مسیر عبور از نفرین منابع
آدام نیکسن
دانشگاه بریستول
کشف منابع طبیعی در یک کشور در حال توسعه، آنچنان که به نظر میرسد خبر خوبی نبوده است. کشورهای غنی از منابع طبیعی اکثرا اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه هستند. چالش مهم این کشورها استفاده از ثروت طبیعیشان برای بهبود استانداردهای زندگی شهروندانشان است. در بسیاری از موارد این ثروتها از طریق نهادهای ضعیف و فاسد، اتلاف شده است که از این پدیده بهعنوان نفرین منابع یاد میشود. یکی از مکانیزمهای نجاتبخش در راستای کنترل نفرین منابع که محبوبیت آن بهطور فزایندهای افزایش یافته، صندوقهای ثروت ملی (SWF) است.
آدام نیکسن
دانشگاه بریستول
کشف منابع طبیعی در یک کشور در حال توسعه، آنچنان که به نظر میرسد خبر خوبی نبوده است. کشورهای غنی از منابع طبیعی اکثرا اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه هستند. چالش مهم این کشورها استفاده از ثروت طبیعیشان برای بهبود استانداردهای زندگی شهروندانشان است. در بسیاری از موارد این ثروتها از طریق نهادهای ضعیف و فاسد، اتلاف شده است که از این پدیده بهعنوان نفرین منابع یاد میشود. یکی از مکانیزمهای نجاتبخش در راستای کنترل نفرین منابع که محبوبیت آن بهطور فزایندهای افزایش یافته، صندوقهای ثروت ملی (SWF) است.
هرچند این صندوقها تنها نسخه شفابخش نیستند، اما میتوانند یک ابزار بسیار مفید برای مدیریت درآمدی منابع و تسهیل توسعه اقتصادی بلندمدت باشند.اهداف والای توسعهای این صندوقها تنها در صورتی حاصل خواهد شد که از سوی حکومتها به درستی طراحی شوند و سیستمهای مناسب برای آنها درنظر گرفته شود. در این مقاله سعی بر آن داریم تا نشان دهیم اصول طراحی و شیوه مدیریت موردنیاز برای راهاندازی یک صندوق ثروت مناسب چگونه است.سیاستمداران کشورهای با منابع طبیعی فراوان اخیرا به صرافت افتادهاند تا عدالت بین نسلی را حاکم کنند.(فاسانو ۲۰۰۰)
نگرانی اصلی این سیاستمداران بر سر پایانناپذیر کردن داراییهای حاصل از منابع پایانپذیر است، بهآن معنی که بهرهبرداری بیش از اندازه از دارایی امروز ممکن است به سود نسل فعلی و به زیان نسلهای آینده تمام شود.آنچنان که پرسش معروف «رابرت سولو» مطرح کرد: چقدر منابع از غیر قابل تجدید یک کشور را برای نسل فعلی مصرف کنیم، منصفانه است و به چه میزان باید برای نسلهای آینده که هیچ نمایندهای در زمان حاضر ندارند باقی بماند؟
از نظر سولو مساله این نیست که منابع کنونی را برای استفاده نسلهای آینده رها کنیم، بلکه سوال مطرح شده این است که چگونه بتوانیم ظرفیت مولد را به نسل آینده برسانیم. ظرفیتهای امروزی مانند مواد معدنی، تجهیزات سرمایهای را برای استفاده در تکنولوژیهای آینده بر جای میگذارد. به عبارت دیگر، اگر سوءاستفاده نسل حاضراز منابع طبیعی کشورها، مستلزم استفاده از حقوق بین نسلی باشد، چه باید کرد تا ظرفیت تولیدی و استاندارد متناسب از زندگی برای نسلهای آینده حفظ شود.
