پرسش امروز
تحلیل اقتصادی گرانترین مر بی تاریخ ایران
دنیای اقتصاد:۱۲میلیارد تومان. نه ریالی بیشتر نه ریالی کمتر؛ این رقمی است که گفته میشود کارلوس کیروش سرمربی تیمملی روی کاغذ نوشته و آن را به مسوولان فوتبال ایران داده است. هزینه نگه داشتن او در ایران ۱۲میلیارد تومان است؛ رقمی که نسبت به قرارداد گذشتهاش با ایران رشدی چهاربرابری داشته است و او را به گرانترین مربی در تاریخ ورزش ایران تبدیل خواهد کرد. اتفاقا ابتکار عمل هم با جناب کیروش است. درخشش تیم او مقابل آرژانتین، مرد پرتغالی را به محبوب قلبهای ایرانیان تبدیل کرد. مسابقهای که اگر اتفاقات فوتبال روال طبیعی خود را در آن طی میکرد ایران حتی میتوانست برنده بازی مقابل فینالیست جامجهانی باشد.
دنیای اقتصاد:۱۲میلیارد تومان. نه ریالی بیشتر نه ریالی کمتر؛ این رقمی است که گفته میشود کارلوس کیروش سرمربی تیمملی روی کاغذ نوشته و آن را به مسوولان فوتبال ایران داده است. هزینه نگه داشتن او در ایران ۱۲میلیارد تومان است؛ رقمی که نسبت به قرارداد گذشتهاش با ایران رشدی چهاربرابری داشته است و او را به گرانترین مربی در تاریخ ورزش ایران تبدیل خواهد کرد. اتفاقا ابتکار عمل هم با جناب کیروش است. درخشش تیم او مقابل آرژانتین، مرد پرتغالی را به محبوب قلبهای ایرانیان تبدیل کرد. مسابقهای که اگر اتفاقات فوتبال روال طبیعی خود را در آن طی میکرد ایران حتی میتوانست برنده بازی مقابل فینالیست جامجهانی باشد. مردان گمنام کیروش مقابل ستارههای پرآوازه «آلبیسلسته» چنان جنگیدند که هوادارانشان در ایران به صرافت تشویق ایشان بعد از شکست افتادند. کمپینهای بسیاری در فضای مجازی و رسانهها به راه افتاد تا مردی که توانسته از یک تیم معمولی چنین کیفیتی از فوتبال بگیرد در ایران باقی بماند. مقایسههای فراوانی هم شد تا نشان داده شود برای کشوری مثل ایران، هزینه ۱۲میلیارد تومانی برای خواسته مردم ایران چندان هم عجیب و غریب نیست.
جملاتی با نیش و کنایه در فضای مجازی منتشر شد و حتی عدهای داوطلبانه از انصراف از یارانه خود به قصد حفظ او خبر دادند. در چنین فضایی کار برای تیم مذاکرهکننده فدراسیون فوتبال با کیروش دشوارتر هم شد. بر هیچکس پوشیده نیست که وزارت ورزش که این روزها شعار کاهش هزینهها و مبارزه با قراردادهای میلیاردی در سطح باشگاهی سر داده حاضر به تن دادن به پرداخت چنین رقمی نیست و البته فدراسیون فوتبال هم که همیشه در بحث درآمدزایی پایش لنگیده، توان پرداخت آن را ندارد و طبعا چشمش به دست وزارت است تا با چراغسبز آن در تامین بودجه، پای قرارداد با کیروش را امضا کند.
این وسط اما یک معادله ریاضی ساده شکل گرفته است. هزینه ۱۲میلیاردتومان پول بیزبان برای حفظ یک سرمربی چه سودی برای فوتبال ایران خواهد داشت و آیا او میتواند این رقم را به فوتبال ایران بازگرداند؟
سود اعتباری!
قبل از بازی با اعداد و جمع و تفریق برای رسیدن به پاسخ علمی و عددی به سوال مطرحشده باید این نکته را هم در نظر داشت که بخشی از آنچه موفقیت در فوتبال با خود به همراه میآورد شاخصهای برای قیمتگذاری ندارد.
کارشناسان، فوتبال را پدیدهای اجتماعی میدانند که پیروزی و کسب نتیجه در آن نوعی شور و نشاط را به جامعه تزریق خواهد کرد. آنچه نمونه آن را در بازیهای تاریخی مقابل استرالیا و آمریکا در گذشته و سال پیش در نخستین هفته پس از انتخابات و بعد از قطعی شدن صعود تیمملی به جامجهانی دیدیم. مرور تاریخ چند دهه اخیر ایران نشان میدهد معدود اتفاقاتی بودهاند که توانستهاند فصل مشترک شادی برای مردم ایران باشند و آنها را با گرایشهای سیاسی و فرهنگی مختلف در کنار هم قرار دهد.
