عقب نشینی اروپاییها از بازارهای جهانی
مترجم: رفیعه هراتی
رکود اقتصادی و نگرانی از بقای یورو بانکهای اروپایی را از نفس انداخته است اکثر فعالان بانکهای سرمایهگذاری به خودشان بسیار اهمیت میدهند، اما به ندرت درباره مشکلات رقبایشان به طور علنی صحبت میکنند. بنابراین شگفتآور است که گری کوهن،رییس گلدمن ساکس، در ماه آوریل در یک کنفرانس خبری گفت که بانکهایی به جز این بانک و جیپیمورگان «تاحدی از بازارها عقبنشینی میکنند» به گونهای که «در کل تاریخ بانکداری مشاهده نشده است».
او درباره این مطلب مبالغه نمیکند.
مترجم: رفیعه هراتی
رکود اقتصادی و نگرانی از بقای یورو بانکهای اروپایی را از نفس انداخته است اکثر فعالان بانکهای سرمایهگذاری به خودشان بسیار اهمیت میدهند، اما به ندرت درباره مشکلات رقبایشان به طور علنی صحبت میکنند. بنابراین شگفتآور است که گری کوهن،رییس گلدمن ساکس، در ماه آوریل در یک کنفرانس خبری گفت که بانکهایی به جز این بانک و جیپیمورگان «تاحدی از بازارها عقبنشینی میکنند» به گونهای که «در کل تاریخ بانکداری مشاهده نشده است».
او درباره این مطلب مبالغه نمیکند. در سراسر جهان صنعت بانکداری سرمایهگذاری به طور بیسابقه به خرید بدهی و کاهش وابستگی متقابل علاقهمند شدهاند. در بخشهای وسیعی از جهان ثروتمند اکثر بانکها درحال کاهش ترازنامه، کنارهگیری از فعالیتهای خارجی و تعطیل کردن کسب و کارهایشان هستند. این مساله این صنعت را به طور چشمگیری دگرگون میکند. این صنعت در آینده به دو قطب تقسیم میشود که در یک سو چند غول جهانی قرار دارند که بازارهای جهانی سرمایه را احاطه کردهاند و در طرف دیگر تعداد بسیاری از بانکهای منطقهای و محلی.
گزارش سال گذشته مرکز مککینزی نشان داد که جریان سرمایه برونمرزی(شامل وامدهی بانک) از ۸/۱۱ تریلیون دلار در سال ۲۰۰۷ به ۶/۴ تریلیون دلار در سال گذشته کاهش یافته است. قانونگذاران بانکی از این کاهش بانکداری برونمرزی حمایت میکنند. آنان بانکها را به کاهش اعتبارات و درعین حال تامین اعتبارات برای بازارهای داخلی وادار میکنند. این مساله به موضوعی منجر میشود که فن استینیس از بانک مورگان استنلی آن را «خرید بدهی وطنپرستانه» مینامد. از ۷۲۲ میلیارد دلار دارایی و فعالیتی که بانکهای بازرگانی از سال ۲۰۰۷ تاکنون به فروش رساندهاند، تقریبا نیمی از آن مربوط به فعالیتهای خارجی بوده است.
این مساله در اروپا شدیدتر است. در سال ۲۰۰۷ بزرگترین بانکهای اروپایی (از جمله بارکلیز، که در سال بعد شرکتهای آمریکایی لمان برادرز را خریداری کرد)، با سهم درآمدی ۲۲ درصد از بانکداری سرمایهگذاری جهان به غولهای بانکی آمریکا نزدیک شدند. اما سال گذشته سهم درآمد جهانی بانکهای اروپایی به ۱۷ درصد کاهش یافت. از زمان بحران، بانکهای اروپایی وامدهی برونمرزی را به میزان ۷/۳ تریلیون دلار کاهش دادهاند و این عقبنشینی آنها همچنان ادامه دارد. صندوق بینالمللی پول در گزارش جدید خود برآورد کرده است که در سال جاری بانکهای اروپایی از داراییهای خود به اندازه ۸/۲ تریلیون دلار خواهند کاست.
دلیل اینکه بانکهای اروپایی سریعتر از بانکهای آمریکایی درحال عقبنشینی هستند به رکود اقتصادی اروپا و نگرانی از بقای یورو برمیگردد. همچنین نقطه ضعف ساختاری که بانکهای اروپایی از آن رنج میبرند از این مساله ناشی میشود: پولی که آنها میتوانند به صورت سپرده نگه دارند، پول اصلی تجارت جهانی نیست. در اوایل سال ۲۰۱۲ زمانی که آمریکاییها از بحران یورو وحشتزده شدند، انتقال وامهای دلاری را به بانکهای اروپایی متوقف کردند و از این طریق بانکهای اروپایی را وادار کردند از بازارهای بزرگی مانند تامین سرمایه تجاری در آسیا و آفریقا عقبنشینی کنند.
