ارتقای شفافیت
دکتر ابوالفضل شهرآبادی عضو هیات علمی دانشگاه معاون تامین مالی شرکت تامین سرمایه لوتوس پارسیان پیش از آنکه به بیان پیشنهادها و راهکارها برای رئیس جدید سازمان بورس و اوراق بهادار بپردازم جا دارد اشارهای مختصر به کارکردهای مثبت رئیس پیشین، یعنی دکتر صالحآبادی نیز داشته باشیم. از جمله مهمترین عملکردهای مثبت ایشان میتوان به موارد زیر اشاره کرد: ۱- پیادهسازی قانون جدید بازار اوراق بهادار
۲- شکلدهی نهادهای اجرایی و نظارتی بازار سرمایه نظیر سازمان بورس، شرکت بورس، بورس کالا، فرابورس و.
دکتر ابوالفضل شهرآبادی عضو هیات علمی دانشگاه معاون تامین مالی شرکت تامین سرمایه لوتوس پارسیان پیش از آنکه به بیان پیشنهادها و راهکارها برای رئیس جدید سازمان بورس و اوراق بهادار بپردازم جا دارد اشارهای مختصر به کارکردهای مثبت رئیس پیشین، یعنی دکتر صالحآبادی نیز داشته باشیم. از جمله مهمترین عملکردهای مثبت ایشان میتوان به موارد زیر اشاره کرد: ۱- پیادهسازی قانون جدید بازار اوراق بهادار
۲- شکلدهی نهادهای اجرایی و نظارتی بازار سرمایه نظیر سازمان بورس، شرکت بورس، بورس کالا، فرابورس و...
۳- طراحی و پیادهسازی برخی ابزارهای مالی جدید و همچنین نهادهای مالی لازم
۴- استفاده از نیروهای جوان و متخصص بازار سرمایه در بخشهای مختلف بازار
۵- تلاش برای نظارت بر سایتهای بورسی مختلف و جلوگیری از فعالیتهای غیرقانونی برخی از آنها
۶- تلاش در جهت توسعه فرهنگ سرمایهگذاری
۷- نظارت بر صلاحیت حرفهای مدیران بازار سرمایه
۸- نظارت بر آزمونها و گواهینامههای حرفهای بازار سرمایه و...
آنچه در ادامه با عنوان ارائه پیشنهاد به رئیس جدید بورس، یعنی آقای دکتر فطانت، میآید در واقع شاید برخی از آنها به نوعی انتقاد به عملکرد رئیس پیشین نیز باشد که لازم است ریاست جدید در جهت بهبود یا رفع آنها تلاش کند:
۱- تفکیک عملی نهادهای نظارتی از اجرایی: در گذشته به نظر میرسید برخی یا بسیاری از وظایف اجرایی نهادهایی همچون بورس اوراق بهادار یا فرابورس عملا در نهاد ناظر اجرا میشد و نهادهای اجرایی مزبور جایگاه مشخصی نداشتند.
۲- نظارت کیفی به جای دخالت در نهادهای اجرایی بازار سرمایه: اینکه سازمان بورس بر عملکرد نهادهایی همچون بورس اوراق بهادار، فرابورس، بورس کالا و... نظارت کند لازم و خوب است ولی تا کنون بیشتر این امر به شکل دخالت بوده و قدرت هیات مدیرههای آنها را محدود یا بیاثر میکرد.
۳- به حداقل رساندن مداخلات نهاد ناظر در فرآیند معاملات بورسها و حساس نبودن آن به نوسانات شاخصها. بهتر است بازار با فرآیند عرضه و تقاضا خودش را کنترل کند.
۴- تلاش برای رفع شبهههای فعالان بازار در خصوص اموری همچون نحوه محاسبه شاخص بورس، میزان نظارت بر عملکرد برخی نهادها و کارکنان آنان، علل توقف نمادهای شرکتها.
۵- برنامهریزی بلندمدت و استراتژیک برای گسترش فرهنگ سرمایهگذاری: برای این امر هم باید برنامه و هدف مشخصی داشت و هم به قدر کافی هزینه مالی نمود. فرهنگسازی باید از مدارس ابتدایی و مهدکودکها آغاز شود و تا محیطهای کار حرفهای افراد توسعه یابد.
۶- گسترش تنوع و کارآیی ابزارهای مالی نوین در زمانی کوتاه: متاسفانه بازار سرمایه بهخصوص در بخش ابزارهای تامین مالی از تنوع و کارآیی لازم برخوردار نیست.
