آیا بیتکوین میتواند بحران بدهی حاکمان را برطرف کند؟
سیستم مبتنی بر بدهی در آستانه: مشکل از بدهیهای ناپایدار شروع میشود. در پی تریلیونها هزینه در دوران کووید، ایالاتمتحده به اوراق کوتاهمدت خزانهداری وابسته شده و منابع مالی خود را در برابر افزایش نرخ بهره آسیبپذیر کرده است. مخارج دولت کاملا خارج از کنترل است و تعداد افرادی که به طور جزئی یا کامل به پرداختهای حواله دولتی وابسته هستند رشد کرده است. این خطر وجود دارد که افزایش نرخ بهره به ایجاد مارپیچ بدهی در دوره دوم ترامپ منجر شود. هزینههای استقراض بالاتر، وامگیری بیشتری را به همراه خواهد داشت و در عین حال هزینهها را افزایش میدهد. این فشار، تورمی را بر دلار اعمال خواهد کرد که مقابله با آن دشوار خواهد بود. افزایش مالیات، رشد را کند میکند، کاهش هزینهها باعث واکنش منفی میشود و تورم، هرچند از نظر سیاسی در کوتاهمدت به مصلحت است، قدرت خرید مردم را تحتتاثیر قرار میدهد. نتیجه این اتفاقات سقوط دلار خواهد بود که در حال حاضر هم وضعیت خوبی ندارد. این امر میتواند باعث شود رقبای جهانی مانند چین از فرصت استفاده کرده و قدرت را از ایالاتمتحده دور کنند. چگونه بیتکوین میتواند بهعنوان راهحلی برای بدهیهای دولتی تلقی شود؟
جایگزینی استراتژیک دلار: از آنجا که سیاستگذاران ایالاتمتحده اجتنابناپذیر بودن جایگزینی پولی را تشخیص میدهند، اولین اقدام کاهش ارزش استراتژیک دلار خواهد بود. ایالاتمتحده با پر کردن بازارهای جهانی با دلار، تورم را در میان اقتصادهای رقیب ایجاد کرده و ارزهای آنها را بیثبات میکند و در عین حال به طور غیرمستقیم از وضعیت دلار به عنوان ارز ذخیره جهانی محافظت میکند. نتیجه تورمی ناشی از کووید و بدهی پس از کووید قابل پیشبینی بود و باعث شد این امر که چرا قدرتها اجازه وقوع آن را میدهند قابل توجیه باشد. اثر کانتیلیون میتواند یک دلیل کافی باشد. اثر کانتیلیون این موضوع را شرح میدهد که افزایش عرضه پول، باعث میشود کسانی که زودتر به این پول دسترسی پیدا میکنند، از جمله بانکها و سرمایهداران بزرگ، بتوانند بهره بیشتری ببرند. در سطح فردی، سیاستمداران و سرمایهداران قدرتمند ثروت خود را در دارایی ذخیره میکنند، نه پول نقد.
چاپ پول آنها را در معرض خطر قرار نمیدهد، زیرا دلارهای بیشتر به دنبال همان تعداد دارایی کمیاب بهسادگی قیمت داراییهایی را که از قبل دارند افزایش میدهد و از آنجا که آنها میتوانند از موقعیت ممتاز خود برای به دست آوردن دارایی با پول تازه چاپشده سریعتر از بازار گستردهتر استفاده کنند، حتی میتوانند قبل از اینکه تورم باعث افزایش قیمتها شود، با افزایش ثروت خود، افزایش ثروت آتی خود را نیز ضمانت کنند. اگر این با قدرت هدایت دلارهای تازه چاپشده به موسسات (و ذینفعان درون آنها) ترکیب شود، انگیزهای قوی در میان نخبگان پیدا خواهد شد تا هرچه سریعتر پول خرج کنند.
اگر نخبگان سیاسی در مجموع به این نتیجه برسند که نابودی دلار اجتنابناپذیر است، باید انتظار داشت که آنها در رقابت برای چاپ دلار و جمعآوری داراییها فعال شوند و در حالی که از قدرت سیاسی خود برای اعطای پول (و داراییهایی که میتواند خریداری کند) به کسانی که در شبکههای نزدیک به خودشان هستند استفاده میکنند، موقعیت خود را در سلسله مراتب اجتماعی تقویت کنند. این منطق توضیح میدهد که چرا دولت ایالاتمتحده تریلیونها دلار را به بهانه هزینههای کووید مدتها پس از پایان بحران هزینه کرد. درست مثل این است که فرد در اتومبیلی که با سرعت زیاد به سمت دره حرکت میکند و ترمز بریده است، پدال گاز را محکمتر فشار میدهد و امیدوار است که با افزایش سرعت خود به طرف دیگر بپرد. بیتکوین چنین وضعیتی ندارد. شاید نه به دلیل اینکه بیتکوین بینقص و کامل است، بلکه به این دلیل که جایگزینی ندارد.
