در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان کشور صادرکننده گاز شناخته نمی‌شود. کشور ما از ترکمنستان و مختصری از آذربایجان (به‌صورت فصلی) واردات گاز دارد و در مقابل به ترکیه وارمنستان گاز صادر می‌کند اما در اغلب سال‌ها واردات گاز ایران بیشتر از صادرات آن بوده است. ایران هرگز صادرات مستقیم گاز به اروپا نداشته است. در این زمینه از قبل از انقلاب گفت‌وگوهایی وجود داشته اما هرگز به نتیجه نرسیده است. ترکیه از مبادی مختلفی غیر از ایران نیز گاز وارد می‌کند از جمله از روسیه از طریق خط‌لوله موسوم به بولواستریم (که از بستر دریای سیاه گاز را به ترکیه منتقل می‌کند) و از جمهوری آذربایجان واردات گاز دارد و حتی گاز را به صورت LNG از نیجریه و قطر و جاهای دیگر نیز وارد می‌کند و همه این گازها به شبکه گاز ترکیه تزریق می‌شود و ترکیه مازاد شبکه خود را به اروپا می‌فروشد.

بعد از تفاهم لوزان اتفاق‌های مشابهی در حوزه همکاری‌های نفت و گاز روی داد. شرکای قدیمی ایران که تحریم‌ها را مانعی بر سر همکاری‌های خود می‌دیدند، به دنبال برقراری دوباره همکاری با ایران افتادند.

با این حال، این شرکا که تنها بعد از تفاهم لوزان جرات مطرح کردن همکاری‌های جدید را پیدا کردند، تنها به چین ختم نمی‌شوند؛ ترکیه، آذربایجان و کشورهای اروپایی را باید دیگر شرکایی دانست که بعد از تفاهم اخیر، دنبال خواسته‌های قدیمی خود در حوزه گاز ایران هستند.

به طور مثال روسیه در حال حاضر بزرگ‌ترین عرضه‌کننده گاز طبیعی به کشور‌های اروپایی است و بخش زیادی از گاز صادراتی روسیه از طریق خطوط لوله‌ای که از خاک اوکراین می‌گذرد به اروپا می‌رسد. این در حالی است که تنش جاری بین روسیه و اوکراین تردیدهای جدی درباره چشم‌انداز آینده عرضه گاز روسیه به اروپا ایجاد کرده است. این خطوط لوله‌گاز طبیعی خاورمیانه و منطقه دریای خزر را به بازارهای گاز اروپایی منتقل می‌کنند و بنابراین از اهمیت فرامنطقه‌ای برخوردار هستند. در این شرایط ایران از یک فرصت خوب برای ظهور به‌عنوان یک تامین‌کننده جدید گاز طبیعی اروپا برخوردار است. در نتیجه ایران باید آماده بهترین بهره‌برداری از فرصت‌های تاریخی که به طور طبیعی به دلیل بحران سیاسی جاری بین روسیه و اوکراین به وجود آمده، باشد.