سوء استفاده ازدموکراسی

سید مرتضی افقه

استادیار دانشکده اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز

انتخابات ریاست‌‌جمهوری در ایران، اگرچه در دهه‌ اول انقلاب به دلایل سیاسی- اجتماعی خاص آن زمان با هیجان و رقابت شدید همراه نبود، اما پس از پیروزی اصلاح‌طلبان در سال ۱۳۷۶، این انتخابات اهمیت و جایگاه ویژه‌ای نزد گروه‌های سیاسی کشور یافته ‌طوری که به تشدید رقابت آنها در کسب رأی بیشتر از مردم شده است. رقابت‌های سیاسی اگر به مسابقه‌ خدمت بیشتر به مردم تبدیل شود امری بسیار نیکو و پسندیده است (همچنانکه در اغلب کشورهای پیشرفته جاری است) اما اگر بدون توجه به توانمندی و واقعیات کشور، به رقابتی اغواگرانه برای کسب قدرت سیاسی تبدیل شود، امری نکوهیده و بسیار ناپسند است. در غیاب یک ساختار سیاسی قاعده‌مند و در نبود احزاب سیاسی ریشه‌دار و شناخته شده، این رقابت‌ها بعضا مورد سوءاستفاده افراد و گروه‌های بی‌ریشه‌ای قرار می‌گیرد که به‌جز کسب قدرت از طریق اغوای رأی‌دهندگان به چیز دیگری نمی‌اندیشند. نبود احزاب رقیب و سایه و بعضا غفلت نهادهای نظارتی، امکان مراقبت و نقد و ارزیابی وعده‌های این گروه‌ها و افراد را با مشکل مواجه کرده است. با این وصف، رسانه‌های مستقل و دلسوز کشور بخش قابل‌توجهی از این کمبود را حتی بعضا با پرداخت هزینه‌هایی پر کرده‌اند.

به دلایل مختلف و متعدد، انتخابات پیش‌‌رو در اواخر ماه آینده، از حساسیت فوق‌العاده‌ای برخوردار شده و همین امر رقابت‌های بین گروه‌ها را داغ‌تر کرده است. در این میان، برخی افراد یا گروه‌ها، با توسل به شیوه‌هایی نامناسب به انتشار وعده‌های غیرقابل انجام یا پرهزینه در صورت انجام متوسل شده‌اند. یکی از شیوه‌هایی که از دو سه دوره‌ پیشین رواج یافته، وعده پرداخت ماهانه‌ مبالغی به مردم به‌عنوان یارانه است. اخیرا برخی افراد که زمینه‌ کسب آرای لازم از طریق رقابت سالم را ندارند با هدف جلب نظر مردم به دادن وعده‌هایی نشدنی مبنی بر پرداخت یارانه‌ای تا چند برابر یارانه‌ فعلی روی آورده‌اند. اگرچه در شرایط بسیار شکننده‌ اقتصاد کشور، عمل به چنین وعده‌ای ناممکن یا در صورت عمل با زیان‌های جبران‌ناپذیری برای کشور و مردم همراه خواهد بود، اما نفس توسل به چنین شیوه‌هایی از جنبه‌های مختلف قابل ارزیابی و نقد است. در زیر به چند مورد اشاره می‌کنم:

۱. اصل پرداخت یارانه در جامعه و آنهم در حد گسترده و فراگیر (نظیر آنچه از دوره‌ دوم ریاست جمهور پیشین بر کشور تحمیل شد) نشان از بیمار بودن اقتصاد کشور دارد. نظام اقتصادی، اجتماعی و سیاسی یک جامعه وقتی مطلوب است که همه یا اکثریت مردمی که قادر و جویای کار هستند فرصت شغلی مناسب داشته باشند تا خود از طریق تلاش و ابداع، نیازهای زندگی خود را تامین کنند تا بدون نیاز به دریافت صدقه‌ دولت یا افراد دیگر عزت‌نفس خود را حفظ کرده و زندگی شرافتمندانه‌ای داشته باشند. البته این کف یک نظام اقتصادی سالم و مطلوب است، چون در چنین نظامی درآمدهای افراد باید به حدی باشد که علاوه بر نیازهای خود، بتوانند از طریق پرداخت مالیات‌های قانونی و هم از طریق اقدامات خیرخواهانه شخصی نیازهای افراد ناتوان جامعه را نیز تامین کنند.

