برندگان و بازندگان مبادلات تجاری با کشورهای حوزه خلیج فارس
کارشناس ارشد اقتصاد و پژوهشگر اقتصادی
عمار سبحانی
کارشناس ارشد اقتصاد و پژوهشگر اقتصادی
در هفتههای گذشته پساز اعدام آیت الله نمر باقر النمر رهبر شیعیان عربستان توسط آل سعود و ورود غیرقانونی برخی به سفارت و دفتر نمایندگی این کشور در تهران و مشهد، رابطه ایران و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس وارد یک مرحله جدید شد که با آغاز اجرای برجام، باید منتظر واکنشهای بیشتری نسبت به سیاستهای ایران بود. در واقع تصمیمات احساسی و البته شیطنتآمیز حاکمان عربستان، بر روابط سیاسی و اقتصادی ایران و برخی از دیگر کشورهای عربی نیز تاثیر گذاشت.
کارشناس ارشد اقتصاد و پژوهشگر اقتصادی
عمار سبحانی
کارشناس ارشد اقتصاد و پژوهشگر اقتصادی
در هفتههای گذشته پساز اعدام آیت الله نمر باقر النمر رهبر شیعیان عربستان توسط آل سعود و ورود غیرقانونی برخی به سفارت و دفتر نمایندگی این کشور در تهران و مشهد، رابطه ایران و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس وارد یک مرحله جدید شد که با آغاز اجرای برجام، باید منتظر واکنشهای بیشتری نسبت به سیاستهای ایران بود. در واقع تصمیمات احساسی و البته شیطنتآمیز حاکمان عربستان، بر روابط سیاسی و اقتصادی ایران و برخی از دیگر کشورهای عربی نیز تاثیر گذاشت. تاکنون کشورهای بحرین، سودان، جیبوتی، سومالی و جزایر کومور روابط خود را با ایران قطع کردهاند ولی کشورهایی مانند امارات، کویت و اردن حاضر به قطع روابط نشدهاند و تنها به احضار سفیر یا خارج کردن سفیر خود بسنده کردهاند. با آغاز زمان اجرای برنامه جامع اقدام مشترک بین ایران و کشورهای ۱+۵ و همچنین آژانس بینالمللی انرژی اتمی، باید منتظر واکنشها و دستاندازیهای کشورهای تنگ نظر منطقه در جهت ایجاد مشکلات جدید بر سر راه رشد و توسعه بیشتر ایران بود.
وضعیت مبادلات کالایی ایران با کشورهای وارد شده به تنش سیاسی ایران و عربستان و براساس آمار رسمی سال 1393 گمرک جمهوری اسلامی ایران به صورت زیر میباشد:
در جداول این صفحه در کنار توجه به کل رابطه تجاری ایران و کشورهای هدف در سال ۲۰۱۱، سهم و جایگاه این کشورها در مناسبات اقتصادی ایران مورد توجه قرار میگیرد. همانطور که از برآیند آمارهای ارائه شده استنباط میشود، میتوان کشورهای واردشده در تنش سیاسی بین ایران و عربستان را به دو صورت دستهبندی کرد. اولین دستهبندی مربوط به وضعیت اقتصادی خود این کشورها میشود که گروهی به دلیل برخورداری از منابع عظیم نفت و گاز و همچنین نقش در تجارت بینالمللی، دارای تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه قابل توجهی هستند و در مقابل کشورهای فقیر آفریقایی قرار دارند که به دلیل نیازمندی، تحت سلطه گروه اول قرار دارند. بر این اساس میتوان کشورهای عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر، کویت و تا حدودی بحرین را در یک گروه قرار داد و سایر کشورها را در گروه دیگر. دومین دستهبندی مربوط به وضعیت و جایگاه متقابل اقتصادی ایران و کشورهای هدف میشود. بر اساس اطلاعات رسمی بینالمللی و در سال ۲۰۱۱ میلادی، مجموع کشورهای واردشده در تنش سیاسی، تنها ۵۵/ ۳ درصد بازار صادراتی ایران را تشکیل میدهند و در مقابل، ایران مقصد ۲۷ درصد صادرات این کشورها است. اندکی دقت به جدول چهار به خوبی نشان میدهد که ۳.۳ درصد ازکل ۵۵/ ۳ درصد بازار صادرات ایران از این کشورها و ۶/ ۲۵ درصد ازکل ۲۷ درصد واردات ایران از این کشورها، مربوط به کشور امارات متحده عربی است و سایر کشورها، نقش فعال و مستقیمی در مناسبات اقتصادی ایران ندارند.
