پایان پدرسالاری در اتاق؟
دکترعلیاصغر سعیدی عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران شمارش معکوس برای انتخابات جدید اتاقهای بازرگانی کشور آغاز شده و تا چند روز دیگر پارلمان بخش خصوصی اعضای هیات نمایندگان خود را مشخص کرده و برای چند سال آینده در راس بزرگترین و معتبرترین تشکل صنفی، اقتصادی و حتی سیاسی خود قرار خواهد داد. اعضای اتاق همواره بهعنوان گروههایی همسود که منافع صنفی خودشان را دنبال میکنند که در این میان اگر هم رانتی وجود داشته منافاتی در این همسود بودن نداشته آنان توانستهاند با توجه به اصول اقتصادیشان منافع خود را دنبال کنند.
دکترعلیاصغر سعیدی عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران شمارش معکوس برای انتخابات جدید اتاقهای بازرگانی کشور آغاز شده و تا چند روز دیگر پارلمان بخش خصوصی اعضای هیات نمایندگان خود را مشخص کرده و برای چند سال آینده در راس بزرگترین و معتبرترین تشکل صنفی، اقتصادی و حتی سیاسی خود قرار خواهد داد. اعضای اتاق همواره بهعنوان گروههایی همسود که منافع صنفی خودشان را دنبال میکنند که در این میان اگر هم رانتی وجود داشته منافاتی در این همسود بودن نداشته آنان توانستهاند با توجه به اصول اقتصادیشان منافع خود را دنبال کنند.
از منظر جامعهشناسی بسیار طبیعی است که فعالان اقتصادی که منافع شخصی خود را در اقتصاد جستوجو کنند و برای دریافت آن حتی به سیاسیون نیز متوسل شوند، بنابراین اگر در این دوره میبینیم که سیاسیونی به اتاق آمده و کاندیدای کرسیهای اتاق را گرفتهاند، یا تکنوکراتهایی با آنها به رقابت نشستهاند به این سبب است که همگی در زیر چتر گروههای هم سود گرد آمدهاند تا به آنچه که مد نظر دارند در اقتصاد برسند.
گرم شدن انتخابات اتاق در این دوره را میتوان از سهمنظر بررسی کرد. نخست آنکه بهدلیل باز شدن فضای سیاسی و اقتصادی، دولت توجه ویژهای به تشکلها و اصناف داشته است. گروههای مختلف اقتصادی نظیر تجار و صاحبان صنایع همواره رصد میکنند که با توجه به شرایط حاکم بر فضای سیاسی و اقتصادی کشور امکان فعالیت برای اتاقهای بازرگانی وجود دارد یا خیر؟ اگر به این نتیجه برسند که فضا به گونهای است که میتوان کاری از پیش برد، خود فعالانه وارد کار خواهند شد وگرنه وارد عرصه انتخابات نخواهند شد.
اگر هماکنون میبینیم که انتخابات اتاق گرم شده به این دلیل است که فعالان اقتصادی کشور احساس میکنند که فضای فعالیت باز شده و دولت در قالب یک تشکل حرف آنها را میشنود و دیگر لازم نیست خود رابطه شخصی با دولت ایجاد کنند تا مسائل و مشکلاتشان را حل و فصل کنند.
نکته دوم اینکه در هشت سالی که دولت نهم و دهم در راس کار بود، گروههای جدیدتری در اقتصاد شکل گرفت و افراد زیادی به عضویت اتاقهای بازرگانی درآمدند که امروز میبینیم آنها نیز بهعنوان چهرههای جوانتر و جدیدتر وارد این انتخابات شدهاند.
نکته مهمتر اینکه در دولت گذشته بنگاههای خصولتی شکل گرفت که این بنگاه نیز امروز در انتخابات حضور قابل توجهی دارند و اگر به هویت آنها توجه شود درخواهیم یافت شرکتهایی از نهادهای دولتی نیز به این کارزار وارد شدهاند. در حقیقت بخش خصولتی هم دریافته که از مکانیزم اتاق میتواند کارش را پیش ببرد و نمیتواند با دسترسی مستقیم به منابع قدرت امتیازهای لازم را به دست آورد.
