هم افزایی سیاست و اقتصاد
دکترمهدی مطهرنیا آیندهپژوه سیاسی آنچه در دنیای سیاست باید به آن توجه شود درهمتنیدگی مولفههای گوناگون و تاثیر و تاثر متقابل آنها بر یکدیگر در ساحت سیاست است. در سیاست اساسا ما شاهد کنش و واکنش مولفههای گوناگون و تاثیر خروجیهای آنها بر رفتار و کنش سیاسی بازیگران متعدد در حوزه سیاست هستیم. سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی محسوب میشود و در دنیای امروز که نظام منطقهای و بینالمللی در حوزههای گوناگون بر سیاست داخلی کشورها تاثیرگذاراست ما در درون چرخهای از تاثیر و تاثرات متقابل هستیم. لذا اقتصاد بر سیاست و سیاست در پی اثرگذاری بر حوزه اقتصاد است.
دکترمهدی مطهرنیا آیندهپژوه سیاسی آنچه در دنیای سیاست باید به آن توجه شود درهمتنیدگی مولفههای گوناگون و تاثیر و تاثر متقابل آنها بر یکدیگر در ساحت سیاست است. در سیاست اساسا ما شاهد کنش و واکنش مولفههای گوناگون و تاثیر خروجیهای آنها بر رفتار و کنش سیاسی بازیگران متعدد در حوزه سیاست هستیم. سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی محسوب میشود و در دنیای امروز که نظام منطقهای و بینالمللی در حوزههای گوناگون بر سیاست داخلی کشورها تاثیرگذاراست ما در درون چرخهای از تاثیر و تاثرات متقابل هستیم. لذا اقتصاد بر سیاست و سیاست در پی اثرگذاری بر حوزه اقتصاد است. به این ترتیب درمییابیم که هرچه اقتصاد کشوری قویتر، غنیتر و از گستره تاثیرگذاری بیشتری در حوزه منطقهای و بینالمللی برخوردار باشد در تحرکات دستگاه دیپلماتیک یک کشور در عرصه بینالمللی تاثیر میگذارد و در مقابل هرچه سیاست خارجی و تحرکات دیپلماتیک یک کشور، بخرداندیشانهتر باشد زمینههای تجارت، گسترش قدرت اقتصادی و به تبع آن توان ملی یک کشور را در عرصه سیاست خارجی فزونی میبخشد.
این در شرایطی است که یک سیاست خارجی بخرداندیشانه تسهیلگر و تسریعکننده ارتباطات اقتصادی یک کشور با نظام اقتصاد بینالمللی است و به پیروی از این معنا سیاست خارجی موفق میتواند باعث بهروزی تلاشهای اقتصادی در عرصه منطقهای و بینالمللی برای اقتصاد کشورها شود.
ورود دکترین تعامل سازنده در عرصه سیاست خارجی، سقوط آزاد اقتصاد ایران را به کنترل در آورده است. تلاطمهای پرهیجان و التهابهای ناشی از آن در بازار ارز، بازار طلا و بازار مسکن اگرچه امروز در هالهای از نگرانی نسبت به آینده به سر میبرد اما به نوعی امید ناشی از موفقیت سیاست خارجی در حل و فصل پرونده هستهای و مسائل منطقهای دلبسته است. این ثبات اگرچه بیم و امید را در خود پرورش میدهد اما موفق شده است به مهار این سقوط آزاد نائل آید. چرا که تاحدودی نوسان ارز کنترل شده است و این کنترل در ارتباط با بازار مسکن و بازار طلا نیز چهره نشان میدهد، البته مولفههای دیگری نیز در این زمینه تاثیرگذار است. ادامه این التهاب میتوانست قیمت دلار را به مرزهای ۶۰۰۰ تومان نزدیک کند و این نوسانات اقتصادی، طعم گس موجود را به سوی تلخی زهرگونه هدایت کند. لذا سیاست خارجی موفق اکنون میتواند مهمترین عامل برای ثبات و امنیت اقتصادی کشور محسوب شود. به نظر میرسد دستگاه سیاست خارجی این تعامل سازنده در حوزه سیاسی را باید به تعامل سازنده در حوزه اقتصادی در معنای وسیع آن مرتبط سازد. اقتصاد دربرگیرنده سطوح گوناگون تجاری، مالی و پولی است و وزارت امور خارجه با هماهنگی با دستگاههای ذیربط در این زمینه میتواند پل ارتباطی موثری در جهت افزایش سطح تعاملات اقتصادی در حوزه منطقهای و بینالمللی باشد. باور به اینکه اقتصاد یکی از محکمترین بنیادهای همگرایی در حوزه تعریف عملیاتی است، موجب میشود که تاثیر متقابلی بر حوزه سیاست نیز بر جای بگذارد. بزرگترین اتحادیههایی که توانستهاند اثرات عملی از خود برجای بگذارند و همگراییهای فزاینده را موجب شوند، با نقطه عزیمتهای اقتصادی و استمرار آنها در حیات ملی در بعد منطقهای همراه بودهاند. اتحادیه اروپا هماکنون نمونه عملی چنین رویکردی است.
از این رو سیاست خارجی در کنار تعامل سازنده در حل بحرانهای بینالمللی و منطقهای بهعنوان هدفگذاری کوتاهمدت دکترین تعامل سازنده باید به یکسویهگیری درازمدت با تاکید بر این دکترین در حوزه ارتقای سطح همکاریهای اقتصادی منطقهای و بینالمللی بیندیشد. اینجاست که تاثیر و تاثر متقابل حوزه سیاست و اقتصاد به همافزایی موفقیت، قدرت و توان ملی میانجامد.
ارسال نظر