بررسی روند سیستمهای سازگار پیچیده در صنعت
حوریه آقازاده سلطانی دانشجوی دکترای مدیریت حرفهای کسبوکار طراحی برنامههای بلندمدت و استراتژیک و تلاش جهت دستیابی به آنها از یک طرف و رویارویی با دنیای پیچیده امروزی از طرف دیگر منجر شده پارادایم جدیدی در جهان شکل بگیرد که تحت عنوان سیستمهای سازگار پیچیده یاد میشود. در این مقاله تلاش میشود با توصیف این جهانبینی جدید و تحت تاثیر بودن صنایع مختلف ایران از آن، از جمله صنعت توزیع دارو در کشور، ضمن ایجاد زمینه آشنایی با این مقوله، تفکر افراد و عوامل اجرایی و تاثیرگذار در این صنعت را به این موضوعات معطوف کنیم.
حوریه آقازاده سلطانی دانشجوی دکترای مدیریت حرفهای کسبوکار طراحی برنامههای بلندمدت و استراتژیک و تلاش جهت دستیابی به آنها از یک طرف و رویارویی با دنیای پیچیده امروزی از طرف دیگر منجر شده پارادایم جدیدی در جهان شکل بگیرد که تحت عنوان سیستمهای سازگار پیچیده یاد میشود. در این مقاله تلاش میشود با توصیف این جهانبینی جدید و تحت تاثیر بودن صنایع مختلف ایران از آن، از جمله صنعت توزیع دارو در کشور، ضمن ایجاد زمینه آشنایی با این مقوله، تفکر افراد و عوامل اجرایی و تاثیرگذار در این صنعت را به این موضوعات معطوف کنیم. آشنایی با ساختار صنعت دارو، توزیع و فروش آن در ایران و شناخت دغدغههای مدیران، کارکنان این شرکتهای خدمات محور که عمدتا با این دغدغهها نیز مواجه هستند، مجددا مصادیق پیچیدگی سیستمها را به نظر متبادر کرده و باعث شده نگاهی دوباره به این سیستم پیچیده بیندازیم. هر چند در همه سازمانها و شرکتها همواره تلاش همه کارکنان در ایجاد کالا یا خدمتی است که نیاز مشتریان و در مقام بالاتر ذینفعان را بر طرف کرده و در ازای آن بهایی را دریافت کنند، اما به تجربه دریافتهایم که رنگ و بوی این تلاش در شرکتهایی که محصولشان خدمت به مشتریان و فرآیند تولیدشان همزمان در محل مشتری است، بیشتر بوده و دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده فروش، دل نگرانی است که گریبان کلیه کارکنان را از مدیران ارشد گرفته تا پایینترین سطوح عملیاتی گرفته است.
هدفگذاری در این شرکتها طبق روشهای علمی که تاکنون با آنها آشنا شدیم از جمله روشهای هدفگذاری از بالا به پایین و پایین به بالا، هدفگذاری بر اساس نظرات گروه خبره، هدفگذاری به روش دلفی، هدفگذاری بر اساس روشهای پیشبینی آماری و ... در ابتدای هر سال مالی صورت میگیرد. هرچند به این صورت هدفگذاری انجام شده و سپس ایجاد برنامههای منسجم جهت دستیابی به این اهداف در داخل سازمان طراحی و مدیریت میشود تا به نتایج مورد نظر دست یافته شود، اما در این میان نمیتوان از تنش تحریمها و عوامل خارج از عهده تصمیمگیران عرصه دارو غافل بود؛ نظیر زوایای مختلف سیاستهای داخلی اتخاذ شده، تغییر نرخ ارز، تسهیلات بانکی، الزامات و قوانین تولیدی کشور که در این میان بسیار تاثیرگذار بوده و هست.
