فرصتها و تهدیدات پیشرو - ۱۴ اردیبهشت ۹۶
موسسه آرتور دی لیتل (ADL)
بازار نفت و گاز جهانی در نیمه اول سال ۲۰۱۷ بهدنبال دورهای از سرکوب قیمتها که بهدلیل انقلاب نفتی شیل بهوجود آمد و مداخله اوپک را با توافق بر سر کاهش ۲/ ۱ میلیون بشکهای نفت در بازار جهانی به همراه داشت، وارد تعادل جدیدی خواهد شد. بهرغم شکلگیری این سطح تعادلی جدید، بازار نفت همچنان عدم قطعیت را در کوتاهمدت و میانمدت تجربه خواهد کرد. بهدنبال دو سال کاهش سرمایهگذاری در اکتشاف میادین و کاهش خطرناک نسبت تولید نفت به جایگزینهای آن بسیاری از صندوقهای سرمایهگذاری خصوصی و شرکتهای بزرگ انرژی بهدنبال فرصتهای بزرگ جدیدی هستند.
موسسه آرتور دی لیتل (ADL)
بازار نفت و گاز جهانی در نیمه اول سال ۲۰۱۷ بهدنبال دورهای از سرکوب قیمتها که بهدلیل انقلاب نفتی شیل بهوجود آمد و مداخله اوپک را با توافق بر سر کاهش ۲/ ۱ میلیون بشکهای نفت در بازار جهانی به همراه داشت، وارد تعادل جدیدی خواهد شد. بهرغم شکلگیری این سطح تعادلی جدید، بازار نفت همچنان عدم قطعیت را در کوتاهمدت و میانمدت تجربه خواهد کرد. بهدنبال دو سال کاهش سرمایهگذاری در اکتشاف میادین و کاهش خطرناک نسبت تولید نفت به جایگزینهای آن بسیاری از صندوقهای سرمایهگذاری خصوصی و شرکتهای بزرگ انرژی بهدنبال فرصتهای بزرگ جدیدی هستند. سوال پیش روی ما این است که آیا ایران میتواند مورد مناسب برای سرمایهگذاری قانعکننده و بزرگ باشد؟
اندازه ذخایر هیدروکربنی ایران بیانگر وجود پتانسیل قابل توجه قطعی است به گونهای که آمارها نشان میدهد ایران دارای بزرگترین ذخایر ثابت شده گازی و چهارمین ذخیره نفت اثبات شده جهان است. فراتر از این، پس از دههها تحریم و انزوا، رهبری سیاسی کنونی کشور روند اصلاحات پیشرو را آغاز کرده و شروع به بازسازی روابط خود با غرب کرده است. ژانویه ۲۰۱۶ زمانی که طرح جامع اقدام مشترک (برجام) اجرایی شد و تحریمهای هستهای ایران لغو شدند، نقطه عطف بزرگی در تاریخ به شمار میرود. از آن زمان، ایران به سرعت، گامهای شجاعانهای را برای احیای اقتصاد کشور و جذب سرمایهگذاری خارجی در صنایع مادر از جمله نفت و گاز برداشت. برای چهار سال آینده اهداف بلندپروازانهای در صنایع بالادستی ترسیم شده که از آن جمله میتوان به دو برابر کردن حجم تولید نفت و افزایش ۵۰ درصدی تولید گاز اشاره کرد. با این حال بهمنظور نزدیک شدن به این اهداف، ابتدا باید چالشهای مالی، فنی و اجرایی که در صنایع بالادستی وجود دارد ازسوی شرکتهای مختلف مورد ارزیابی قرار گیرد.
