احیای قدرت نرم در سیاست خارجی

جعفر خیرخواهان
اقتصاددان

دیپلماسی اقتصادی چیست؟ دیپلماسی اقتصادی یعنی با ذهنی باز بپذیریم در جهانی زندگی می‌کنیم که بدون اتکا به روابط تجاری و اقتصادی قوی و مستحکم منطقه‌ای و جهانی راه به جایی نخواهیم برد. دیپلماسی اقتصادی همچون پلی است که مصالح آن از اعتماد و دوستی (نه سوءظن و بدگمانی) ساخته شده است و مصرف‌کنندگان و بنگاه‌های اقتصادی کشورهای مختلف را به همدیگر نزدیک می‌کند. لازمه اقتصاد پویا و در حال رشد و در عین حال باثبات و با تاب‌آوری بالا و سبک زندگی سرزنده و پرنشاط، باز کردن اقتصاد کشور روی سرمایه، کار و کالاها و خدمات جهانی و وارد شدن به معاهدات و قراردادهای تجارت آزاد دو جانبه منطقه‌ای و جهانی است. همه اینها منوط به اجرای سیاست‌های بازارگرا و صادرات‌محور است. تجارت و سرمایه‌گذاری خارجی اگر با حفظ سیاست‌های مناسب همراه باشد، به افزایش تولید، درآمد و شغل و کاهش قیمت‌ها برای مصرف‌کنندگان می‌انجامد.

با توجه به عملکرد اقتصادی وخیمی که دولت پیشین برجای گذاشت و کشور را سال‌ها به عقب راند بهبود شاخص‌های اقتصادی به‌ویژه رشد اقتصادی و بیکاری باید در اولویت باشد. یکی از ابزارهای گشایش اقتصادی بهره‌برداری از دیپلماسی اقتصادی است که برعهده رهبران سیاسی، دیپلمات‌ها، بازرگانان و سرمایه‌گذاران و کارشناسان گردشگری است تا توجه و تمرکز را به سمت همکاری‌های فرامرزی و بین‌المللی هدایت کنند. گزافه نیست اگر ادعا شود آینده روشن اقتصادی برای ایران را باید در حضور و درهم‌آمیزی در عرصه بین‌المللی جست‌وجو و تعریف کرد. هر کشوری زمانی به نهایت و اوج توانایی‌ها و استعدادهای خود دست می‌یابد که در محیط تجاری باز و پرتحرک به رقابت بپردازد. در عصر پساتحریم باید سیاست خارجی را در خدمت سیاست اقتصادی قرار داد یا به بیان دیگر سیاست خارجی همان سیاست اقتصادی باشد. اگر هدف دیپلماسی سنتی رسیدن به صلح و آشتی منطقه‌ای و بین‌المللی بود، هدف دیپلماسی اقتصادی دستیابی به صلح همراه با شکوفایی اقتصادی است. پس باید شکوفایی اقتصادی خود را وابسته به رونق و شکوفایی کشورهای همسایه و منطقه و جهان بدانیم.

دیپلماسی اقتصادی به معنای پذیرش این اصل است که رسیدن به عملکرد عالی اقتصادی در مرکز سیاست‌های خارجی، تجاری، سرمایه‌گذاری، گردشگری و توسعه‌ای کشور قرار گیرد. علاوه بر این، دیپلماسی اقتصادی حرکت به سمت تغییر رویکرد دولت نسبت به بخش خصوصی و تشکل‌های اقتصادی و سازمان‌های غیردولتی در حوزه خارجی است. دارایی‌های دیپلماسی اقتصادی منحصرا در اختیار دولت نیست. دیپلماسی اقتصادی طبیعتا باید از گروه‌های بخش خصوصی به ویژه بنگاه‌های کوچک و متوسط و سفرا و سایر اعضای سیاسی و تجاری خود در خارج کشور برای پیشبرد اهداف دیپلماسی اقتصادی بهره بگیرد، نظیر اندیشکده‌های فکری، سمن‌ها و نیز هنرمندان، بازیگران، ورزشکاران و... که می‌توانند و باید در صحنه جهانی ایفای نقش کرده و ایران را معرفی کنند.

نقش رایزنان تجاری و وابسته‌های بازرگانی در این عرصه بسیار اهمیت می‌یابد. وظیفه همه آنها این است که شهرت و اعتبار کشور را در صحنه جهانی به‌عنوان یک کشور جذاب برای سرمایه‌گذاری و انجام کسب و کار بالا ببرند. دیپلماسی اقتصادی یعنی برداشتن موانع بر سر راه رشد و گسترش فرصت‌های اقتصادی. این دیپلماسی باید سرمایه‌گذاران ایرانی را در خارج پشتیبانی کند تا فرصت‌های جدید سودآوری در اقتصاد بین‌الملل پیدا کنند. هر رایزن تجاری ایران در خارج باید یک راهبرد دیپلماسی اقتصادی تهیه کند که این راهبرد نشان می‌دهد چگونه وی و تیم دیپلماتیک می‌خواهند تجارت،‌ سرمایه‌گذاری و کسب‌وکار را از طرف ایران در کشور میزبان ارتقا دهند. شبکه جهانی سفارت‌خانه‌ها امکان شناسایی و تعیین بازارهای هدف برای جذب گردشگر را فراهم می‌کند.