متوجه باشید که علاوه بر کارکردهای داخلی صعود ایران به جامجهانی و حضور در این مسابقات، این موفقیت توانسته جنس اخباری را که در تمام طول سال از رسانههای بینالمللی در مورد ایران منتشر میشود، تغییر دهد و بالاخره برای چند روزی هم که شده «تیم فوتبال» بهجای «تیم هستهای» به صدر اخبار مرتبط با ایران برود و کاپیتان ما بهجای «ظریف»، «جواد نکونام» باشد.
فایده اقتصادی ماندن کیروش
اما صعود به جامجهانی که بیشک کارلوس کیروش تاثیری انکارناپذیر در تحقق آن داشت علاوه بر وجه اعتباری، سود مالی قابل توجهی را هم برای فوتبال ایران به ارمغان آورد. پاداش صعود به مسابقات جامجهانی برزیل و انجام سه بازی در مرحله مقدماتی هشتمیلیون دلار بوده است که فیفا آن را در اقساط مختلف به حساب فدراسیون فوتبال ایران واریز میکند؛ به عبارتی ۲۴میلیارد تومان. حتی اگر بر این باور باشیم که تمام این پول صرف هزینه آمادهسازی خود این تیم برای حضور موفق در جامجهانی شده است و آن را در قالب هزینه اردوهای پیش از مسابقات در آفریقا و اروپا خرج کردهایم و ۱۰درصد آن هم طبق قرارداد به صورت پاداش به خود کارلوس کیروش پرداخت شده، باز هم این موفقیت دستاوردهای مالی برای فوتبال ایران داشته است.
در سالهای منتهی به جامجهانی گرایش به فوتبال باعث شد بعد از مدتها یک اسپانسر دستبهنقد «در» فدراسیون را دقالباب کند و قراردادی چندمیلیاردی بهنام حمایت از تیمملی بسته شود. اتفاقا در همین دوران قرارداد جدید تبلیغات محیطی سازمان لیگ هم بسته شد که آن هم رشدی سرسامآور داشت و رقم ۲۰میلیاردتومان برای یکسال به ۱۶۰میلیاردتومان برای دو سال افزایش یافت و بیشک تب فوتبال و جامجهانی در این ترقی چشمگیر بیتاثیر نبود.
درآمدهای فوتبال اما به همینجا ختم نمیشود. حق پخش مسابقات فوتبال که مهمترین منبع درآمد تیمهای باشگاهی و ملی در سراسر جهان است اگرچه به واسطه دولتی و پرزور بودن تلویزیون در ایران مدتهاست که به حقی پایمالشده، تبدیل شده است اما پیشبینی میشود در قرارداد جدیدی که باید در آیندهای نزدیک بین تلویزیون و فدراسیون فوتبال تنظیم شود، رقم این قرارداد هم با افزایش چشمگیر مواجه خواهد شد که میتواند بنیه نحیف فوتبال را تقویت کند.
به این مجموعه میتوانید درآمدهای جانبی مثل ترانسفر بازیکنان تیمملی بعداز درخشش در بازار جامجهانی را هم اضافه کنید؛ اتفاقی که بعد از جامجهانی ۹۸ رخ داد و نسلی از ستارههای فوتبال ایران مثل خداداد عزیزی، کریم باقری، مهدی مهدویکیا، مهدی پاشازاده و علیرضا منصوریان راهی اروپا شدند تا علاوه بر کسب درآمد، سفیران فوتبال ایران در عرصه بینالمللی هم باشند. آنچه میتواند در مورد حاجصفی، خسرو حیدری و مهرداد پولادی هم تکرار شود. خصوصا که کارلوس کیروش ثابت کرده اولویت او با بازیکنانی است که رنج حضور در تیمهای اروپایی را به جان میخرند و به قصد پیشرفت افق دید خود را از تیمهای حوزه خلیجفارس افزایش میدهند؛ اتفاقی که در مورد سردار آزمون، علیرضا جهانبخش و علیرضا حقیقی رخ داد و حفظ کیروش در سمت سرمربی میتواند این روند را تسریع بخشد.
بماند یا نماند؟
سود و زیان ماندن کیروش چقدر است؟ با وجود تمام آنچه مرور شد و فاکتورهای ریز و درشت دیگری که در پدیدهای بهنام فوتبال وجود دارد آیا صرف حضور یک فرد و متمرکز کردن امکانات و منابع برای حفظ او تضمینکننده موفقیت در آینده است؟ کم نیستند منتقدانی که کیروش را به انجام کار گلخانهای روی عدهای خاص از بازیکنان متهم میکنند و معتقدند سوق دادن این هزینهها روی کار پایهای در فوتبال ایران و توجه به زیرساختها میتواند آیندهای دورتر از جامملتهای پیشرو در استرالیا را برای ما تامین سازد.
تئوریهای بینابینی هم کم نیست، اینکه در کنار تمام هزینههای فوتبال کیروش هم باید با یک رقم معمول و منطقی حفظ شود چراکه تیمملی جای آزمون و خطا با مربیان درجه چندم نیست و باید کار را به کاردان داد تا حداقل خیالمان از بهترین ارنج راحت باشد.
ارسال نظر