خروج سالانه ۵۰ میلیارد دلار
یاسین سعیدی
پژوهشگر
هراندازه یک کشور بتواند نیروی انسانی آگاه و متخصصتری در اختیار داشته باشد، به همان میزان به توسعه علمی و درنهایت به توسعه پایدار نزدیکتر میشود. نخبگان یا برترینهای علمی همواره یکی از موضوعات مهم در جوامع محسوب میشوند که به دلایل مختلف قصد مهاجرت به کشورهای دیگر را دارند. بالا بودن آمار فرار مغزها، برای کشورهای درحالتوسعه همچون ایران که بر اساس آمار صندوق بینالمللی پول، در بین ۹۱ کشور درحالتوسعه و توسعهنیافته، رتبه اول را دارد، زنگ خطری جدی محسوب میشود، بهطوریکه متخصصان این حوزه از آن بهعنوان مخربترین بحران اجتماعی نام میبرند.
یاسین سعیدی
پژوهشگر
هراندازه یک کشور بتواند نیروی انسانی آگاه و متخصصتری در اختیار داشته باشد، به همان میزان به توسعه علمی و درنهایت به توسعه پایدار نزدیکتر میشود. نخبگان یا برترینهای علمی همواره یکی از موضوعات مهم در جوامع محسوب میشوند که به دلایل مختلف قصد مهاجرت به کشورهای دیگر را دارند. بالا بودن آمار فرار مغزها، برای کشورهای درحالتوسعه همچون ایران که بر اساس آمار صندوق بینالمللی پول، در بین 91 کشور درحالتوسعه و توسعهنیافته، رتبه اول را دارد، زنگ خطری جدی محسوب میشود، بهطوریکه متخصصان این حوزه از آن بهعنوان مخربترین بحران اجتماعی نام میبرند. فرار مغزها نهتنها در بین دانشآموزان و دانشجویان، بلکه در بین استادان دانشگاه نیز گسترش یافته است و هر روز بر تعداد این آمار و ارقام افزوده میشود، بهطوریکه از هر 125 دانشآموز المپیادی ایران، 90 نفر در دانشگاههای آمریکا جذب و مشغول تحصیل میشوند. همچنین از هر 96 دانشجوی اعزامی به خارج، تنها 30نفر به ایران باز میگردند. حدود 2 میلیون و 500 هزار ایرانی در خارج از کشور زندگی میکنند که 60 درصد آنها مقیم آمریکا هستند. 2000 نفر از استادان دانشگاه در آمریکا ایرانی هستند و 5 هزار ایرانی در آمریکا مدرک دکترا دارند. بر اساس آمارها، با سوادترین اقلیتها در جامعه آمریکا ایرانی هستند. آمار و ارقام موجود نشان از کمتوجهی مسوولان به این پدیده و آثار مخرب آن دارد.
فرار یا مهاجرت: اصطلاح فرار مغزها با مهاجرت نخبگان تفاوت دارد. مهاجرت زمانی است که رابطه بین مهاجر و کشور مبدا قطع نشود، درصورتیکه فرار به معنای قطع ارتباط شخص با کشور مبدا است که متاسفانه در کشورمان باید اصطلاح فرار مغزها را به کار ببریم، چراکه اغلب نخبگانی که از کشور خارج میشوند تمایلی به بازگشت و همکاریهای علمی ندارند.
چرا فرار؟: برترینهای علمی در تمام کشورها از دولت انتظاراتی دارند. برترینهای علمی کشورمان نیز از این قاعده مستثنی نیستند و میتوان دلایل مهم علاقه آنها جهت ترک کشور را از ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و حتی اداری مورد بررسی قرار داد. در این میان نقش تحریمها ازجمله تحریمهای علمی-پژوهشی برای ترک کشور مهم بوده است. همچنین فرار مغزها تنها به عدم موفقیت بخش داخلی در جذب و بهکارگیری نخبگان مربوط نمیشود و باید به مثبت عمل کردن کشورهایی از جمله آمریکا و کانادا در جذب آنها با قرار دادن حداکثر امکانات در اختیار این افراد و حتی خانوادههای آنها توجه شود. از مهمترین دلایل ترک کشور برای نخبگان کشورمان میتوان به عواملی چون برخورداری از سیستم آموزشی کارآمد، ارتباط با دنیای علمی در سطح بینالمللی، یافتن شغل مناسب با درآمد بالا، کسب ارزش و منزلت اجتماعی، برخورداری از شایستهسالاری، فرصت مشارکت در سیاستگذاریها و تصمیمگیریها، برخورداری از آزادیهای اجتماعی، علمی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ساختار مناسب رشد و برخورداری از برنامهریزی و مدیریت هدفمند برای تحقق اهداف اشاره کرد.