پذیرش بیتکوین در سطح کلان: دولت ایالاتمتحده برای بیش از یکدهه، با بیتکوین مبارزه کرده است. با این حال، در سال ۲۰۲۴، آهنگ بهطور ناگهانی تغییر کرد. بلک راک، سرمایهگذار بزرگ مالی، فروش و تبلیغ بیتکوین را آغاز کرد. صندوقهای سرمایهگذاری و سرمایهگذاران شخصی اکنون بدون نیاز به دانش فنی خاصی، دسترسی آسان به بیتکوین دارند. اکنون که بازارهای سرمایه به روی پذیرش در مقیاس بزرگ بیتکوین باز شده است، ایالاتمتحده آزاد است تا آن را بهعنوان یک دارایی ذخیره تایید کند. صرف نظر از اینکه آمادگی آن وجود دارد یا نه، شرایط کنونی باعث میشود طرفداران بیتکوین از جایگزینی آن با دلار حمایت بیشتری کنند. اگر سیاست ذخیره استراتژیک بیتکوین به نتیجه برسد و وزارت خزانهداری ایالاتمتحده شروع به خرید و نگهداری بیتکوین کند، سایر کشورها باید با انجام همین کار به رقابت بپردازند. برخی از آنها داراییهایی مانند اوراق قرضه را خواهند فروخت. دیگران برای خرید آن ارزهای خود را چاپ میکردند. نتیجه، شتاب بیشتر خروج سرمایه از سیستم فیات و ورود به سیستم بیتکوین خواهد بود.
کسب درآمد از بدهی ذخایر بیتکوین: فرض کنید خزانهداری ایالاتمتحده ذخایر قابلتوجهی از بیتکوین را به دست میآورد، در حالی که همزمان اجازه میدهد دلار به سمت سقوط حرکت کند. همانطور که بیتکوین افزایش مییابد، به طور بالقوه میتواند بدهی ملی را به صورت اسمی جبران کند. افزایش ذخایر بیتکوین به بدهیها اجازه میدهد نسبت به داراییها کوچک شوند. شاید این همان چیزی است که ترامپ زمانی که پیشنهاد کرد ایالاتمتحده میتواند بدهی ۳۵تریلیون دلاری خود را با بیتکوین پرداخت کند، به آن اشاره میکرد. انتقال از دلار به بیتکوین بدون دردسر نخواهد بود. تورم بیش از حد دلار باعث ایجاد هرج و مرج و نابسامانی در سراسر سیاره خواهد شد. اما بیتکوین شالودهای را برای بازسازی فراهم میکند و کسانی که بیتکوین دارند، از جمله دولتها، موسسات مالی و افراد، ثروت خود را در این تحولات حفظ خواهند کرد.
راهاندازی یک اقتصاد مبتنی بر بیتکوین: اگر بیتکوین به یک دارایی ذخیره جهانی تبدیل شود، دوره جدیدی از نظم مالی را آغاز میکند. برخلاف فیات، عرضه ثابت بیتکوین محدودیتهای طبیعی را بر مخارج دولت تحمیل کرده و سیاستگذاران را مجبور میکند تا در محدوده پرداخت بدهی عمل کنند. هزینههای بیپروای کسری بودجه، جنگهای همیشگی و تحقیر ارز به یادگارهای گذشته بدل خواهند شد. یک سیستم مالی مبتنی بر بیتکوین نهتنها مازاد را مهار میکند، بلکه سرمایهگذاری در پروژههای بلندمدت و جاهطلبانه را نیز تشویق میکند. بیتکوین برای توسعه منابع انرژی و احیای زیرساختها استفاده میشود. با رهایی از انحرافات سیاست پولی در سیستم فیات، بازارها میتوانند سرمایه را به طور کارآمد تخصیص دهند و به انفجار رشد مولد دامن بزنند.
نگاه به جلو: این سناریو آنقدرها هم که در ابتدا به نظر میرسد دور از ذهن نیست. براساس معیارهای تاریخی، دلار تاریخ فروش خود را پشت سر گذاشته است و «نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین» بهوضوح در حال بازنگری است. بحران قریبالوقوع بدهی دولتی آزمونی برای نبوغ و اراده ملتها است. همانطور که کشورها و موسسات پتانسیل بیتکوین را میشناسند، رقابت برای ایجاد ذخایر میتواند تشدید شود. برندگان کسانی خواهند بود که پیش از همه حرکت کرده و موقعیت خود را در یک نظم اقتصادی جدید مبتنیبر پول دیجیتال سالم تضمین کنند.