اتاق بازرگانی و مقوله کارآفرینی
محمد کاظم مدیرعامل شرکت لیزینگ اقتصاد نوین در نخستین ماده قانونی تشکیل اتاق بازرگانی، هدف از تاسیس این نهاد به صورت زیر تعریف شده است: «به منظور کمک به فراهم آوردن موجبات رشد و توسعه اقتصادی کشور، تبادل افکار و بیان آرا و عقاید مدیران صنعتی، معدنی، کشاورزی و بازرگانی به موجب وظایف و اختیارات این قانون اتاق بازرگانی و صنایع و معادن جمهوری اسلامی ایران تاسیس میشود. » بدون تردید با توجه به پیشینه تاریخی اتاق بازرگانی، تلاشها و کوششهای فراوانی برای تحقق این هدف از سوی تصمیمسازان و تصمیمگیران در دورههای مختلف و با توجه به شرایط اقتصادی خاص آن دوره انجام پذیرفته که باید پیش از طرح هر موضوعی، قدردان و شاکر تلاشهای صورتگرفته بود.
محمد کاظم مدیرعامل شرکت لیزینگ اقتصاد نوین در نخستین ماده قانونی تشکیل اتاق بازرگانی، هدف از تاسیس این نهاد به صورت زیر تعریف شده است: «به منظور کمک به فراهم آوردن موجبات رشد و توسعه اقتصادی کشور، تبادل افکار و بیان آرا و عقاید مدیران صنعتی، معدنی، کشاورزی و بازرگانی به موجب وظایف و اختیارات این قانون اتاق بازرگانی و صنایع و معادن جمهوری اسلامی ایران تاسیس میشود.» بدون تردید با توجه به پیشینه تاریخی اتاق بازرگانی، تلاشها و کوششهای فراوانی برای تحقق این هدف از سوی تصمیمسازان و تصمیمگیران در دورههای مختلف و با توجه به شرایط اقتصادی خاص آن دوره انجام پذیرفته که باید پیش از طرح هر موضوعی، قدردان و شاکر تلاشهای صورتگرفته بود. اما به استناد همین ماده قانونی و ضرورتهای تاریخی موجود در اقتصاد کشور باید بهدنبال این پرسشها هم بود که آیا این وظیفه قانونی اتاق در بخشهای تصمیمسازی و تصمیمگیری اقتصاد کشور موثر بوده است؟ برای مثال حضور نماینده بخش خصوصی کشور در شورای پول و اعتبار به چه میزان در تصمیمات این شورا اثرگذار بوده است؟! آیا برای اعطای تسهیلات تحت عنوان طرح بنگاههای زودبازده نظرات و تعاملات پارلمان بخش خصوصی هم دخالت داده شده است؟ آیا مدیران اتاق بازرگانی در بیان مشکلات و مسائل ناشی از قوانین بانکی، مالیاتی، گمرکی، بیمه و امثالهم در بخش خصوصی موفق به احقاق حقوق اعضا شدهاند؟ مواضع بزرگمردان اتاق در مورد واردات بیرویه طی سالهای گذشته و اثرات آن بر صنایع، چه اثری داشته است؟
کارآفرینی: کارآفرینی یک واژه انتزاعی از دانش و مهارتهای مدیریت نوین است و به خصلتهایی اطلاق میشود که در آن مدیر قادر میشود ایدههای نو را به فعالیتهای اقتصادی تبدیل کند و مخاطرههای آن فعالیتهای اقتصادی را ساماندهی و اداره کند و مسوولیتهای ناشی از آن را پذیرا باشد. هنر کارآفرین در این است که از تهدیدها فرصت بسازد و فرصتهای موجود را در کسبوکار بازار مولد کرده و در راستای ارزشهای پایدار برای خود و جامعه ایجاد ثروت کند. بنابراین زندگی حرفهای یک کارآفرین همواره توام با هیجان، ریسکپذیری، تنوع، تغییر، پیروزی، شکست، شوق، تلاش، خلاقیت، ارزشآفرینی و بسیاری از فضایل پیشبرنده کسبوکار حرفهای است.