فرار مغزها یا فرار ژنها؟: یکی از مهمترین نکتههای فراموش شده در بحث فرار مغزها مربوط به ژن آنها است که از آن میتوان بهعنوان فرار ژنها یاد کرد. در فرآیند فرار مغزها، نهتنها سرمایه ملی کشور از سوی این افراد به خارج از کشور منتقل میشود، بلکه پس از گذشت چند دهه از نظر ژنتیک کشورهای نخبهپذیر(مقصد) دارای درصد ژنهای هوشمند بیشتری خواهند شد و در زمینه تولید علم و فنآوری پیشتاز خواهند بود. در مقابل، کشورهای نخبهگریز(مبدا) از این نظر فقیرتر میشوند.
فرار مغزها یا خروج سرمایه؟: هر جامعهای هزینه زیادی را برای تربیت نیروهای متخصص صرف میکند و از دست دادن این نیروها بهمنزله از دست دادن میلیاردها دلاری است که سالها در زمینه انباشت سرمایه انسانی و دانش هزینه شده است. متاسفانه کشورمان در این زمینه آمار نگرانکنندهای دارد، بهطوریکه هر ساله نخبگان با خروج خود از کشور نهتنها سرمایههای عظیمی(دانش) با خود از کشور خارج میکنند، بلکه خسارات جبرانناپذیری بر پیکره اقتصادی کشور وارد میکنند. بهطور مثال در جدیدترین آمار صندوق بینالمللی پول، سالانه 150 تا 180 هزار نفر از ایرانیان تحصیلکرده برای خروج از کشور اقدام میکنند. خروج ایرانیان با تحصیلات عالی با رقم 150 هزار نفر در سال معادل خروج 50 میلیارد دلار سرمایه سالانه از کشور است. زنگ خطر اصلی زمانی است که کشورهای عضو اتحادیه اروپا پیشبینی کردهاند تا سال 2020 نیازمند 80 میلیون نیروی کار متخصص هستند و هر سال حدود 4 میلیون نخبه را جذب میکنند که به نوبه خود میتواند خبر از افزایش فرار مغزها در کشورمان با همین روند در سالهای آینده باشد.
پیامدهای فرار مغزها برای کشورهای مبدا: خروج نخبگان از کشور میتواند تبعات زیادی ازجمله خروج میلیاردها دلار از کشور، ضعف منابع انسانی و علمی در داخل، کاهش تولید سرانه، رفاه اقتصادی و رشد اقتصادی، بیبهره ماندن کشور از نیروهای فعال بالقوه و... به همراه داشته باشد.
راهکار: با توجه به آمار بالای فرار مغزها در کشورمان، نمیتوان در کوتاهمدت انتظار داشت از حجم وسیع آن کاست اما میتوان امیدوار بود با فراهم آوردن شرایطی در بلندمدت نهتنها از خروج نخبگان از کشور جلوگیری و نخبگان مهاجرت کرده را به کشور بازگرداند بلکه حتی میتوان نخبگان سایر کشورها را جذب کرد. اهم این راهکارها عبارتند از: بالا بردن سطح کیفی آموزش، ایجاد حلقه ارتباطی بین نخبگان داخلی با نخبگان سراسر دنیا، فراهم آوردن فرصتهای مطالعاتی برای این قشر از افراد و حمایتهای مالی، در نظر گرفتن بودجه اختصاصی برای نخبگان در جهت انجام تحقیقات علمی-پژوهشی، ایجاد ارتباط بین صنعت و دانشگاه، تجدیدنظر جدی در وضع دانشگاهها و بودجههای تحقیقاتی آنها و تخصیص اعتبارات و امکانات ویژه برای آنها، در نظر گرفتن صندوق فارغالتحصیلی برای نخبگان تا بهمحض فراغت از تحصیل و یافتن شغل مناسب از این صندوق وامهای اشتغال و حق بیمه بیکاری دریافت کنند، نظارت بر فارغالتحصیلانی که برای انجام فرصت مطالعاتی به کشور خارج عزیمت میکنند و برقراری ارتباط عاطفی با آنها، احترام و توجه بیشتر به علم، دانش، خلاقیت و توجه به نخبگان، در اختیار گذاشتن شرکتهای دانشبنیان به نخبگان در جهت توسعه و پیشبرد علوم، استفاده از نخبگان در زمینههایی که دارای تخصص هستند، مشارکت دادن در تصمیمگیریها، تلاش در جهت ریشه کن کردن مفاسد اقتصادی، روابط شخصی، حزبی و گروهی و... امید است مساله فرار مغزها در دولت دوازدهم بیشازپیش مورد توجه مسوولان قرار گرفته و در این زمینه استفاده از نظرات متخصصان در اولویت باشد.
ارسال نظر