بررسیها در مورد امارات متحده عربی نیز نشان میدهد که تا سال ۲۰۰۰ میلادی، مجموع روابط تجاری ایران با این کشور کوچک حوزه خلیج فارس، کمتر از ۵/ ۱ میلیارد دلار بوده است که بعد از این سال، از طرفی با افزایش سرمایهگذاریهای ملی و بینالمللی برای تبدیل این کشور به یک مرکز تجارت بینالمللی در منطقه و از طرف دیگر با پرونده سازیهای غرب علیه برنامه صلحآمیز انرژی هستهای ایران و افزایش سطح تحریمها، اماراتیها از این فرصت بهوجود آمده استفاده کردند و به عنوان یک واسطه برای صادرات و واردات و بهخصوص برای واردات، نقش مهمی ایفا کردند تا جایی که رتبه اول صادرات به ایران و ششم واردات از ایران را از آن خود کردند. امارات متحده عربی به عنوان یک کشور در حال توسعه، با تولید ناخالص داخلی سرانه ۶۶ هزار دلار (براساس برابری قدرت خرید) در سال ۲۰۱۴، توانسته با بهبود شرایط کسب و کار خود، موفق به جلب نظر سرمایهگذاران بینالمللی شود تا جایی که بیش تر از ۵/ ۸۶ درصد سایر کشورهای جهان، سرمایهگذاری مستقیم خارجی وارد این کشور شده است. جالب است بدانیم که تا سال ۲۰۰۸ میلادی، بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار سرمایه ایرانی وارد این کشور شده که میتوانست در ایران سرمایهگذاری شود. (دلایل این موضوع در گزارش دیگری بررسی شده است). ادغام این حجم بالای سرمایهگذاری مستقیم خارجی با سرمایهگذاری ناشی از درآمد فروش نفت و گاز(۱۰۸ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۴) این کشور، موجب تسریع حرکت در مسیر رشد و توسعه امارات در بین سایر کشورهای منطقه شده است.
فرصت یا تهدید
براساس آمارهای فوق، هیچ یک از کشورهای واردشده در تنش سیاسی بین ایران و عربستان به جز امارات متحده عربی، از جایگاه مناسب اقتصادی در تعاملات دوجانبه با ایران برخوردار نیستند و اتفاقا همین کشورها که ایران نیز در اقتصاد آنها نقش قابل توجهی ندارد، اقدام به قطع کامل روابط خود کردند و سایر کشورها از جمله امارات متحده عربی، کویت و قطر با درک جایگاه ایران، تنها سطح روابط سیاسی خود را به سطح کاردار تنزل دادند. البته اهمیت سطح تعاملات سیاسی و نقش این تعاملات در بهرهمندیهای اقتصادی بهخصوص برای کشورهایی که منابع عظیم انرژی جهان را در اختیار دارند، برکسی پوشیده نیست. ایران، عربستان، کویت، قطر و امارات متحده عربی، از اعضای مهم کشورهای صادرکننده نفت یا اوپک هستند که ارتباط نزدیک بین این کشورها نقش بسزایی در تعیین قیمت و مقدار تعادلی عرضه انرژی در جهان ایفا میکند. موضوعی که این روزها از طرف حکام عرب مغفول مانده و موجب کاهش قیمت نفت به پایینترین سطح خود در 12 سال گذشته شده است. جیبوتی نیز با وجود بیاهمیت بودن سطح روابط اقتصادی، میتواند مشکلاتی را از نظر تجارت بینالمللی برای ایران بهوجود آورد که البته قوانین و مقررات بینالمللی این مشکلات را پوشش خواهد داد. این کشور در خلیج عدن قرار دارد و به همراه یمن (موضوع دیگر مورد مناقشه بین ایران و عربستان)، دروازه ورود به دریای سرخ و در نهایت دریای مدیترانه را میسازند که مسیری پرتردد برای حمل و نقل دریایی بینالمللی است.
