آنچه دانشجویان اقتصاد نمی‌دانند

دانشجویان اقتصاد اقدام به تاسیس انجمن‌های دانشجویی جدید کرده‌اند. انجمن‌هایی که نه تنها بر نحوه دستیابی به‌کار، بلکه بر مساله «چگونگی استفاده از علم اقتصاد برای درک بهتر جهان و ارتقای آن» تمرکز می‌کنند. این مساله تمایلی فزاینده به مشارکت در تصمیم‌های سیاستی و سرنوشت‌ساز را نشان می‌دهد. اما این دسته از دانشجویان تا چه حد برای درگیر شدن با بحث‌های مرتبط با دلایل بحران منطقه یورو یا ادعاهای مخالف درباره سیاست‌های ریاضتی یا اینکه آیا تسهیل مقداری به تورم منجر خواهد شد یا نه، تجهیز شده‌اند؟ آیا آنها در قیاس با همتایان خود (دانشجویان) در رشته‌های فیزیک یا انسان‌شناسی از اعتماد به نفس بیشتری برای بحث درباره این مسائل برخوردارند؟ «دایان کویل» از نارضایتی کارفرمایان نسبت به آموزش اقتصاددانان جوان گزارش می‌دهد؛ آنها باید درباره ارتباط علم اقتصاد، موسسه‌های اقتصادی و عملیات سیستم مالی بیشتر بدانند، همچنین به اندازه کافی نسبت به تاریخ اقتصاد با هدف فراهم‌آوری زمینه‌ای مناسب برای بحث‌های سیاستی جاری مطلع باشند.

آیا نسخه‌های بازبینی شده کتاب‌های درسی اقتصاد کلان رایج، پاسخی مناسب به چالش‌های ناشی از بحران مالی است؟ آیا این نسخه‌های جدید، نسل جدید دانشجویان لیسانس اقتصاد را برای ارزیابی تفسیر اقتصادی «فایننشال تایمز» و «اکونومیست» و سایر نشریه‌ها و وبلاگ‌های اقتصادی آماده می‌کنند؟ آیا دانشجویان اقتصاد می‌توانند دیدگاهشان را به همتایان اقتصاد نخوانده خود منتقل کنند؟

شکاف آشکاری در میان آنچه که افرادی مثل «بلانچارد»(۲۰۱۱)، «کروگمن» و «ولز» (۲۰۱۳) در کتاب‌های درسی خود نوشته‌اند و آنچه این نویسندگان در ستون‌های روزنامه‌ها، وبلاگ‌ها و سخنرانی‌های خود می‌گویند، وجود دارد.

هر دو این کتاب‌های درسی بخش‌های جدیدی برای طرح موضوع بحران مالی ۲۰۰۸ دارند. دام نقدشوندگی توضیح داده می‌شود اما هیچ مدلی درباره اینکه این بحران چگونه ایجاد شد، وجود ندارد. هر دو کتاب از مدل IS/LM به عنوان مدل محوری خود و از متغیر Mundell-Fleming برای اقتصاد باز استفاده می‌کنند.

هدف‌گذاری تورمی توسط بانک‌های مرکزی در فصل‌های مرتبط با سیاست پولی بحث می‌شود، اما چون این موضوع با مدل IS/LM ناسازگار است، این مساله نه با مدل‌سازی محوری و نه در بحث بحران و سرچشمه‌های آن یکسان نیست.

هفتمین ویرایش کتاب درسی منکیو (۲۰۱۰) نیز با مدل‌سازی تعادل عمومی با استفاده از مدل IS/LM از چنین الگویی پیروی می‌کند. منکیو یک فصل از ویرایش جدید کتاب خود را به مدل AD/AS اختصاص داده است، اما از این مدل به هنگام طرح مبحث هدف‌گذاری تورمی استفاده نمی‌کند.

هیچ‌یک از این کتاب‌ها بخش مالی را به مدل محوری اقتصاد کلان و نظیر آن مرتبط نمی‌کند، اگر چه بحث‌های بینش‌آفرین بحران مالی را فراهم می‌آورند، اما آنها اساسا توصیفی باقی می‌مانند. ظاهرا هیچ جاه‌طلبی‌ای در پاسخ به کتاب‌های درسی رایج نسبت به چالش‌های ناشی از بحران مالی وجود ندارد. ما در حال نوشتن یک کتاب درسی جدید درباره اقتصاد کلان هستیم که هم از نیاز به درک بحران اقتصاد کلان جاری در اروپا و آمریکای شمالی و هم از نیاز‌ها و انتظارات در حال تغییر دانشجویان متاثر است.