اما سوال اصلی اینجا است که آیا شرکتهای توزیع دارو میتوانند اطمینانی هر چند نسبی از دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده خود و بهتبع تامین منافعی که به این اهداف گره خوردهاند، داشته باشند؟ آیا مدیران قادر خواهند بود برنامههای استراتژیک تعیین شده را با توجه به زمانبندی تعیین شده و با حداقل نواقص به اجرا درآورند و به نتیجه مطلوب برسند؟
برای پاسخ به این سوال، براساس آنچه تاکنون آموختهایم، باید توزیع دارو را نیز به مثابه یک سیستم کل دانست که برای شناخت این بخش باید آن را به اجزای کوچکتری تقسیم کنیم. دستیابی به اهداف کلی سازمان از جمله فروش، در گرو دستیابی به اهداف هر یک از زیربخشها و قسمتهای مختلف است که برای ایجاد نتیجه کلان مطلوب در حال مدیریت است. نکته اصلی اینجا است، چرا با وجود اینکه هر روز تکنولوژی متفاوت و به روز، روشهای مدیریتی جدید، ابزارهای پیشبینی و تصمیمگیری جدید وارد عرصه تجارت در دنیا میشود، نه تنها دستیابی به نتایج مطلوب سهل نشده، بلکه امکان پیشبینی و جلوگیری از آسیبهای آن نیز به مراتب سختتر شده است؟ در واقع به نظر میرسد امروزه با پیچیدگیهای بیشتری روبهرو هستیم و از آنجا که تعداد اعضای این سیستمها و تعامل آنها بیش از پیش شده، بنابراین سیستم کل واحد، دیگر یک سیستم ساده نیست و به راحتی نمیتوان این کل واحد را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. از طرف دیگر این سیستمها خود بخشی از یک محیط بزرگتر هستند که تعاملات دوسویه آنها با محیط نیز تاثیر بسیار بسزایی در موفقیت یا ناکامی آنها خواهد داشت. براثر اتفاقاتی که هر روزه در دنیا و در کشور و محیط اطرافمان رخ میدهد سازمانها، همچنین کارکنان شرکتها از جمله نمایندگان فروش شرکت باید خود را با تغییرات محیطی وفق داده و به سازگاری جدیدی دست یابند. نکته مهم دیگری که در اینجا باید به آن اشاره کرد این است که در کنار تاثیر عوامل محیطی، آنچه بسیار حائز اهمیت است تعامل بین خود اجزا و در واقع سیاستهای داخلی محیط نزدیک و نیز سیاستهای داخلی خود شرکتها است. به عبارت دیگر، تاثیر عوامل تا جایی ریز خواهد شد که تعاملات درون واحد فروش و بین نمایندگان نیز حتما بر نتیجه کلی تاثیرگذار خواهد بود. ایجاد همین شبکههای چند لایه است که موجب ایجاد پیچیدگی در سیستمها میشود. برای مثال شاهد آن هستیم که در عرصه دارویی کشور بعضا به صورت همزمان با مازاد اقلام دارویی مشابه برخورد کرده یا در مقابل بهرغم تمامی برنامهریزیهای دقیق با کمبود دارویی شدید روبهرو خواهیم شد. تمامی این عوامل دلیلی بر غیرقابل پیشبینی بودن دقیق سیستمها از یک طرف و ساده بودن اقدامات جاری است. به همین منظور انعطافپذیر بودن در این سیستمها مزیت بسیار قابل اتکایی محسوب شده و عدم کنترل دقیق از بالا به پایین میتواند موجبات تصمیمگیریهای درست و به موقع را فراهم آورد.
امروزه مدیران با استفاده از روش پیچیدگی در سازگاری سیستمها با این ضد و نقیضها روبهرو میشوند؛ با توجه و در نظر گرفتن شرایط بازار و رقبای موجود در لحظه و مقطع زمانی در تصمیمگیری فروش و تغییر در اهداف تعیین شده دست به اقدام میزنند و با روشهای غیرقابل پیشبینی اما مطابق با شرایط حال به فروش محصول میپردازند که نتایج مطلوبی به دست میآورند.
ارسال نظر