نسبت «تعدیل» با «بسته خروج از رکود»
سادهترین تعریف از سیاستهای تعدیل به تعادل رساندن بخشهایی ازاقتصاد است که به واسطه مداخلات دولت یا سایر عوامل برونزا از تعادل خارج شده و دچار مازاد تقاضا یا کمبود عرضه هستند. کسریهای سنگین بودجه، عدم توازن در بازارهای پولی، ارزی و کالا، حمایتهای گسترده از صنایع ناکارآ و پرداخت یارانههای طویلالمدت و بدون منطق از مهمترین ویژگیهایی هستند که اجرای سیاستهای تعدیل را ضروری میسازند. مشکلات مربوط به اجرای سیاستهای تعدیل در سالهای پس از جنگ و ارائه بسته خروج از رکود تورمی در سالهای دشوار اقتصادی فعلی سوالات زیادی را در خصوص نسبت این سیاستها ایجاد کرده است.
سادهترین تعریف از سیاستهای تعدیل به تعادل رساندن بخشهایی ازاقتصاد است که به واسطه مداخلات دولت یا سایر عوامل برونزا از تعادل خارج شده و دچار مازاد تقاضا یا کمبود عرضه هستند. کسریهای سنگین بودجه، عدم توازن در بازارهای پولی، ارزی و کالا، حمایتهای گسترده از صنایع ناکارآ و پرداخت یارانههای طویلالمدت و بدون منطق از مهمترین ویژگیهایی هستند که اجرای سیاستهای تعدیل را ضروری میسازند. مشکلات مربوط به اجرای سیاستهای تعدیل در سالهای پس از جنگ و ارائه بسته خروج از رکود تورمی در سالهای دشوار اقتصادی فعلی سوالات زیادی را در خصوص نسبت این سیاستها ایجاد کرده است. به همین دلیل پرسش امروز باشگاه اقتصاددانان را از مجرای سوالات زیر به این موضوع اختصاص دادهایم.
۱- بهنظر شما سیاست تعدیل چه تعریف میشود و چه ویژگیهایی دارد؟
۲- آیا سیاست تعدیل با خصوصیاتی که ذکر کردید، فینفسه بد و بیفایده است؟ یا اینکه در ایران شرایط خاصی وجود دارد که آن را با شکست مواجه میکند؟
۳- آیا سیاست تعدیل، هیچ وقت بهصورت کامل در ایران اجرا شده است یا نه؟
۴-بسته پیشنهادی برای خروج از رکود چه شباهتهایی با سیاستهای تعدیل دهه ۷۰ دارد؟
در این پرونده دکتر محمد ستاریفر (رییس سابق سازمان مدیریت و برنامهریزی)، دکتر لطفعلی بخشی، دکترمهدی عسلی و حسن خوشپور تایید میکنند که هم سیاستهای تعدیل و هم بسته خروج از رکود از مبانی اقتصادی برخوردار است و لی عملیاتی کردن آنها نیازمند برنامهریزیهای دقیقی است که در صورت عدم توجه کافی، ممکن است به نتایج مطلوب منجر نشود.
ارسال نظر