سهم ناچیز در تامین مالی
ایوب باقرتبار مدیر سرمایهگذاری گروه مالی سپهر صادرات در ادبیات مالی از جمله وظایف اصلی مدیر مالی، تامین منابع مالی برای یک سرمایهگذاری است وتشخیص اینکه منابع مالی ازکجا و با کمترین هزینه تامین شود. نسبت منابعی که صاحبان سرمایه باید تامین کنند و منابعی که از سایرین تامین شود، چقدر است تا ریسک تامین مالی کاهش یابد و قابل کنترل باشد. سرمایهگذاریهای متوسط و بزرگی که در کشور انجام میشود، دارای اهرم بالایی هستند یعنی منابع صاحبان سهام نسبت به بدهی ایجاد شده برای اجرای سرمایهگذاری کم است.
ایوب باقرتبار مدیر سرمایهگذاری گروه مالی سپهر صادرات در ادبیات مالی از جمله وظایف اصلی مدیر مالی، تامین منابع مالی برای یک سرمایهگذاری است وتشخیص اینکه منابع مالی ازکجا و با کمترین هزینه تامین شود. نسبت منابعی که صاحبان سرمایه باید تامین کنند و منابعی که از سایرین تامین شود، چقدر است تا ریسک تامین مالی کاهش یابد و قابل کنترل باشد. سرمایهگذاریهای متوسط و بزرگی که در کشور انجام میشود، دارای اهرم بالایی هستند یعنی منابع صاحبان سهام نسبت به بدهی ایجاد شده برای اجرای سرمایهگذاری کم است. اما عمده این بدهیها از طریق تسهیلات بانکی تامین شده است.
سهم اوراق بدهی در تامین مالی پروژهها و شرکتها در کشور با فرض اینکه اوراق مشارکت را نیز جزء این نوع اوراق بدانیم، بهندرت از ۱۰ درصد گذشته است. اوراق بدهی واقعی که در قالب عقود اسلامی از جمله انواع صکوک (اجاره و مرابحه) منعقد شده نیز از یک درصد تامین مالی کشور فراتر نرفته است.
بنابراین، علت عدم رشد اوراق بدهی چه میتواند باشد؟ علت عدم رشد این نوع اوراق را در موارد زیر میتوان جستوجو کرد:
۱- به نظر میآید به دلیل عدم وجود مکانیزم رتبهبندی اعتباری (credit rating) موسسات و شرکتها، انتشار اوراق بدهی با رتبه اعتباری آنها غیرممکن است. بنابراین، ضروری است سازمان بورس و اوراق بهادار سریعا مقررات موسسات رتبهبندی را نهایی و ابلاغ و نسبت به صدور مجوز مربوطه برای متقاضیان اقدام کند تا یک گروه متخصص رتبه اعتباری شرکتها را تعیین و شرکتهای دارای رتبه اعتباری مناسب راسا اقدام به صدور اوراق بدهی کنند.
۲- نحوه انتشار، عرضه، بازارگردانی و باز خرید اوراق مشارکت نیز در عدم توسعه انتشار اوراق بدهی موثربوده است. عمده اوراق مشارکت منتشر شده توسط سیستم بانکی عرضه و عملیات بازارگردانی و بازخرید توسط آنها انجام میشودو مکانیزم شفافی درخصوص میزان عرضه، میزان فروخته شده و میزان بازخرید وجود ندارد.
۳- نرخ اوراق نیز متناسب با ریسک ناشر تعیین نمیشود و تمامی ناشران با تضمین بانک با یک نرخ منتشر میکنند.
۴- نبود بازار ثانویه فعال برای اوراق بدهی.
۵- نبود تخصص لازم برای تهیه اطلاعات لازم برای انتشار اوراق بهادار توسط ناشران، مشاوران و در نتیجه زمانبر بودن انتشار اوراق.
۶- سهولت تامین مالی از طریق سیستم بانکی در گذشته و امکان دریافت منابع ارزانتر از این طریق.
امید است با رفع موانع و ایجاد سازوکار جدید از جمله تاسیس موسسات رتبهبندی و بازار ثانویه قوی، شاهد رشد چشمگیر این نوع اوراق باشیم.
ارسال نظر