۲. در همه‌ جوامع حتی جوامع پیشرفته، انواع پرداخت‌های انتقالی از جمله یارانه‌ نقدی و غیرنقدی وجود دارد، اما این پرداخت‌ها وقتی توجیه اقتصادی دارند که از طریق اخذ مالیات از ثروتمندان و افراد برخوردار، تامین شده باشد. بنابراین، پرداخت یارانه به افراد نیازمند جامعه اگر از طریق فروش سرمایه‌ کشور (نفت یا منابع دیگر) تامین شود، نه‌تنها مطلوب نیست، بلکه ظلم به نسل‌های بعدی نیز هست و البته قابل سرزنش. در طول دهه‌های گذشته به‌خصوص دوره‌ اخیر، بخش قابل توجهی از یارانه‌های نقدی و غیرنقدی از طریق منابع ناشی از فروش نفت تامین شده است. افرادی که با چشم دوختن به چنین منابعی وعده‌های اغواکننده مبنی بر پرداخت یارانه می‌دهند، نباید مورد اعتماد مردم قرار گیرند. وعده‌ پرداخت یارانه‌ چندبرابری به مردم توسط افرادی صورت گرفته که سال‌ها مدیریت کشور را به عهده داشته و بنابراین از کمبودهای شدید اقتصادی کشور اطلاع کافی دارند.

۳. مثل همه‌ پدیده‌ها که در کنار مزایای احتمالی، نقایص، اشکالات و زیان‌هایی هم دارند، پدیده‌ دموکراسی نیز با اشکالاتی مواجه بوده و هست. این شیوه‌ سیاسی اگرچه در کشورهای پیشرفته سال‌هاست که تجربه شده و متناسب با این زمان تلاش شده معایب و نقایص آن به شیوه‌های علمی برطرف شود، اما در کشورهای در حال توسعه از جمله در ایران هنوز اشکالات متعددی دارد که البته رفع یا کاهش آنها نیاز به همت و تلاش و از خود گذشتگی نخبگان کشور دارد.

از جمله معایب دموکراسی در ایران که طی سال‌های گذشته نیز تشدید شده، آسیب‌پذیری قشر محروم جامعه است که به دلایل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، امکان دسترسی به اطلاعات واقعی برایشان دشوار است. به علاوه، در شرایطی که فقر مطلق رقم قابل‌توجهی از مردم را دربرگرفته باشد، زمینه‌ خرید و فروش آراء افراد محروم برای گروه‌های فرصت‌طلب فراهم می‌شود. بنابراین ضعف اطلاعات کافی و محرومیت اقتصادی، اجتماعی، این افراد را در معرض اغوای شعارهای نشدنی و فریبنده قرار می‌دهد. به همین دلیل در چنین شرایطی، جدای از وظیفه‌ بازدارنده‌ نهادهای نظارتی رسمی و غیر رسمی، نخبگان مستقل و دلسوز جامعه وظیفه بسیار سنگینی برای آگاهی دادن به این گروه عظیم از جامعه به عهده دارند. روحانیون، دانشگاهیان، مربیان، هنرمندان، نویسندگان و رسانه‌ها از جمله‌ این گروه‌ها هستند و وظیفه اجتماعی آنها ایجاب می‌کند تا با از خودگذشتگی بیشتر به کمک انبوه افراد آسیب‌پذیر در انتخاب اصلح بر اساس نیازهای واقعی کشور بشتابند. با این وصف، رسانه‌های مستقل و دلسوز در رساندن پیام‌های این گروه از نخبگان وظیفه‌ای به مراتب سنگین‌تر و جدی‌تر دارند.