همچنین، بانکهای اروپایی سریعتر از رقبای خارجیشان قوانین بازل ۳ را اجرا کردهاند، بنابراین پیامدهای آن زودتر به این بانکها آسیب رسانده است. به زودی شرایط برای همه بانکها یکسان میشود، اما تا آن زمان برخی از بانکهای سرمایهگذاری آمریکایی میتوانند ترازنامههایشان را افزایش دهند، در حالی که بانکهای اروپایی مجبورند ترازنامههایشان را کاهش دهند.
این عقبنشینی بانکهای سرمایهگذاری اروپا بر دو روند دیگر اثر متقابل دارد. یکی قدرت فزاینده بزرگترین بانکهای این صنعت است، زیرا حرکت به سمت معاملات الکترونیکی به نفع بانکهایی است که بیشترین سهم بازار را دارند. دوم، تغییر ماهرانهای که تعیین خواهد کرد کدام بانکها در میان مدت بانکداری سرمایهگذاری را تحت سلطه خود در خواهند آورد، برای بانکهای گسترده به دست آوردن سهم بازار مزیت به شمار میرود. بانکهای گسترده بانکهایی هستند که بانکداری بازرگانی و شرکتی را با بانکداری سرمایهگذاری تلفیق کردهاند.
بانکهای بزرگ گسترده از سال ۲۰۰۶ تاکنون سهم خود را در بازارهای داراییهای ثابت، ارزها و کالاها حدود ۱۲ درصد افزایش دادهاند، اما بانکهای سرمایهگذاری سنتی طی این دوره سهم خود را از دست دادهاند. یک علت این مساله این است که بحران مالی این حوزه را بیرونق کرد و تقریبا همه بانکهای سرمایهگذاری مستقل آمریکایی ورشکسته یا توسط دیگر بانکها خریداری شدند. غولهایی همچون لمان برادرز، بیر استرنز و مریل لینچ طی چند ماه دچار فروپاشی شدند و گلدمن ساکس و مورگان استنلی تنها بازماندگان این دست بانکها نام گرفتند. اما بانکهای بزرگ گسترده به دلایل بسیار طی پنج سال گذشته پیشرفت کردهاند.
یک علت این است که از زمان بحران مالی تقریبا همه بانکها در وامدهی خسیستر شدهاند. وقتی که شرکتهای بزرگ بدون محدودیت به اعتبارات دسترسی دارند، برای به دست آوردن وام ارزانتر با یکدیگر رقابت میکنند. اکنون که اعتبارات اندک است، اگر مشتریان به وامگیری ادامه دهند، بانکهایی با ترازنامههای بزرگ برای بهرهمندی از این کسب و کار در موقعیت بهتری قرار میگیرند.
رتبه اعتباری نیز نقش خود را ایفا میکند. بانکهایی با کسب و کارهای گسترده توانایی دستیابی به رتبه اعتباری بالاتر را دارند و بیش از بانکهایی که بر بانکداری سرمایهگذاری تمرکز کردهاند از حمایت دولت برخوردار میشوند. این مساله تفاوت بزرگی را هم در زمینه هزینه استقراض بانک و هم در توانایی انعقاد قراردادهای اشتقاقی و به دست آوردن کسب و کارهای بانکداری سرمایهگذاری ایجاد میکند.
یکی دیگر از دلایل برتری کنونی بانکهای گسترده این است که همانطور که شرکتهای چندملیتی بزرگ جهانیتر شدهاند، وابستگی آنها به بانکهای بسیار بزرگ برای مدیریت پول و پرداختها در کشورهای مختلف افزایش یافته است. همزمان، قوانینی همچون بازل ۳ هزینه تامین سرمایه تجاری را برای بانکها افزایش میدهد. شرکتها با دریافت این خدمات از یک بانک، میتوانند از طریق کسب درآمد از فعالیتهای خارجی، نقدینگی خود را افزایش دهند.
قبل از بحران، مدیران بانکهای سرمایهگذاری به این نوع بانکداری که به بانکداری جهانی مبادلاتی یا خدمات مبادلاتی مشهور است، به دیده تحقیر مینگریستند. اما اکنون بانکداری مبادلاتی چشمانداز هیجانانگیز رشد، بازگشت نقدینگی و درآمدهای باثبات را ارائه میدهد. درآمد کل این کسبوکار احتمالا حدود ۲۰۰ میلیارد دلار در سال است که چندان کمتر از درآمد بانکداری سرمایهگذاری نیست. این بانکها همچنین به طور مستمر در حال رشد هستند. مرکز مشاوره BCG پیشبینی میکند تا سال ۲۰۲۰ درآمد بانکداری جهانی مبادلاتی به ۳۵۰ میلیارد دلار در سال خواهد رسید. استفان داب، مشاور مرکز BCG میگوید آنچه بیشتر از اندازه بازار اهمیت دارد این مساله است که کسبوکارها به این نوع بانکها وابستگی شدیدی پیدا میکنند. مشتریان بزرگ معمولا سیستم حساب و پرداخت خود را با سیستم حساب و پرداخت بانک یکی میکنند و این مساله موجب میشود به راحتی بانکشان را تغییر ندهند. هرچه وابستگی کسب و کارها بیشتر باشد، بانکها فرصت بیشتری دارند تا فروش خدمات خاص همچون اوراق قرضه را امتحان کنند.
ارسال نظر