جنبه دیگر دیپلماسی اقتصادی به آموزش و یادگیری زبان‌های خارجی و تبادل دانشجویان بین کشورها مربوط می‌شود که کارشناسان و رهبران فکری آینده را با بیشترین نوآوری تربیت خواهند کرد. جذب دانشجو از خارج به ایران، مشابه گردشگری است و می‌تواند منبعی برای ارزآوری باشد. اما به دلیل ماهیت محیط بین‌المللی که جدید و نامطمئن است باید کارشناسانی با بالاترین درجه خلاقیت، مهارت و انواع توانایی‌های مورد‌نیاز به بازارهای مربوطه اعزام شوند. اصلاح و رفع موانع کسب‌وکار در داخل هم به کمک آمده و با افزایش رقابت‌پذیری کشور، ایران را به مکانی سودآور برای انجام کسب‌وکار و سرمایه‌گذاری در جهان تبدیل می‌کند. ارائه خدمات تامین مالی و اعتباری و بیمه در بازارهای صادراتی برای پشتیبانی از صادرکنندگان و سرمایه‌گذاران داخلی یک ضرورت است.

قدرت نرم

قطعا با اینکه سیاست‌های اقتصادی داخلی برای رسیدن به رشد اقتصادی بالا بسیار اهمیت دارد از نقش سیاست خارجی مصالحه‌جو و مسالمت‌آمیز هم نباید غافل بود. خاورمیانه مستعد جنگ‌های داخلی و منطقه‌ای بسیاری است که باید جلوی ازدیاد آنها را گرفت. بلاهایی که بر سر مردم سوریه و یمن می‌آید و سایر جنگ‌های کوچک و بزرگ در منطقه هراسناک است و برای همه کشورهای همجوار تهدیدآور است. قاره اروپا که دو جنگ هولناک جهانی را تجربه کرده بود راه‌حل را در ایجاد اتحادیه اقتصادی دید. خاورمیانه نیز محتاج تشکیل پیمان‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای است که تجارت کالا و خدمات و سرمایه بین همسایگان گسترش یابد و زمینه دوستی و رفاه مادی بیشتر فراهم شود. پس باید به تقویت دیپلماسی اقتصادی بپردازیم که فصل مشترک بین منافع اقتصاد ملی و منافع سیاسی کشور در سطح بین‌المللی است. ما نیازمند سیاست داخلی و سیاست خارجی هستیم که بتواند چهره‌ای مناسب و واقعی از ایران به جهانیان نشان دهد. به گفته ریاست جمهوری، تفوق سیاست بر اقتصاد، نمی‌تواند منافع بازیگران بین‌المللی را تامین کند.

بار سیاسی و امنیتی که بر مناسبات خارجی کشور غالب است باید کاهش یابد تا اقتصاد رنجور کشور فرصت نفس کشیدن پیدا کند. قدرت نرم اصطلاحی است که «جوزف نای» نخستین بار به‌کار برد که به توانایی یک کشور در تشویق و ترغیب یا جذب سایر بازیگران به انجام آنچه می‌خواهد، اشاره دارد. قدرت نرم حاصل فرهنگ داخلی، سیاست‌ورزی و سیاست خارجی است و به‌عنوان معیاری برای سنجیدن میزان «جذابیت» این عوامل از نگاه سایر کشورها دیده می‌شود. به این جهت،‌ مفهوم قدرت نرم،‌ رابطه نزدیکی با ایده برند ملی دارد. بررسی‌ها نشان داده است کشوری که برند ملی جذابی دارد پاداش‌های بسیار مهمی برحسب جذب گردشگران، سرمایه‌گذاران، دانشجویان و پشتیبانی از فروش صادراتی نصیبش می‌شود. نتایج معدود بررسی‌هایی که در زمینه قدرت نرم انجام شده نشان می‌دهد رده‌بندی ایران برحسب قدرت نرم پایین و عمدتا منفی است. پس ضعف در قدرت نرم یک مانع اساسی برای رقابت‌پذیری صادرات ایران محسوب می‌شود. یکی از بررسی‌ها نشان می‌دهد 10 درصد افزایش خالص در قدرت نرم، باعث هشت درصد افزایش عملکرد صادراتی می‌شود.

خوشبختانه کشور ایران سابقه و پیشینه طولانی در تمدن‌سازی جهان داشته است که به پشتوانه آن می‌تواند قدرت نرم خویش را دوباره احیا کند. قدرت نرم به معنای تسلط بر قلب‌ها و اذهان انسان‌ها است که باعث تسلط بر تصمیمات خرید و واردات آنها نیز می‌شود. در نتیجه کشورهایی که به خاطر نفوذ جهانی مثبت خود مورد تحسین سایر کشورها قرار می‌گیرند از منفعت صادرات بیشتر بهره‌مند می‌شوند. قدرت نرم بسیار اندک که به شکل نفوذ عمدتا منفی خود را نشان می‌دهد به توان صادراتی کشور آسیب می‌رساند. پس در راستای تلاش برای تقویت برندسازی ملی ایران، به قدرت نرم هم باید توجه شود. حفظ وجهه و آبروی ملی، جذب سرمایه خارجی، جذب گردشگری، انتقال دانش و فناوری و دسترسی به بازارهای جهانی با هدف صدور خدمات و گسترش تجارت خارجی، پنج هدف اساسی برای هر کشوری هستند. هر کدام از این پنج هدف و ابعاد آن دارای جامعه هدف خاص با نیازهای متمایزی هستند. هر کدام از این ابعاد یک مخاطب و جامعه هدف دارد و هر جامعه هدف نیز نیاز خاصی دارد. برای مثال مخاطب سرمایه‌گذاری خارجی، سرمایه‌گذاران بین‌المللی هستند که هنگام جست‌وجو برای یافتن مکان سرمایه‌گذاری به دنبال کسب سود هستند.

احیای قدرت نرم در سیاست خارجی