باورهایی که نادیده گرفته شدهاند: نگارنده به پشتوانه سالها خدمت در بخش صنعت و بازار پول و سرمایه، بر این باور است که اولا اتاق بازرگانی بهعنوان نماد بخش خصوصی در کشور از تمامی ظرفیتهای قانونی خود برای وظایف و مسوولیتهایی که برایش تعریف شده است، استفاده نکرده و از فضای کسبوکار در بخشهای مختلف صنعت،تجارت، بازرگانی، معدن و کشاورزی تحلیل درستی حداقل از کارآفرینی نداشته و نقاط قوت و ضعف و موفقیتها و مشکلات را صادقانه و با صدایی رسا به گوش دولتمردان نرسانده و شجاعانه پیگیر اثربخش کردن نقش بخش خصوصی در اقتصاد ملی نبوده است؛ چرا که این رویکرد بهطور طبیعی نیازمند مدیرانی است که علاوه بر برخورداری از ویژگیهای کارآفرینی، باید نگرش توسعهگرایی نیز در آنها تقویت شده باشد تا بتوانند تفکر کارآفرینی فردی موجود را به سوی کارآفرینی سازمانی و ساختاری در تشکلهای صنفی، استانی و ملی توسعه دهند و در واقع اتاق بازرگانی کارآفرین توسعهگرا را پایهریزی کنند و درست همان گونه که امروزه در کسبوکار جهانی مراکز تحقیقات و پژوهش جایگزین مخترعان و مکتشفان فردی شده و با همافزایی و خرد جمعی دستاوردهای ارزشمندی از متنوعسازی کالا و خدمات را در اقتصاد جهانی پایهریزی کرده است، گذار از مدیریت کارآفرین فردی به مدیریت کارآفرین سازمانی که یکی از مهمترین و ضروریترین نیازهای اتاق بازرگانی کشور بهعنوان نماد بخش خصوصی برای فراهمسازی بسترهای لازم جهت حضور هر گونه کسبوکار مولد، سالم و رقابتی است محقق نشده و در نتیجه پایداری و ماندگاری کارآفرینی را دوام نبخشیده و نتایج تلاش آنها را پایدار و مستمر نکرده است.
تفکر توسعهگرایی در کارآفرینی برای مدیران اتاقهای بازرگانی دستاوردهای گرانسنگی را برای برداشتن موانع کسبوکار در بخشهای مختلف خصوصی و ایجاد همافزایی بیشتر در حوزههای صنعت، بازرگانی، معدن و کشاورزی به ارمغان خواهد آورد که علاوه بر افزایش بهرهوری منابع و مدیریت منابع و مصارف موجب توسعه متوازن در همه بخشهای اقتصاد ملی میشود و بهطور طبیعی دولت را ناگزیر خواهد ساخت که در عرصه عمل، فضای کسبوکار را برای بخش خصوصی بازتر و از نظرات و طرحهای اتاق بهطور جدی پشتیبانی کند و خود را نیازمند
به مشارکت و همراهی با بخش خصوصی بداند.
پشتوانه فکری و عملیاتی مدیران کارآفرین توسعهگرا، بسط فرهنگ کارآفرینی، ایجاد فضای مطلوب کسبوکار سالم و رقابتی، تاکید بر مدیریت سیستمی و تصمیمگیری بر اساس خرد جمعی، برخورداری از توان و دانش ارتباطات در مناسبات ملی و بینالمللی مستقل از دولت با محوریت بخش خصوصی در راستای تامین منافع ملی، تبیین و ترویج مبانی اقتصاد بازار به عنوان محور توسعه و از همه مهمتر ترویج و تشویق سازمانها و بنگاههای کارآفرین توسعهگرای بخش خصوصی برای ایفای نقش هر چه بیشتر و موثرتر در حوزههای «مسوولیتپذیری اجتماعی» از جمله مواردی است که بهطور قطع و در شرایط حاضر میتواند راهگشای تحولی بزرگ برای رفع موانع و مشکلات کنونی اقتصاد کشور بهدست بخش خصوصی باشد و این رویکردها محقق نخواهد شد مگر آنکه باورهای مدیران اتاق بازرگانی بر کارآفرینی توسعهگرای سازمانی متمرکز شود و در وهله نخست رویکرد سازمانی کارآفرینی توسعهگرا را در درون خود نهادینه کند.
ارسال نظر