در دیدگاه ما دانشجویان دوره لیسانس اقتصاد به مدلی متحد و یکپارچه نیاز دارند. مدلی که از طریق آن می‌توانند رویداد‌های عمده چرخه تجاری قرن گذشته و چگونگی پاسخ نظریه‌های اقتصادی و رژیم‌های سیاسی به این رویدادها را درک کنند. تاکنون، بخشی از چنین چارچوبی را در دو متن منتشر شده در سال ۱۹۹۰ (که روی طرف عرضه و رکود تورمی دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ تاکید می‌کند) و در سال ۲۰۰۶ (که روی رژیم‌های هدف‌گذاری تورمی برآمده در دهه ۱۹۹۰ تاکید می‌کند) توسعه داده‌ایم. اینک، در کتاب سوم که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد، بخش مالی را در این مدل جمع کردیم که نشان می‌دهد چگونه یک بحران مالی می‌تواند در یک اقتصاد گسترده شود حتی هنگامی که هدف‌گذاری تورمی با موفقیت اجرا شده است.

چه تفاوت‌هایی میان رویکرد ما و سایر کتاب‌های درسی اقتصاد کلان و دوره‌های لیسانس رشته اقتصاد وجود دارد؟در رویکرد ما یک مدل منفرد تعادل عمومی (مدل سه تعادلی به علاوه بخش مالی) برای توضیح اینکه اقتصاد هم در زمان‌های بد و هم در زمان خوب چگونه کار می‌کند، وجود دارد؛ ما به مدل متفاوتی برای پرداختن به «آسیب‌شناسی» بیکاری بالا یا رکود تورمی یا رکود یا حباب‌های قیمتی دارایی نیاز نداریم.

• در شکل‌دهی به مدلی که ویژگی‌های کلیدی اقتصادی جهان واقعی را با هم تطبیق می‌دهد، ما یک استراتژی مدل‌سازی ابتکاری اتخاذ کردیم. به جای اجتناب از خرده‌بنیادهای آشکار یا آغاز کردن با فرضیه‌های رقابتی غیرواقعی، به عنوان نقطه آغاز، یک اقتصاد را با توجه به رقابت ناقص در بازارهای محصول در نظر می‌گیریم. بازارهایی که در آنها تنوعی از اشکال رسمی تعیین دستمزد از جمله دستمزدهای اثربخش در تعادل بیکاری منجر می‌شود. ما مخلوطی از بنگاه‌ها و خانوارهایی را که اعتباراتشان محدود شده یا نشده‌اند در نظر می‌گیریم. درعین حال، سیاست مالی غیر ریکاردویی است، به این معنی که مالیه امور هزینه‌ای دولت اهمیت می‌یابد.

• این مدل منفرد نحوه تعیین تولید، بیکاری و تورم را توضیح می‌دهد. با استفاده از این مدل به عنوان یک چارچوب، دانشجویان می‌توانند پیشرفت‌های جهان واقعی را تحلیل کنند: تغییرات سریع در تقاضا (مانند رونق بخش مسکن) و در عرضه (مانند شوک‌های فناوری، شکل‌های در حال تغییر چانه‌زنی درباره دستمزد، مقررات‌زدایی از بازار نیروی کار، تغییرات در رقابت بازار تولید و شوک‌های قیمتی مواد خام). چنین مدلی، اقتصادی را ترسیم می‌کند که خود تثبیت شونده نیست. اگر این اقتصاد قرار باشد به تعادلی مبتنی بر تورم ثابت نزدیک باشد، سیاست‌گذاری هدفمند ضروری است.

