نه دیکته کردن مفهومی که بتواند برای معماری ایران قابل ارائه باشد.
ارسال نظر