جنگ تجاری بر سر موز

اتحادیه اروپا بزرگ‌ترین وارد‌کننده موز محسوب می‌شود و علاوه‌بر این، این اتحادیه حدود یک دهم از این مقدار موز را برای پاسخگویی به ذائقه خوب اروپایی‌ها نسبت به این میوه، تولید می‌کند. صادر‌کنندگان دیگری از قاره آفریقا و دریای کارائیب و رقیبان آنها از آمریکای لاتین نیز سخت مبارزه می‌کنند تا سهمی از بازار این میوه در اروپا به‌دست آورند. چند سال پیش میان اتحادیه اروپا و کشورهای صادر‌کننده موز به این قاره نوعی جنگ تجاری درگرفت که در نهایت کمیته تجارت بین‌المللی پارلمان اروپا از معاهده‌ای تجاری در دسامبر سال ۲۰۰۹ بین اتحادیه اروپا و کشورهای آمریکا، برزیل، کلمبیا، کاستاریکا، اکوادور، گوآتمالا، هندوراس، مکزیک، نیکاراگوئه، پاناما، پرو و ونزوئلا خبر داد. تحت این معامله، اتحادیه اروپا به‌تدریج تعرفه‌های وارداتی بر موز را از آمریکای لاتین در ۸ مرحله کاهش می‌داد و از ۱۷۶ یورو به ۱۱۴ یورو در سال ۲۰۱۷ می‌رساند. در مقابل، طرف دیگر نیز اقدامات علیه اتحادیه اروپا را که در سازمان تجارت جهانی مطرح شده بود، پیگیری نمی‌کرد.

این کار به معنای اتمام جنگ موز بود که قریب به ۲ دهه طول کشیده بود. در واقع، در سال ۱۹۹۳، اتحادیه اروپا رژیم وارداتی ایجاد کرد که به موجب آن عمدتا به توسعه کشاورزان کوچک موز کمک کند تا بتوانند به زندگی خود ادامه دهند. این کشاورزان که از قاره آفریقا، حوزه دریای کارائیب و کشورهای حاشیه اقیانوس آرام بودند، می‌توانستند بدون تعرفه وارد بازارهای اتحادیه اروپا شوند. از طرف دیگر، این رژیم تعرفه‌های بالاتری برای تولید‌کنندگان موز در آمریکای لاتین که عمدتا از سوی چند شرکت‌ چندملیتی بزرگ آمریکایی صورت می‌گرفت، اعمال کرد. این رفتار ترجیحی اجازه می‌داد تا تولید‌کنندگان نسبتا ناکارآمد موز، توان رقابت با ماشین صنعتی ایالات‌متحده را داشته باشند. اگرچه سازمان تجارت جهانی مکررا این مساله را با قوانین خود در تضاد می‌دید و حتی به مقامات ایالات‌متحده اجازه داد این کار را تلافی کرده و تعرفه‌هایی برای برخی از محصولات اتحادیه اروپا مانند پنیرهای فرانسوی یا پارچه‌های اسکاتلندی وضع کنند.

اتحادیه اروپا در نهایت با پایین آوردن تعرفه‌های مربوط به موزهای آمریکای لاتین موافقت کرد که به معنی این بود که قیمت‌ها برای مصرف‌کنندگان اروپایی پایین‌تر می‌آید و رقابت بین تولید‌کنندگان مختلف در حوزه‌های قاره آفریقا، حوزه دریای کارائیب و کشورهای حاشیه اقیانوس آرام در برابر تولید‌کنندگان آمریکای لاتین (که زیر نظر شرکت‌های چندملیتی آمریکایی بودند)، افزایش می‌یافت. برنده این بازی شرکت‌های چندملیتی آمریکایی بودند که از دسترسی بهتر به بازار اتحادیه اروپا برخوردار شدند.

علاوه‌بر اینکه آنان از چنین مزیتی بهره‌مند شدند و دسترسی بهتری به بازار اروپا پیدا کردند، درآمد بیشتری نیز به دست آوردند و این در حالی بود که تولید‌کنندگان موز در کشورهای اروپایی، قاره آفریقا، حوزه دریای کارائیب و کشورهای حاشیه اقیانوس آرام دچار کاهش سهم بازار شده و از نظر درآمدی متضرر شدند.البته این رویداد موجب این نیز شد که ترس‌ها در مورد خطراتی که اهداف توسعه در کشورهای آفریقایی، حوزه دریای کارائیب و حاشیه اقیانوس آرام را تهدید می‌کنند، افزایش یابد. در تلاش برای جبران این گونه ترس‌ها، قرار بر این شد تا کشورهای فوق کمکی حدود ۲۰۰ میلیون یورو دریافت کنند تا به آنان کمک شود تا رقابت سخت موجود در بازار را تعدیل کنند. کمک به تولید‌کنندگان اروپایی و تقویت آنان نیز پس از این ماجرا مورد توجه قرار گرفت. علاوه‌بر این موارد، به استانداردهای کاری نیز توجه شد.