دو سناریوی پیش‌رو

آدام تیلور

واشنگتن‌پست

کره‌شمالی از سال ۲۰۰۶ ذیل تحریم‌های ایالات متحده آمریکا قرار داشته است. این تحریم‌ها به‌طور چشمگیری در طول زمان تشدید شده‌اند. اتحادیه اروپا نیز در کنار ایالات متحده، معیارهای یک‌جانبه‌ای را در این دوره بر پیونگ‌یانگ اعمال کرده‌اند. با وجود این کارها، برنامه سلاح هسته‌ای کره‌شمالی نه تنها ادامه یافته بلکه شکوفا نیز شده است. این کشور در دست دیکتاتوری نیز قرار دارد و یکی از بدترین پرونده‌های حقوق بشری را در سراسر جهان به خود اختصاص داده است. به نظر می‌رسد که تحریم‌های کره‌شمالی تاکنون شکست خورده‌اند.پرسیدن اینکه چرا چنین اتفاقی روی داده، پرسشی ارزشمند است. شورای امنیت سازمان ملل متحد، در روزهای اخیر، تحریم‌های سنگین‌تری را بر این کشور اعمال کرده که منجر به هشدار کره‌شمالی به ایالات متحده مبنی بر پرداختن تاوان این کار شده است، زیرا ایالات متحده بر چنین تحریم‌هایی فشار آورده است. خبر خوب این است که دو تئوری واضح و منطقی برای اینکه چرا تحریم‌ها روی کره‌شمالی تاثیر نگذاشته‌اند، وجود دارد. اما خبرهای بدی نیز وجود دارند: این دو تئوری در اساس، دو تئوری هستند که تقریبا متفاوتند و اگر به هر دوی آنها باور داشته باشیم، ممکن است منجر به اتخاذ سیاست‌های متفاوتی شوند.

سناریوی اول: تحریم‌های اعمال شده به اندازه کافی به کره‌شمالی آسیب نزده‌اند

ایده پشت این تئوری ساده است: کره‌شمالی آنقدر از تحریم‌ها آسیب ندیده است که این کشور را از رویکرد خصمانه‌اش دور کند. ناظران معتقدند که به نظر می‌رسد از سال ۲۰۰۶ به این سو، زندگی در کره‌شمالی از نظر اقتصادی، به‌طور قابل توجهی بهبود یافته باشد. «ری جونگ هو»، یکی از مقامات رسمی سابق کره‌شمالی، ابتدای سال جاری به واشنگتن‌پست گفته بود که «تحریم‌ها کم‌اثر بوده‌اند.» این لزوما به معنی آن نیست که تحریم‌ها شدید نیستند- براساس معیارهایی که از سوی سازمان ملل متحد در ماه اوت اعمال شد، اقدامات احتیاطی در مقابل آنچه که منجر به رنج‌های بشری شوند، اتخاذ شد. همچنین ثبات اقتصادی ظاهری کره‌شمالی را نمی‌توان به‌طور کامل به معیارهای اقتصادی اتخاذ شده از سوی کیم جونگ اون نسبت داد، اگرچه آنها نیز مهم بوده‌اند. در عوض، بزرگترین مشکل با تحریم‌ها، ممکن است اجرای آنها باشد. چین و روسیه که مهم‌ترین شرکای تجاری کره‌شمالی هستند، اغلب مانع از تحریم کامل این کشور شده‌اند. حتی وقتی که چین در نهایت در سال گذشته با برآورده شدن سقف تعیین شده سازمان ملل بر واردات زغال‌سنگ این کشور از کره‌شمالی موافقت کرد، برخی مظنون شدند که پکن تمایل چندانی به این کار ندارد و آن را به آهستگی انجام می‌دهد. سایر کشورها نیز ممکن است چنین اقداماتی انجام دهند. طبق گزارش اخیری که سازمان ملل متحد از اقتصاد کره‌شمالی ارائه کرده است، قصور زیادی از کشورهای اطراف وجود دارد. برای مثال، وقتی واردات مستقیم زغال‌سنگ به چین کاهش پیدا کرد، پیونگ‌یانگ مسیر زغال‌سنگ خود را به سوی کشورهایی از جمله مالزی و ویتنام فرستاد. رژیم کره‌شمالی مشکوک به همکاری با سیستم موشکی سوریه و فرستادن مستشاران نظامی به کشورهای آفریقایی مانند آنگولا و اوگاندا نیز است. نویسندگان گزارش همچنین اشاره می‌کنند: «وقتی رژیم تحریم‌ها گسترش پیدا می‌کند، حوزه گریز از آن نیز بزرگ‌تر می‌شود.» اما این مساله می‌تواند مورد بررسی قرار گیرد و ممکن است امید آن وجود داشته باشد که تحریم‌ها بتوانند کره‌شمالی را وادار به تغییر رفتار خود کنند.

