آسیب‌شناسی اجرای برنامه‌ها

موسی‌الرضا ثروتی عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس سال گذشته هنگامی که بحث احیای سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور بر سر زبان‌ها افتاد، کمیسیون اجتماعی به‌عنوان کمیسیون اصلی و کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس به‌عنوان کمیسیون فرعی طرح تشکیل سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور را مورد بررسی قرار دادند و به تصویب صحن علنی مجلس رساندند. از این رو قانون تشکیل سازمان مدیریت روانه شورای نگهبان شد و قانون‌گذار به دولت ابلاغ کرد که سازمان مدیریت را بر اساس قانون جدید تشکیل دهد. انتظار همگان از این سازمان این است که در دور جدید فعالیت خود مغز متفکر و چشم بینای دولت در مسائل گوناگون برنامه‌ریزی، مدیریتی و بودجه‌ریزی باشد و نقشی را که قبلا برایش تعریف شده بود اما به خوبی اجرا نمی‌کرد را به اجرا برساند.

بعد از انحلال این سازمان، ادارات استانی آن به عنوان معاونان استاندار به ایفای نقش پرداختند که بر اساس توافق صورت گرفته با وزارت کشور قرار است شعبه استان تهران سازمان مدیریت امسال احیا شود و از سال آینده در سایر استان‌های کشور این ادارات هم مستقل از استانداری‌ها تشکیل شده و نظام برنامه‌ریزی کشور به ساختار پیش از انحلال خود بازگردد.

بررسی‌ها نشان می‌دهد عمده مشکلات ساختاری کشور فقدان برنامه‌ریزی و مدیریت مناسب است که نتوانسته پس از انقلاب فضایی کارشناسانه را به وجود آورد تا مسائل و مشکلات ساختاری اقتصادی و توسعه‌ای کشور ریشه‌ای حل و فصل شود.

اگر به کارآمدی این سازمان در طول سال‌های گذشته نگاه کنیم متوجه خواهیم شد یکی از مهم‌ترین خروجی‌های بدنه این سازمان برنامه‌های توسعه پنج ساله بوده که بررسی عملکرد هر کدام از این برنامه‌ها نشان می‌دهد که کشور ما چقدر با مقوله برنامه‌ریزی فاصله دارد و هنوز مانده تا کارها را بر اساس نظم مشخصی به پیش ببریم.

تحقق برنامه چهارم ۳۳ درصد بوده و با اینکه کمتر از ۱۵ ماه به پایان برنامه پنجم توسعه باقی مانده هنوز ۵۰ درصد آیین نامه‌های آن نوشته نشده است. در این میان، سند چشم‌انداز توسعه هم جای خود را دارد و با اینکه ۱۰ سال از ابلاغ آن گذشته بسیاری از اهداف آن مانند رشد اقتصادی، بهره‌وری و رسیدن به تورم تک رقمی محقق نشده برای تحقق آن باید منابع زیادی به کار گرفته شود.

ما تحقق نیافتن برنامه‌های توسعه را با رئیس کنونی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور در کمیسیون برنامه مجلس در میان گذاشته‌ایم، اما ایشان قول داده‌اند که برنامه ششم چنین نباشد و برنامه‌ریزی به‌گونه‌ای باشد که کشور بهتر از گذشته مدیریت شود، اما خوب می‌دانیم که وضع چندان بهتری نخواهیم داشت. بررسی وضعیت اقتصاد نشان می‌دهد که هر دولتی روی کار آمده شعار اشتغال‌زایی و رفع بیکاری را داده، اما امروز به وضعی رسیده‌ایم که ۷ میلیون نفر بیکار تحصیلکرده در راه داریم و روز به روز از بهره‌وری نیروی کارمان کاسته می‌شود. به‌عنوان مثال در سال‌هایی بودجه آموزش و پرورش ۲ هزار و ۳۰۰ میلیارد تومان بود با ۱۹ میلیون دانش‌آموز اما امروز این بودجه به ۲۳ هزار میلیارد تومان رسیده آن هم با ۱۲ میلیون. بودجه بالاتر رفته اما آن‌گونه که باید کیفیت آموزشی مدارس ارتقا نیافته است.

این روند حتی در بودجه‌های سالانه دولت خود را نشان داده است. ۸۰ درصد بودجه کشور را بودجه جاری تشکیل داده و تنها ۲۰ درصد آن عمرانی است. دولت در این سال‌ها به جای آنکه با اجرای قانون اصل ۴۴ کوچک‌تر شود، بزرگ‌تر شده و منابع بیشتری را به اختیار خود درآورده است. از این اتفاقات و پدیده‌ها کم سراغ نداریم که همگی به عدم برنامه‌ریزی و مدیریت صحیح در کشور باز می گردد. بنابراین توقع ما بر این است که در دوره جدید سازمان مدیریت بتواند به دور از شعار زدگی و بزرگ نمایی کار کارشناسی خود را به خوبی انجام دهد و مانند قطب نمایی باشد که مسیر صحیح را نشان دولت دهد. مسیری که در آن تمام شاخص‌های کلان را مورد توجه قرار دهد. نه اینکه یک دولت بیاید و فقط از طریق ساخت مسکن بخواهد تولید را به راه اندازد و اشتغال ایجاد کند و دولت دیگر فقط مهار تورم را به‌عنوان برنامه اصلی اقتصادی خود انتخاب کند، بلکه باید تمام این موارد را با هم به پیش ببرد.