اقتصاد در عرصه عمومی
کمتر پیش آمده که در اماکن عمومی و محافل خانوادگی، قرار بگیریم و تحلیلهایی از نحوه مدیریت سیاسی و اقتصادی کشور را از زبان افرادی که به طور روزمره با آنها سرو کار داریم، نشنویم. عرصه عمومی همواره محلی برای نقد و بررسی عملکرد بخشهای مختلف دولت بوده و مردم در این عرصه سعی میکنند حرفی برای گفتن داشته باشند، حتی اگر تخصص لازم را نداشته باشند. دلیل چنین واقعیتی در فضای عمومی جامعه ایرانی چیست؟ آیا این موضوع فقط مختص ایرانیان است یا در هر جامعهای بسته به سیاستگذاریهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی درجه عامیانه شدن مباحث با یکدیگر تفاوت دارد؟از سوی دیگر، دیده میشود که تصمیمهای مردم در فضای اقتصاد خرد بیش از آنکه بر اساس تئوریهای اقتصادی و نظر اقتصاددانان باشد، مبتنی بر هوش اقتصادی آنان است.
کمتر پیش آمده که در اماکن عمومی و محافل خانوادگی، قرار بگیریم و تحلیلهایی از نحوه مدیریت سیاسی و اقتصادی کشور را از زبان افرادی که به طور روزمره با آنها سرو کار داریم، نشنویم. عرصه عمومی همواره محلی برای نقد و بررسی عملکرد بخشهای مختلف دولت بوده و مردم در این عرصه سعی میکنند حرفی برای گفتن داشته باشند، حتی اگر تخصص لازم را نداشته باشند.دلیل چنین واقعیتی در فضای عمومی جامعه ایرانی چیست؟ آیا این موضوع فقط مختص ایرانیان است یا در هر جامعهای بسته به سیاستگذاریهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی درجه عامیانه شدن مباحث با یکدیگر تفاوت دارد؟از سوی دیگر، دیده میشود که تصمیمهای مردم در فضای اقتصاد خرد بیش از آنکه بر اساس تئوریهای اقتصادی و نظر اقتصاددانان باشد، مبتنی بر هوش اقتصادی آنان است. مردم در جامعه ایران سرخط خبرها را میشنوند و آگاهانه برای انجام فعالیتهای اقتصادیشان تصمیم میگیرند. اگر فضا را برای خرید و فروش کالایی مناسب ببینند، راهی بازارهای مختلف میشوند و سرمایههای اندک خود را به سمت بازارهایی نظیر ارز، طلا یا سهام میبرند اما اگر فضا را مناسب نبینند حتی پساندازشان را نیز از بانکها خارج کرده و در گاوصندوقهای خانگی شان نگهداری خواهند کرد.حال سوال اینجاست که ریشه تحلیلهای مردم در باب مسائل مختلف کشور به ویژه اقتصاد در کجاست و نظر عالمان این علم تا چه اندازه بر رفتارهای اقتصادی مردم اثر دارد.
کارشناسان معتقدند که مردم در همه جای دنیا عمدتا بر اساس محسوسات، تحلیلهای اقتصادی خود را انجام میدهند نه معقولات. به همین خاطر است که نظریههای اقتصاددانان نقش چندانی در رفتارهای اقتصادی مردم ندارد و آنها بر اساس تشخیص خودشان درباره فعالیتهای اقتصادیشان تصمیمگیری میکنند.به اعتقاد آنها جو بیاعتمادی عمومی نسبت به کالا و خدمات تولید شده، یکی از عوامل همهچیزدان شدن مردم است؛ چراکه در جامعه ایرانی عمده افراد کار خود را به درستی انجام نمیدهند، از این رو مردم سعی کردهاند تا در هر بخش از اقتصاد سر رشته داشته باشند و وسعت اطلاعاتشان اقیانوسی باشد به عمق چند سانتیمتر.
ارسال نظر