پتانسیلهای نفت و گاز
1- ویژگیهای ژئوپلیتیک
پیشینه صنعت نفت ایران و جایگاه آن در بازار نفت جهانی به خوبی گویای اهمیت نقش این کشور است . در ابتدای دهه ۲۰۰۰ شرکتهای مختلف اروپایی، چینی و روسی ضمن توافق با وزارت نفت ایران، در میادین مختلف این کشور به توسعه و اکتشاف میپرداختند. اما با سرکار آمدن محمود احمدینژاد روابط با غرب با آسیب شدیدی مواجه شد و در فاصله سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۲ تحریمهای گسترده علیه ایران مانع از ادامه روند رشد صنعت نفت شد. ایران با وجود تحریمهای سخت، پس از عربستان سعودی، با تولید ناخالص داخلی تقریبی ۴۲۴ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۶ همچنان دومین اقتصاد بزرگ منطقه منا است. آنها همچنین با ۸۰ میلیون نفر، دومین کشور پرجمعیت منطقه هستند. اگرچه اقتصاد این کشور با رشد منفی روبهرو بوده اما نرخ بیکاری از ۱۳ درصد در سال ۲۰۱۱ به ۱۱ درصد در ۲۰۱۶ رسیده است. روند حوادث مهم در این خصوص به شرح زیر است:
۱- وضع تحریمهای اولیه آمریکا
۲- قرارگرفتن ایران در لیست کشورهای حامی تروریسم در آمریکا
۳- تحریم تجارت با آمریکا و سرمایهگذاری در ایران
۴- دور جدید تحریمهای آمریکا و سازمان ملل
۵- تحریمهای یکجانبه نفتی و بانکی
۶- تصویب برجام و لغو تحریمهای مرتبط با موضوع هستهای
2- اثر برجام
در ژانویه ۲۰۱۶، بهدنبال مذاکرات طولانی ایران با کشورهای ۱+۵، سند برجام به اجرا درآمد. بهدنبال آن ایران با پیشنهادهای مختلف به سرعت در صدد بازگرداندن شرکتهای بزرگ نفتی پای میز مذاکره برآمد. برآوردها نشان میدهد پس از برجام شاهد نشانههای احیای اقتصاد ایران خواهیم بود و رشد ۵ تا ۶ درصدی اقتصادی اگر ایران به توافق پایبند بماند، دور از ذهن نیست. اگر چه وابستگی اقتصاد کشور به درآمدهای نفت و گاز کماکان اوضاع را نوسانی نگه میدارد. دولت امیدوار است کسری بودجه که در سال ۲۰۱۶ با رشد ۳/ ۴ درصدی به ۳/ ۱۴ میلیارد دلار رسید، با انجام توافقات جدید در بخش نفت و گاز، در سالهای آتی کاهش پیدا کند. در سال ۲۰۱۶ ایران تقریبا ۱۰۰ میلیارد دلار صادرات کالا و خدمات داشت که ۸۰درصد آن به نفت و گاز مرتبط بوده و بقیه آن محصولات شیمی و پتروشیمی، میوه آجیل، فرش، سیمان و..را در بر میگرفت.
3- ذخایر هیدروکربنی
ذخایر گاز اثبات شده ایران ۳۴ تریلیون مترمکعب است که آن را تبدیل به بزرگترین منبع شناخته شده گاز جهان کرده است. پارس جنوبی بزرگترین میدان گازی جهان بوده و ۵۰ درصد ذخایر گازی ایران را تشکیل میدهد. این میدان عظیم گازی مشترک با قطر در سال ۱۹۷۱ کشف شد اما برداشت ایران از آن از سال ۱۹۸۹ و پس از جنگ آغاز شد. علاوهبر ذخایر گازی، ایران با برآورد ۱۵۸ میلیارد بشکه قابل استحصال، دارای یکی از بزرگترین ذخایر اثبات شده نفتی در جهان است و با نرخ برداشت کنونی، ایران تا بیش از ۱۱۰ سال آینده ذخایر نفتی خواهد داشت. اگرچه باید ذکر کرد متوسط عمر چاههای نفتی ایران ۶۹ سال است که ضرورت سرمایهگذاری برای نگهداری چاهها و اکتشاف چاههای جدید را برجسته میکند.
4- شرایط زیرساختها و مخازن
در طول دهه ۱۹۷۰،زمانی که قیمت نفت بالا رفت حجم بالایی گاز برای افزایش حجم تولید نفت توسط دولت وقت ایران به مخازن تزریق شد که متعاقب آن تولید نفت از ۲ میلیون بشکه در روز به ۶ میلیون بشکه رسید. اگرچه این امر منجر به کاهش سریع برخی مخازن بزرگ نفتی تا اواخر دهه ۱۹۷۰ شد. بهدنبال حملات گسترده عراق در سالهای جنگ این مخازن آسیب بیشتری دید. تولید تهاجمی در دهه ۱۹۷۰ و کاهش برداشت از میادین در دهه ۱۹۸۰ مخازن را با مشکل کمبود فشار و نفوذ آب مواجه کرد. اما بهطور کلی با وجود ذخایر گسترده ایران، بهدلیل کهنه بودن سیستمها و تجهیزات مورد استفاده صنعت نفت، چاهها و مخازن نفتی نرخ احیا و بازگشت پایینی دارد و از این رو اقدام درمانی فوری برای سیستمهای تعمیرات و نگهداری ضروری بهنظر میرسد.
