«ابر تورم» در آرژانتین
گوراو سوشانت
مرکز مطالعات قاره آمریکا در دانشگاه جواهر لعل نهرو
زمانی که رئیسجمهور فرناندو د لاروآ در ۲۰ دسامبر سال ۲۰۰۱ از قدرت بیرون رانده شد، آرژانتین تقریبا وارد بدترین دوره بحرانهای اقتصادی اجتماعی و سیاسی کل تاریخ خود شده بود. در هفتههای بعد که این کشور با ریسک نکول پرداخت بدهی ۱۴۰ میلیارد دلاری روبهرو شد، پول آرژانتین سه چهارم ارزش خود را از دست داده بود که در سطح جهانی نیز یک رکورد محسوب میشود. بزرگی این فروپاشی و پیامدهای مخرب ناشی از آن موجب شگفتی بسیاری از افراد شد.
گوراو سوشانت
مرکز مطالعات قاره آمریکا در دانشگاه جواهر لعل نهرو
زمانی که رئیسجمهور فرناندو د لاروآ در ۲۰ دسامبر سال ۲۰۰۱ از قدرت بیرون رانده شد، آرژانتین تقریبا وارد بدترین دوره بحرانهای اقتصادی اجتماعی و سیاسی کل تاریخ خود شده بود. در هفتههای بعد که این کشور با ریسک نکول پرداخت بدهی ۱۴۰ میلیارد دلاری روبهرو شد، پول آرژانتین سه چهارم ارزش خود را از دست داده بود که در سطح جهانی نیز یک رکورد محسوب میشود. بزرگی این فروپاشی و پیامدهای مخرب ناشی از آن موجب شگفتی بسیاری از افراد شد. با این حال به نظر میرسد این فشارها سالیان سال سنگ بنای اقتصاد آرژانتین را با فشار روبهرو کرده و سالها این وضعیت تداوم یافته بود. در حقیقت بحران سال ۲۰۰۱ ناشی از یک دهه برنامههایی بود که در آن یک پزو معادل یک دلار در نظر گرفته میشد و در واقع ناشی از یک چرخه اقتصادی بود. این رویداد همچنین پاسخی به اقتصاد تحت حاکمیت نظامیان نیز بود که از سال ۱۹۷۶ آغاز شده بود.
پس از سرنگونی دولت منتخب ایزابل پرون به وسیله نیروهای نظامی آرژانتین، نظامیان دست به آغاز «فرآیند بازسازی ملی» زدند که تا سال ۱۹۸۳ طول کشید. آنان مجموعهای از معیارهای سرکوبگرانه را در پیش گرفتند و هر نوع فعالیت سیاسی مخالف با رژیم نظامی را ممنوع کردند. سیستم وحشت پراکنی همراه با مشارکت چند گروه نظامی، شبه نظامی و پلیس بنیان نهاده شد و آنان سعی در محو مخالفان دولت کردند. در نهایت این رژیم اقتدارگرا شکست خورد، اما بهرغم آن در تغییر ساختار اقتصادی- اجتماعی آرژانتین موفق شده بود؛ قدرت سازماندهی کارگران را کاهش داده بود؛ طبقات متوسط را تضعیف کرده بود؛ شرایط را برای رشد برخی افراد بانفوذ فراهم کرده بود و در نهایت نقش اقتصادی دولت را کاهش داده و مشارکت در سیاستهایی با هدف حمایت از گروههای کمدرآمد و متوسط را نیز کم کرد. در سال ۱۹۸۳ نظامیان، اقتصادی با تورم ۳۳۷ درصدی را تحویل دادند. پس از آن آرژانتینیها با شور و شوق اطمینان داشتند که گذار از اقتدارگرایی، دههها نزول اقتصادی را وارونه خواهد کرد و کشورشان را به مسیر مدرنیزاسیون بازخواهد گرداند. با این حال، خوشبینی بهزودی با شکست خوردن طرحهای تثبیت از میان رفت و در نهایت، یک فروپاشی اقتصادی فاجعهبار منجر به پیروزی متقاعدکننده «کارلوس منم» طرفدار ایده پرون در رقابتهای انتخاباتی ریاستجمهوری آرژانتین در ماه مه ۱۹۸۹ شد.