سوم نکته نیز این است که به نظر میرسد دوره نسل قدیمی و سنتی اتاق به سر آمده و آنان به مانند گذشته قدرت مانور ندارند. اگر با نسلهای جدیدتر صحبت کنیم متوجه میشویم که آنان همواره گلایه میکنند که ژنرالهای بازنشسته از ورود آنان در دورههای گذشته به انتخابات جلوگیری کردهاند و نگذاشتهاند تا خون تازهای به رگهای آن تزریق شود.
نسل قدیمی همواره بر این باور بوده که اگر در اتاق نباشند و به فعالیت نپردازند، اتاقی باقی نخواهد ماند! این رابطه پدرسالاری در اتاق کار را به جایی رسانده بود که اجازه نمیداد نسلهای جدید شانس خود را برای حضور در کرسیهای مهم بیازمایند، اما امروز به دورانی رسیدهایم که دوران اقتدار این تیپ افراد گذشته است.
از سویی دیگر ورود چهرههای سیاسی و دولتی به این دوره از انتخابات نشان میدهد که هنوز فضا برای رشد نیافتن بخش خصوصی مهیا است و دارندگان منابع اقتداری هنوز در اقتصاد وجود دارد.
بخش خصوصی با اینکه تلاش میکند با تشکیل تشکلهای مختلف و سندیکاها مسائل و مشکلات خود را بهصورت بستهای مشخص در اختیار دولتمردان قرار دهد، اما دیده میشود برخی سیاسیون در مواقع خاصی پیام خود را به آنها منتقل میکنند.
در چنین شرایطی بخش خصوصی مجبور است خود را به دولت وابسته بداند تا حداقل از ناحیه او ضربهای نخورد و در جریانهای مختلف سیاسی به دنبال دولتها برود. این موضوع در کشوری مانند آمریکا عکس است و فعالان اقتصادی به سیاسیون اجازه ورود نمیدهند و این سیاسیون هستند که در مواقع لزوم به سراغ آنان رفته و سعی میکنند برای پیروزیشان در انتخابات، رضایت فعالان اقتصادی خود را جلب کرده و منافع شان را تضمین کنند.
یکی دیگر از ویژگیهای این دوره از انتخابات اتاق این است که چهرههای شاخصی در صنایع مختلف نداریم، چرا که دارندگان منابع مادی نسبت به گذشته ضعیفتر شدهاند و بخش خصوصی به وجود نیامده که انباشت سرمایه را ایجاد کند.
این بخش در طول سالهای گذشته به دلایل عدم قطعیتهای فراوانی که در اقتصاد ایران وجود داشته نتوانسته رشد یابد یا اینکه نخواسته ریسک به خرج داده و از حد معینی به بعد سرمایهگذاری کند. هنوز هم این تلقی در نزد فعالان اقتصادی کشور و کارآفرینان وجود دارد که مالکیت فاقد احترام لازم است و هر آن بوی مصادره به مشام میرسد. بدیهی است که در چنین شرایطی سرمایهگذار سرمایه خود را در امنیت نمیبیند و تمایلی برای شفاف کردن ثروت خود و هزینه آن در راه توسعه بنگاهش یا ایجاد بنگاهی جدید
ندارد.
برخی از سرمایهگذاران واحدهای بزرگ تولید با تعداد کارگر بالا را مترادف دردسر زیاد میدانند و معتقدند که در مقیاس کوچک و متوسط به پایین باید سرمایهگذاری کنند تا بتوانند با دردسر کمتری به کسب و کار خود ادامه دهند.
حال در چنین شرایطی که منابع اقتدار هنوز نمیخواهند پایشان را از اقتصاد بیرون بکشد و دست از اقتدارشان بردارند آیا منابع مادی میتوانند در قالب عوض کردن مدیریت اتاق و دمیدن نفسی تازه به آن فضا را به سمتی ببرند که پدرسالاری حاکم بر اتاق از بین برود و اقتصاد کشور نیازهای واقعی خود را از حکومت طلب کند؟
ارسال نظر