تجربه نشان داده است انتقال ثروت بین نسلها و رسیدن به یک عدالت بین نسلی کار سادهای نیست، بهخصوص زمانی که اثرات منفی مصرف منابع برای کشورهای در حال توسعه مشاهده میشود و کشورهای دارای منابع طبیعی فراوان معمولا با چند وقفه عقبتر از کشورهای فاقد این منابع، رونق اقتصادی را تجربه کردهاند. این رویه که نفرین منابع نام دارد، دارای وجوه گوناگونی است که یکی از شاخصترین آنها بیماری هلندی نام دارد که طی آن صادرات مواد خام پول خارجی زیادی وارد کشورها کرده و در نتیجه آن ارز خارجی ارزان در دسترس کشورها خواهد بود، بر این اساس توان رقابتی این کشورها در صنعت از بین میرود. همچنین نوسانات اقتصادی ناشی از قیمت منابع طبیعی این اقتصادها را دچار نوسان کرده و موجب کاهش رشد اقتصادی این کشورها شده است. (میکسل ۱۹۹۷) همچنین چنین نوساناتی باعث میشود سیاست مالی ثباتساز دولت با مشکلات فراوانی همراه شود و بر نوسانات اقتصاد کلان بیفزاید. (اوتی و میکسل ۱۹۸۷). در نهایت نیز فروش منابع موجب وابستگی میشود که آثار منفی گوناگونی در سطح اجتماعی به دنبال خواهد داشت. (کوردن ۱۹۸۶)
بنابر بحث مطرح شده، مدیریت نادرست این منابع در اکثر موارد مانع از محقق شدن عدالت بیننسلی مطرح شده توسط سولو میشود.اما لازم به یادآوری است که بسیاری از کشورهای غنی از منابع، در تله نفرین منابع نیفتادهاند. برخی موفق شدهاند ثروت منابع خود را به خوبی مدیریت کنند و به این وسیله، توسعه صنعت داخلی، افزایش ظرفیت تولید، بهبود استانداردهای زندگی شهروندان متوسط و عدالت بیننسلی را حاکم کنند.
به علاوه اقتصاد سیاسی این منابع اهمیت بسیاری دارد. در واقع برنده بودن و بازنده بودن منابع طبیعی به ساختار نهادهای یک کشور بستگی دارد (هالوور ۲۰۰۸). در یکسو کشورهایی با بنیادهای نهادی قوی وجود دارند که ثروتهای ناشی از منابع را بدوناثر بیثباتی کنترل کردهاند. در سوی دیگر، دولتهایی که موفق به بهبود (یا حتی ایجاد) نهادهای لازم نشدهاند. در مقالهای که در سال ۲۰۱۰ صندوق بینالمللی پول منتشر کرد، نشان داده شده است که اگر کشورهای آفریقایی توسعه نهادی به اندازه کشورهای شرق آسیا داشتند، درآمد سرانه در آفریقا دوبرابر مقدار کنونی بود. در طول چند دهه اخیر حدود ۱۶ صندوق ثروت ملی از آنگولا تا زیمبابوه ایجاد شده است که این صندوقها با اهداف مختلف از پسانداز بلندمدت و تثبیتکننده نوسانات اقتصادی ایجاد شدهاند. هرچند این صندوقها برای کشورهای دارای منابع بسیار امید بخش هستند، اما درمان تمامی مشکلات این کشورها به کمک این صندوقها میسر نخواهد شد. رودریک در سال ۲۰۰۵ نشان داد که این صندوقهای پسانداز درمان تمام مشکلات این کشورها نخواهد بود و قوانین ناکارآمد دیگر نیز در این کشورها باید اصلاح شوند.همچنین پیچیدگیهای زیادی در حقوق مالکیت این صندوقها وجود دارد. حاکمیت، مدیریت و امور عملیاتی این صندوقها یک چالش بسیار مهم است و این به آن معنی است که استراتژی این صندوقها باید بسیار دقیق و بر اساس توانایی افراد ادارهکننده متفاوت باشد.
ارسال نظر