• اهداف سیاست‌گذاران مشخص شده‌اند، به این معنی که ما می‌توانیم نحوه تحلیل بانک مرکزی یا دولت از پیامدهای شوک‌های موثر بر اقتصاد را به مدل تبدیل کنیم. این تحلیل بی‌ثباتی در محیط اقتصادی و عقب‌ماندگی ناشی از اثر سیاستی روی اقتصاد را حساب می‌کند. پیش‌بینی و شیوه‌ای که انتظارات بر محدودیت‌ها روی سیاست‌گذار اثر می‌گذارد، بخشی از مدل محوری هستند. اغلب این مدل حاوی مدل سه تعادلی (IS-PC-MR) در کتاب پیشین ما (کرلین و ساسکیس ۲۰۰۵) است.

• اینک، در کتاب جدید ما، مدل مشابه تا حدی گسترده می‌شود تا به اقتصاد باز بپردازد. ما نشان می‌دهیم چطور بازار نرخ ارز خارجی در پیش‌بینی اثرات شوک‌ها و در تعیین ترکیب نرخ مبادله و تنظیم نرخ بهره با آنها تعامل می‌کند. وضعیت ارز واحد در یک منطقه در چارچوب مدل محوری به‌کار برده می‌شود تا دانشجویان چگونگی عملکرد اقتصاد منطقه یورو در نخستین دهه ظهور خود و چگونگی نادیده گرفته شدن نگرشی ملایم توسط سیاست‌گذاران ملی در جریان سیاست تثبیت را بررسی کنند.

• کتاب جدید در سه فصل به نبود آشکار دوره‌ها و مدل‌های اقتصاد کلان مرتبط با بخش مالی می‌پردازد.ما مدلی از سیستم بانکی را با مدل کلان یکی کردیم که نشان می‌دهد چگونه سود ناخالص بهره وام روی نرخ سیاستی در بخش بانکداری بازرگانی گذاشته می‌شود، چگونه پول در یک سیستم بانکداری مدرن ایجاد می‌شود و چگونه بانک مرکزی روی فعالیت سیستم بانکی برای دستیابی نتیجه سیاستی مورد نظر حساب می‌کند. این مدل، مدل سه تعادلی به علاوه بخش مالی را ایجاد می‌کند.

• با در نظر گرفتن سیستم بانکداری بازرگانی در محور مدل کلان، ما این مدل را منبسط‌تر کردیم تا موسسه‌های مالی به شدت با نفوذ و انتقال وام‌های پرخطر از صورت وضعیت‌های بانک‌های بازرگانی به سهام قرضه دولتی قابل عرضه در بازار را نیز در بر گیرد. این سطح ابزارهای تحلیل چگونگی حفظ چرخه اعتبار اهرمی در اقتصاد را فراهم می‌آورد. مدل‌سازی یک بحران مالی و پیامدهای آن برای سیاست‌گذاران رکود بعدی ترازنامه نیز در چارچوب یکسانی

انجام می‌شود.

آیا آموزش مدل سه تعادلی به علاوه بخش مالی به دانشجویان دوره لیسانس اقتصاد کاربردی است؟ آیا می‌توان به شمار زیاد دانشجویان اقتصاد در بریتانیا و اروپا با اطمینان مدل‌سازی شکلی (مبتنی بر نمودار) را آموزش داد؟

افزون بر ابتکار مرکز«خدمات اقتصادی دولت» بریتانیا و بانک انگلیس، فشارعمده برای بازسازی دوره‌های تحصیلی علم اقتصاد توسط «موسسه اندیشه جدید اقتصادی» (INET) حمایت می‌شود. پروژه جدید INET مواد درسی جدیدی را تولید خواهد کرد و رویکردهای نوآورانه هم برای آموزش و هم برای ارتباط گسترده‌تر مفاهیم اقتصادی و مدل‌ها کشف خواهد کرد.

این موضوع، مساله منافع عمومی است؛ چرا که شهروندان برای انتخاب میان سناریوهای اقتصاد کلان متفاوت مورد سوال قرار می‌گیرند. آنها معمولا متعهد می‌شوند چنین انتخاب‌هایی را با درک حداقلی از موضوع انتخاب کنند. اگر قرار است بحث عمومی خوش بهتری را ایجاد کنیم، باید با ارتقای دوره‌های تحصیلی علم اقتصاد و ارتقای تمایل و توانایی دانشجویان خود به برقراری ارتباط با موضوع‌های اقتصادی آغاز کنیم.