۷- گسترش و بهبود ارتباطات سازمان بورس با بانک مرکزی و رفع اختلافات و تعارضهای موجود. هزینه اینگونه ناهماهنگیهای نهادهای ناظر بازار پول و سرمایه همواره بر دوش شرکتها و سرمایهگذاران بوده است.
۸- تهیه برنامه و هدف مدون برای گسترش ارتباطات بینالمللی: متاسفانه تاکنون بازار سرمایه، به صورت جزیرهای عمل کرده و دامنه ارتباطات جهانی آن در پایینترین سطح خود بوده است. به نظر من یکی از عوامل این موضوع، تحریمهای بینالمللی بوده است و نه تنها علت آن، چرا که پیش از تحریمها نیز این وضعیت اصلا مطلوب نبود. در حال حاضر نیز برای پس از تحریمها نه برنامهای وجود دارد و نه آمادگی.
۹- سروسامان دادن به مطبوعات بورسی و بهبود روابط سازمان با آنها: در گذشته در این خصوص اقداماتی شده، ولی همواره کاستیها و نارضایتیهایی نیز بوده است که باید بررسی و برطرف شود.
۱۰- احیای تشکلهای خودانتظام و صنفی مربوط به سهامداران خرد: در حال حاضر از جمله کانونهای غیرفعال بازار سرمایه، کانون سهامداران حقیقی است و شاید به همین جهت در نشستهایی همچون مجمع سالانه بورس، شاهد مناظر و صحنههای ناخوشایند هستیم.
۱۱- تلاش برای گسترش عمق بازار سرمایه و تبدیل آن به یک بازار بزرگ با نقدشوندگی بالا و با سهامهای شناور آزاد قابلقبول.
۱۲- نفوذ بیشتر و موثرتر در بدنه هیات دولت و مجلس برای استفاده از پتانسیل آنها در جهت توسعه بازار و جلوگیری از برخی تصمیمات مخرب آنان.
۱۳- تلاش برای الگوبرداری آگاهانه و بخردانه از بازارهای سرمایه پیشرفته و خودداری از طراحی یا اختراع مجدد ابزارها و نهادهای مالی جدید بدون مطالعه جوانب اجرایی و عملی آنها مانند صندوق زمین و ساختمان.
۱۴- استفاده از تئوریهای علمی موجود در جهت بهبود جنبههای مختلف فعالیتهای بازار سرمایه. مواردی همچون مالی رفتاری، برای کنترل هیجانات و رفتار سرمایهگذاران، استفاده از مدلهای پیشبینی ورشکستگی و بحرانزدگی شرکتها برای تشخیص شرکتهای دارای مشکل در بورس، فرابورس و ...
۱۵- جلوگیری از گسترش قدرت فردی برخی بازیگران خاص در بازار که بعضا بهصورت نامحسوس سعی در کنترل نهادهای اجرایی و مالی بازار دارند. وقوع چنین امری قطعا میتواند فسادآور باشد.
۱۶- به حداکثر رساندن شفافیت در اموری همچون معاملات بورسها، انتصابات، ارتباطات، دسترسی به اطلاعات مهم. این امر میتواند در میانمدت به برطرف کردن فضای شایعات و بدگمانیها در بازار و جلب اطمینان بیشتر بازیگران آن بهخوبی دامن بزند.
۱۷- گسترش ارتباط بازار سرمایه و نهادهای مالی آن با دانشگاهها، گذشته از چند دانشگاه در شهر تهران، در سایر شهرها منابع و شیوههای آموزشی مطالب و رشتههای مالی مطلوب نیست. اگر در این خصوص منتظر اقدام از طرف وزارت علوم باشیم، راه به جایی نخواهیم برد. ارتقای سطح دانش نیروی انسانی بازار سرمایه، بدون ارتباط نزدیک با محیطهای علمی دانشگاهها ممکن نیست.
۱۸- تلاش برای گسترش خصوصیسازی و پذیرش شرکتهای جدید در بورسهای فعال. این امر باعث بزرگ شدن بازار و ایجاد جایگاهی قابلقبول در اقتصاد کشور برای آن میشود. باید بدانیم یک بازار سرمایه کوچک، هر چقدر هم که سودآور باشد، اثرگذاری آن در سطح کلان اقتصاد ناچیز خواهد بود.
ارسال نظر