کارلوس منم در میانه ابرتورم این کشور قدرت را در دست گرفت، از آگوست ۱۹۸۸ تا ژوئیه ۱۹۸۹ قیمت کالاهای مصرفی ۳۶۱۰ درصد افزایش یافت و قیمتهای عمدهفروشی نیز ۵۰۶۲ درصد افزایش یافت. منم برای برخورد با این مساله دست به اصلاحاتی در آرژانتین زد. کارلوس منم در آرژانتین یکی از چهرههای شاخص پوپولیسم در جهان محسوب میشود. وی از زمانی که قدرت را به دست گرفت، دو قانون به تصویب کنگره آرژانتین رساند که یکی از آنها مربوط به اصلاحات دولت و دیگری مربوط به شرایط اضطراری اقتصادی بود. دولت منم در چارچوب این قوانین دست به تغییراتی در بسیاری از بخشهای اقتصادی زد و در مورد وامهای خارجی مذاکرات مجددی انجام داد. دولت منم در بخش خدمات و تولید کالاهای غیرقابل مبادله تاکید کرد و همین امر موجب شد خدمات پس از سال ۱۹۹۰ سریعتر از هر بخش دیگری رشد کند بهطوری که۷۱ درصد از جمعیت فعال اقتصادی این کشور را تا سال ۱۹۹۶ در بر میگرفت. یکی از دلایل عمده این کار تضعیف تولید محلی بود که شرکتهای فراوان فعال در آن آغاز به جمعآوری محصولات وارداتی به جای تولید محصولات مورد نیاز محلی کردند. همچنین قوه مجریه از تمام نیرو و منابع خود در دیوان عالی و مجلس برای کامل کردن فرآیندهای مورد نظر خود بهره برد.
در سال ۱۹۹۰ بسیاری از تغییرات اقتصادی در آرژانتین آغاز شدند که در نتیجه این اقدامات، نقشآفرینان جدیدی مانند بانکهای ملی و منطقهای، صندوقهای سرمایهگذاری شرکتهای چندملیتی و سهامداران آنها به عنوان بلوکی قدرتمند در زمینه اقتصاد و سیاست پدیدار شدند. این سازمانها و قدرت انحصاری بر بازارها داشتند، زیرا مقررات ضعیف بود و در برخی موارد هیچ مقرراتی از سوی دولت که بر کار آنها نظارت کند، وضع نشده بود. این امر منجر به تغییرات گستردهای در کشور شد. از دیگر اصلاحاتی که منم برای کشور در نظر گرفته بود، طرحی با ۵ بعد بود. این ۵ بعد شامل اصلاحات پولی، اصلاحات مالی، اصلاح مستمریهای پرداختی و اصلاحات تجاری بودند. یکی از این موارد طرحی بود که «قابلیت تبدیل» نام داشت.
این طرح همان برابری یک دلار و پزو بود. این طرح که برای مبارزه با تورم در آرژانتین بود، به جای چاپ پول در دستور کار کشور قرار گرفت. برابری دلار موجود در ذخایر ارزی بانک مرکزی با یک پزو در ابتدا توانست به طرز موثری عمل کند و تورم را در سالهای نخست دهه ۱۹۹۰ میلادی و بین سالهای ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۴ با موفقیت کاهش دهد و حتی سرمایهگذاریهایی را به کشور جلب کند. با این حال، به یکباره نتیجه دگرگون شد و مزایای چنین طرحی تنها به بخش کوچکی از افراد تعلق گرفت. صنایع داخلی نیز در رقابت نابرابر با شرکتهای خارجی توان بقا نیاوردند و تعداد بیکاران و کسانی که در فقر زندگی میکردند، گسترش یافتند. دولت برای پاسخگویی به مشکلات پیشآمده ناچار به وامگیری شدید شد تا کسری بودجه خود را تامین کند و بحران بیکاری بدتر شد. افزایش بدهی خارجی در این کشور نیز یکی از پیامدهای دیگر این وضعیت بود که سالها بعد پیامدهای خود را در بحران بزرگ آرژانتین نشان داد. تا پایان دوره منم در سال ۱۹۹۹، مجموعهای از بحرانهای مالی و کاهش ارزش پول ملی در بازارهای نوظهور نیز به وقوع پیوست و همین امر آرژانتین را بیش از پیش در موقعیتی نامناسب قرار داد. علاوهبر این موارد گزارشهایی از فساد در دولت منم نیز شنیده میشد.
در نهایت، دولت کارلوس منم در مورد درک اینکه اقتصاد و سیاست دموکراتیک چگونه بهطور یکپارچه و درهمتنیدهای عمل میکنند، شکست خورد. دولت وی در اقدامات خود به ایجاد نظامی غیررسمی از سیاستهای اجرایی کمک کرد. موفقیت رشدهای سالهای ابتدایی دولت وی نیز میتواند بهعنوان نتیجه موفقیت همین بخش قلمداد شود. با این حال وی برخی اقدامات مثبت نیز در کارنامه خود داشت.
ارسال نظر