فرصت یا تهدید ناشی از کاهش قیمت انرژی
قیمت جهانی نفت یکی از مهمترین عوامل موثر در اقتصادهای وابسته به این منبع طبیعی است.از طرفی هستند کشورهایی که با وجود دارا بودن منابع عظیم نفت، از آن به عنوان یک منبع سرمایه استفاده میکنند و نوسانات قیمت نفت در اقتصاد آن، کمترین تاثیر را دارد، از جمله نروژ و در مقابل حتی بودجه جاری برخی کشورها بسیار به این منبع طبیعی وابسته است. در مورد ایران نیز، همچنان میزان وابستگی بودجه کشور به درآمدهای نفتی، رقم قابل توجهی است تا جایی که به نظر میرسد یکی از دلایل تاخیر در ارائه بودجه عمومی سال ۱۳۹۵ کشور به مجلس شورای اسلامی از طرف دولت، کاهش شدید قیمت نفت و نوسانات ناشی از آن و عدم ثبات لازم در پیشبینی آینده قیمت جهانی نفت، در کنار انتظار برای تعیین تکلیف وضعیت پرونده هستهای و رفع تحریمها باشد. برخی برآوردها با توجه به آغاز اجرای برجام و رفع تحریمها و ورود قدرتمند ایران به بازار جهانی نفت و به تبع آن، افزایش عرضه در بازاری که در شرایط فعلی و به دلیل رکود در اقتصاد چین، با مازاد عرضه مواجه است، موجب پیشبینی کاهش شدیدتر قیمت نفت حتی تا ۱۰ دلار در هر بشکه شده است و برخی دیگر با توجه به تنشهای موجود بین ایران و عربستان و در صورت بروز رفتارهای غیرعاقلانه از سوی حکام سعودی و افزایش شدت تنشها، نفت ۳۰۰ دلاری را پیشبینی کردهاند. وجود چنین نوساناتی، تاثیرات قابل ملاحظهای بر برنامهریزیها و بهخصوص برنامههای بلندمدت میگذارد و بهترین راه جلوگیری از تاثیرات منفی آن، عدم وابستگی به این نوع درآمد در قالب احیای وظایف اصلی صندوق توسعه ملی و حساب ذخیره ارزی در کنار استفاده از سایر منابع درآمدی و درآمدزایی از ظرفیتها و موقعیتهای بالقوه کشور است. در چنین شرایطی، تبانیهای شکل گرفته اعراب، با وجود تحمیل هزینههای مقطعی به کشور، موجب کاهش وابستگی به درآمدهای منابع طبیعی، (چه در دوران رونق و چه در دوران رکود خواهد شد.
فرصت یا تهدید ناشی از کاهش سطح روابط تجاری با کشورهای وارد شده در تنش سیاسی
همانطور که پیشتر گفته شد، به غیر از امارات متحده عربی، سایر کشورها نقش مهمی در وضعیت تجاری ایران ندارند. امارات متحده عربی نیز به دلیل رابطه تیره ایران و جهان و وجود تحریمهای ظالمانه علیه ملت ایران، از فرصت موجود استفاده کرده و نقش واسطه را برای اقتصاد ایران ایفا کرد که این نقش نیز به دلیل افزایش هزینههای مبادلهای، تاثیرات منفی نیز همراه خود داشته است. در شرایط فعلی و با پیروزی دیپلماسی ایرانی و رفع کلیه تحریمها با اجرای برجام، فرصتی ایجاد شده که طی روزهای آتی، تولیدکنندگان و بازرگانان بتوانند بهطور مستقیم با کشورهای هدف مدنظر خود ارتباط برقرار کنند و نیاز به یک کشور ثالث به عنوان واسطه تجاری، به میزان قابل توجهی از بین میرود. در این شرایط نکته قابل ذکر، توجه و شناسایی نیازها و نوع ارتباطات لازم برای انجام روابط ارزشمند اقتصادی است. از طرفی تولیدکنندگان ما باید بصورت صحیح بازارهای بینالمللی را بشناسند و متناسب با آنها به تولید بپردازند و از طرف دیگر بازرگانان باید قادر به معرفی محصولات ایرانی در بازارهای بینالمللی و همچنین انتقال تکنولوژیها، مواد اولیه و محصولات نهایی آن کشورها به ایران باشند. در صورت استفاده صحیح از شرایط پیش آمده فعلی، نه تنها تهدیدی برای کشور وجود ندارد، بلکه فرصتی استثنایی برای استفاده از ظرفیت بالقوه و نادیده گرفته شده موقعیت جغرافیایی کشور نیز پیش آمده است. نوار ساحلی جنوبی کشور از پسابندر سیستان و بلوچستان گرفته تا بندر خرمشهر و همچنین وجود جزایر ایرانی خلیج فارس از جمله قشم، موهبتی است که میتواند به عنوان لازمههای تبدیل شدن کشور به دروازه ورود به غرب آسیا، آسیای میانه و اروپا کمک شایان توجهی کند. وجود دزدان دریایی سومالی در خلیج عدن و همچنین طولانی بودن مسیر دریای سرخ و مدیترانه برای کشتیهای حامل کالاهای کشورهای شرق و جنوب شرق آسیا عواملی هستند که در صورت وجود زیرساختهای لازم از جمله بنادر دارای ظرفیت بالای تخلیه و بارگیری، جادههای مناسب ترانزیت بینالمللی و همچنین وجود خطوط ریلی در ارتباط با کشورهای همسایه ایران، موجب تغییر مسیر بینالمللی ترانزیت کالا خواهد شد که در این رابطه نیز اجرای برجام و افزایش سطح تعامل با کشورهای تاثیرگذار جهان، نقشی اساسی ایفا میکند.
ارسال نظر