5- تغییرات اخیر
پس از اجرایی شدن برجام، تهران گامهای مثبتی برداشته و شروع به رقابت با سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس کرده است. در ژانویه ۲۰۱۶، قراردادهای جدید IPC را جایگزین قراردادهای سنتی «بای بک» (بیع متقابل) کردند. قرارداد IPC شبیه به توافقات مشارکت در تولید است که در آن شرکتهای خارجی حق بهرهبرداری و استفاده از ذخایر را کسب کرده و دو طرف در ریسک پروژه شریک میشوند. سوالی که در خصوص این قراردادها وجود دارد این است که آیا این قراردادها مطابق گفته آقای زنگنه وزیر نفت ایران میتواند برای رسیدن به هدف جذب سرمایه ۲۰۰ میلیارد دلاری، به اندازه کافی جذاب باشد؟
این قرارداد به شرکتهای خارجی اجازه میدهد به جای قراردادهای ۶ تا ۱۲ ساله قبلی، به مدت ۲۰ تا ۳۰ سال قرارداد سرمایهگذاری مشترک با شرکت ملی نفت ایران یا یکی از شرکتهای تابعه آن داشته باشند. علاوهبر این، برخلاف الگوی قبلی به جای مشخص کردن یک رقم ثابت، میزان پرداختیها انعطافپذیر خواهد بود و نرخ بازگشت سرمایه متناسب با مقیاس پیشبینی شده ذخیره نفتی و شرایط منطقهای قابل مذاکره است. یکی از تغییرات قابلتوجه در این قرارداد این است که شرکتهای خارجی متناسب با قوانین سخت ایران و قوانین مالکیت منابع و داراییهای آن، از این پس قادر به ثبت ارزش ذخایر نفتی در ترازنامههای خود هستند (براساس قوانین ایران، شرکتهای خارجی نمیتوانند مالک ذخایر نفتی ایران شوند.) در ادامه سال ۲۰۱۶ نیز ایران به مسیر صحیحی که آغاز کرده بود، جسورانه ادامه داد. افزایش تولید نفت به ۶میلیون بشکه در روز و افزایش تولید گاز به ۳۸۵ میلیارد مترمکعب در سال تا سال ۲۰۲۰ هدفگذاری شد. تحقق این اهداف تاثیرات چشمگیری بر صنعت و اقتصاد ایران خواهد گذاشت؛ اما آنچه محل تردید است این است که با توجه به شکافها و چالشهای موجود، این اهداف چگونه و چه زمانی محقق خواهند شد.
چالشهای صنعت نفت و گاز
دولت ایران انگیزه، آرمان و اهداف خود را مشخص کرده است. بهمنظور رسیدن به این اهداف بلند پروازانه لازم است آنها مشکلات فنی، مالی و قابلیتی خود را در صنایع بالادستی برطرف کنند. این کار نیازمند جذب منابع مالی فراوان است بهویژه در صنایع بالادستی که باید میدانهای گازی جدید و کاوش و ارزیابی میدانهای جدید صورت پذیرد و نیازمند فناوریها و امکانات تولیدی فراوان است. برخی از این منابع میتواند برای اتمام پروژه اولین پایانه LNG ایران در بندر تمبک برود. بهطور تاریخی بانکها و موسسات مالی در سرمایهگذاریها بسیار کند و مردد هستند.
مساله دیگر این است که متوسط تولید روزانه ایران طی سالهای اخیر ۳ میلیون بشکه و صادرات آن حدود یک میلیون بشکه بوده است و پس از برجام هر کدام از آنها به ترتیب به ۹/ ۳ میلیون بشکه و ۸/ ۱ میلیون بشکه رسیده است. این افزایش تولید بیشتر ناشی از بازگرداندن چاههای تعطیل یا نیمه تعطیل به مدار تولید بوده است و افزایش بیشتر مقدار تولید و تحقق هدف ۶ میلیون بشکه در روز کمی بلندپروازانه بهنظر میرسد. چالش دیگر ایران ضریب بازیابی فوقالعاده پایین چاهها با رقم حدود ۲۰ درصد است. این در حالی است که میانگین جهانی این نرخ ۳۵ درصد بوده و نرخ بازیابی چاههای انگلستان ۴۶ درصد است. در نتیجه با استفاده از فناوریهای مدرن IOR/ EOR و به کارگیری آخرین روشهای مدیریت ذخایر و تزریق گاز بیشتر، ایران میتواند میزان تولید سالانه خود را تا ۷ درصد در سال افزایش دهد.