سناریوی دوم: رهبر کره‌شمالی اهمیتی به تحریم‌ها نمی‌دهد

یک تئوری کمتر امیدوارانه معتقد است که کره‌شمالی به آن دلیل نسبت به تحریم‌ها نفوذناپذیر است که روش خاص خود را در برخورد با آن دارد: تحریم‌ها برای آن طراحی شده‌اند که رفتار دولت یک کشور را از طریق کاربرد فشار اقتصادی تغییر دهند. ایده این کار این است که به‌طور کلی، رهبران یک کشور در نهایت تصمیم خواهند گرفت که هزینه اقتصادی رفتار آنها زیاد است و در نتیجه آن را تغییر می‌دهند. اما کره‌شمالی مانند هر کشور دیگری نیست. رهبر آن به طریقه‌ای که ما انتظار داریم، رفتار نمی‌کند. این کشور یکی از بسته‌ترین نظام‌های دیکتاتوری است که جهان به خود دیده است. حتی ناظران دولت‌های خودکامه از شدت تحقیر وحشیانه سلسله کیم در این کشور شوکه شده‌اند. تحت چنین نظامی، به نظر می‌رسد نظرات عمومی تاثیر کمی بر کیم جونگ اون داشته باشند.ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه در تاییدی بر نظریه دوم، اخیرا گفته بود: «آنها ترجیح می‌دهند علف‌ها را بخورند تا برنامه هسته‌ای خود را رها کنند.»به نظر می‌رسد، کیم برنامه‌ هسته‌ای را به مثابه تنها گزینه خود علیه ایالات متحده می‌بیند. این سلاح‌ها نه تنها به وی کمک می‌کنند که از سرنگونی همانند رهبر پیشین لیبی معمر قذافی، جلوگیری کند، بلکه همچنین می‌تواند نیروهای آمریکایی را از کره‌جنوبی خارج کرده و شاید حتی شبه‌جزیره کره را تحت شرایط پیونگ‌یانک دوباره متحد کند (قطعا، سناریوی آخر غیرممکن است، اما چه کسی در کره‌شمالی جرات گفتن این مساله را به کیم دارد؟) در حقیقت، بعد از جان به در بردن از آسیب‌های جنگ کره و قحطی در دهه ۱۹۹۰، احساساتی بین برخی از مقامات کره‌شمالی وجود دارد که قربانی‌هایی که بر اثر تحریم‌ها (یا حتی بدتر از آن جنگ) داده‌اند، ممکن است ارزشش را داشته باشد. یک مقام رسمی اخیرا گفته بود: «بسیاری از مردم می‌میرند، اما همه نخواهند مرد.»

مساله چیست؟

کدام یک از این دو تئوری دقیق‌تر است؟ گفتن آن قطعا ساده نیست. اندازه‌گیری کارآیی تحریم‌ها در هر مورد، تقریبا همیشه دشوار است، به خصوص در کشوری اسرارآمیز مانند کره‌شمالی. این در حالی است که ما درک واقعا کمی در مورد اینکه کیم چگونه تصمیماتش را می‌گیرد و چه احساسات شخصی در مورد تحریم‌ها دارد، داریم.از سوی دیگر، هر دو تئوری ممکن است تا حدودی درست باشند. چین رغبتی به امضای تحریم‌های نفتی علیه کره‌شمالی ندارد، تا حدودی به این دلیل که باور دارد پیونگ‌یانگ ممکن است چنین حرکتی را به‌عنوان یک تهدید وجودی خود در نظر گرفته و به شیوه‌ای غیرمنتظره به آن پاسخ دهد. اما نکته متفاوت تئوری‌ها، یک ابهام نگران‌کننده ایجاد می‌کند. اگر کره‌شمالی در واقع نسبت به تحریم‌ها بی‌تفاوت باشد، اعمال تحریم‌های بیشتر بر این کشور می‌تواند اتلاف زمان بوده و شاید حتی اثر معکوس داشته باشد. در همین زمان، اگر تحریم‌ها بتوانند واقعا رفتار کره‌شمالی را تغییر بدهند، شک‌‌گرایی منتقدان قدرتمندی مانند پوتین این قبیل کارها را تضعیف کرده و بر کارآیی آنها تاثیر منفی دارد.