با نگاهی به وضعیت تولید گاز میبینیم که ایران در حال تکمیل فازهای مختلف پروژههای پارس جنوبی و کیش است و تحقق هدف ۳۸۵ میلیارد مترمکعبی تا سال ۲۰۲۰ دور از ذهن نیست. اما مسالهای که وجود دارد این است که این گاز برای مصارف داخلی و صادراتی چگونه و به چه شکل عرضه شود. در سال ۲۰۱۶ ایران ۲۷۰ میلیارد مترمکعب گاز تولید کرده است که کمتر از ۱۰ درصد آن صادر شده و ۸۰ درصد آن در داخل برای مصارف خانگی، صنایع و تولید برق مصرف شده است. باقی آن نیز یا از بین رفته یا مجددا تزریق شده است. بدین ترتیب ایران میزان زیادی از نفت خود را برای روشن نگه داشتن چراغها میسوزاند؛ بنابراین بهنظر میرسد ایران باید برنامهریزی مشخص و مدونی برای مصارف داخلی گاز خود طراحی کند و اولویت خود را از مصارف داخلی روزمره به صادرات و تزریق مجدد گاز به چاههای نفت تغییر دهد.
راه پیش روی ایران
ایران از امتیازات استراتژیک بسیاری برخوردار است. این امتیازات تنها معطوف به ذخایر نفت و گاز فوقالعاده زیاد آن نیست بلکه موقعیت جغرافیایی حیاتی ایران بین بازارهای اروپا و آسیا و دسترسی به انبوهی از استعدادها و منابع داخلی آنها را در موقعیت ویژهای قرار داده است. نقشه راهی که پیش روی ایران قرار دارد از پنج رکن اصلی تشکیل شده است: جذب فوری سرمایهگذاری خارجی، مدیریت بهتر منابع و میادین موجود، ایجاد مکانیزم توانمندسازی، اولویتبندی استراتژی مبتنی بر اهداف جهت درآمدزایی از بخش گاز و شناخت بهتر بازار جهانی و دسترسی به بازارهای جدید که به معنی افزایش شناخت از مشتریان در راستای دستیابی به اهداف صادراتی است.
1- جذب فوری سرمایه خارجی
در این زمینه ایران با دو چالش روبهرو است. اول، رابطه با آمریکا و احتمال تصویب تحریمهای جدید بسیاری از شرکتهای بزرگ را نگران میکند. دوم، وجود طیف وسیعی از گزینههای سرمایهگذاری که رقابت سختی را ایجاد کردهاند. درحالیکه فرصتهای سودآور سرمایهگذاری در ایران کاملا روشن است، چالش ایران این است که سرمایهگذاران خارجی را به عدم وجود ریسک بالا متقاعد کند. این کار شامل معطوف کردن توجه آنها به موقعیت ژئوپلیتیک ایران در سراسر منطقه، همچنین ایجاد اطمینان درباره اینکه روند اصلاحات تداوم خواهد یافت و حاکمیت سیاسی برای جلوگیری از تحمیل تحریمهای مجدد به سختی کار میکند.
2- مدیریت بهینه منابع و میادین موجود
بیش از ۱۰۰ سال است که ایران به تولید نفت میپردازد. با این وجود ضروری است که در حال حاضر مدیریت این منابع را بهینه کند. به این منظور، ابتدا لازم است از نظر پتانسیلهای تولید، مشخصات فنی و تمامیت ساختاری داراییهای موجود، شناخت جامعی حاصل شود. دوم، کشور باید گلوگاهها و مشکلات تولید را شناسایی کند که میتواند شامل مشکلات ذخایر، پالایشگاه ها، چالشهای صادرات یا محدویتهای بازاری باشد. سوم، تعریف پروژههایی برای از بین بردن این گلوگاهها که میتواند شامل معرفی تکنیکهای مدیریت ذخایر، بررسی کمپرسورآپ تایم یا افزایش ظرفیت خطوط لوله صادراتی باشد.
3- ایجاد مکانیسم توانمندسازی
شاید دومین چالش سخت ایران پس از افزایش سرمایه موردنیاز، جذب و حفظ استعداد و مهارتها برای ادامه رشد و توسعه بخش نفت و گاز است. بسیاری از کشورهای دیگر با این چالش دست و پنجه نرم کردهاند و تعدادی از سیاستهای شناخته شده و روشهای قراردادی و غیرقراردادی برای از بین بردن مشکلات ناشی از عدم توانایی بهکار گرفته شدهاند. مدلهای توانمندسازی قراردادی شامل تنظیم شرایطی برای طرحهای آموزشی و ایجاد ساز و کارهای رسمی برای به اشتراکگذاری دانش و انتقال آن و همچنین تدارکات محلی است. مدلهای غیر قراردادی توانمندسازی به تولید بالاتر و همکاری با موسسات آموزشی و دانشگاهها و استفاده از تبلیغات، تامین مالی پروژههای تحقیق و توسعه و آموزش تئوریک گرایش دارند. آنها همچنین میتوانند شامل سرمایهگذاریهای مشترک با تولیدکنندگان محلی یا کارآموزان باشند. نمونه موفقی از این توانمندسازی را میتوانیم در مالزی مشاهده کنیم که یک نهاد شناخته شده تحت عنوان شرکت منابع نفتی مالزی (MPRC) دیده شده است. این نهاد بهعنوان یک جزء مستقل برای پیوند نهادهای دولتی، شرکتهای بینالمللی نفتی (IOC)، شرکتهای ملی نفتی (NOC) و موسسات آکادمیک با هدف مشترک توسعه قابلیتها و توانمندیها در صنعت نفت است.
4- اولویتبندی استراتژیهای درآمدزایی بخش گاز
از لحاظ تاریخی، سادهترین راه برای ایران جهت درآمدزایی ذخایر گازی، استفاده از آن بهعنوان خوراک پتروشیمی و فروش محصولات حاصل از آن شامل متانول، آمونیاک، اوره و... است. درحالیکه با وجود تکنولوژیهای کنونی و پیشرفتهای حاصل شده، این فرآیند ساده حاشیه سود نسبتا کمی دارد. بهویژه آنکه با توجه به افزایش تولید گاز و کاهش محدودیتها روی ایران، آنها میتوانند راههای دیگری برای درآمدزایی از گاز پیدا کنند. سه راه در دسترس عبارتند از: ال ان جی، جی تی ال و استفاده از خطوط لوله برای صادرات گاز. در حال حاضر ۹۰ درصد صادرات گاز ایران به ترکیه انجام میشود. شاید بهترین راه صادراتی برای ایران ادامه خط لوله ترکیه به اروپا پس از حل مشکل قیمت گاز با ترکها باشد. این پروژه خط لوله تحت عنوان خط «پرشیا» شناخته میشود. مسیر دیگر صادرات گاز ایران به اروپا در حال حاضر استفاده از مسیر عراق، سوریه و لبنان و پس از آن عبور از مدیترانه تحت عنوان خط لوله «دوستی» باشد. خطی ۱۶۰۰ کیلومتری که نیاز به سرمایهگذاری ۱۰ میلیارد دلاری دارد، اما بهرغم اینکه منافع زیادی برای همه این کشورها دارد، سرمایهگذار مشخصی ندارد که طبیعتا بیثباتیهای منطقه نیز تاثیر بسزایی در عدم تحقق این امر دارد.
دومین مسیر اصلی صادراتی گاز ایران از طریق پاکستان است. خط لوله صلح مستقیما از میادین پارس جنوبی به مولتان پاکستان میرود. منفعت اصلی ایران توسعه این خط به دهلی نو و دسترسی به بازار بزرگ هند است. اما در عین حال در این مسیر مشکلاتی هم برای ایران وجود دارد. روسیه قصد دارد با سرمایهگذاری ۲۵ میلیارد دلاری از مسیر سیبری خطی را به هند ایجاد کند. از طرف دیگر چالشهای تاریخی هند و پاکستان همچنان سر جای خود باقی مانده و مانع بزرگی سر راه این پروژه است.
5- شناخت بهتر بازارهای جهانی
ایران برای رسیدن به رشد مورد نظر خود باید شرایط خود را بهعنوان یک صادرکننده بزرگ که دارای زمینههای زیاد جذب سرمایه خارجی است، درک کند. از این رو ایران باید یک برنامه بازاریابی سرمایهگذارمحور و همچنین برنامه بازاریابی مشتریمحور را در دستور کار قرار دهد. طرح سرمایهگذارمحور باید شفافیت، کیفیت و سهولت را برای سرمایهگذاران فراهم کند. در برنامه مشتری محور نیز ایران باید بتواند روابط خود را با مشتریان جدید از طریق دسترسی به بازارهای با ارزش بیشتر همچون بازار کشورهای اروپایی، توسعه دهد.
ارسال نظر