دکتر میرابوطالب بدری
اشاره- آمریکای‌لاتین شامل کشورهای آمریکای مرکزی، کارائیب و آمریکای جنوبی از مکزیک تا قطب جنوب می‌شود که ۴۹ کشور را در برمی‌گیرد. اکثر کشورهای آمریکای لاتین در دهه ۱۹۵۰، تحت نظریات اقتصاددانان بزرگی نظیر «پربیش»، «سینگر» و «فورتادو» که همگی از بانیان اقتصاد توسعه در جهان هستند، برنامه‌های جانشینی واردات را در راس سیاست‌های اقتصادی خود قرار داده و بیش از سه‌دهه با موفقیت آن را به پایان رساندند و فقط در دهه ۱۹۸۰ بود که سیاست توسعه صادرات را مکمل جانشینی واردات نمودند. موفق‌ترین برنامه جانشینی واردات را، بدون شک، برزیل اجرا نمود که با ایجاد ساختارهای صنعتی عظیم‌، اکنون اکثر کالاهای سرمایه‌ای را تولید می‌کند و به عنوان دهمین قدرت اقتصادی جهان به شمار می‌آید. این مدل توسعه، امروزه، به عنوان یک مدل موفق مورد تقلید کشورهای در حال توسعه بوده و در اکثر دانشگاه‌های غیر‌انگلوساکسون تدریس می‌گردد.

از نیمه دوم دهه 1970، پس از تغییرات رژیم‌های نظامی در چندین کشور آمریکای لاتین و استقرار طبقه جدیدی از رهبران اقتصادی با بینش نئو‌لیبرال، اقتصاد اکثر کشورهای این نیم قاره به تدریج در اقتصاد جهانی ادغام گردید و اقتصاد این کشورها پس از سه دهه سیاست‌های حمایت‌گرایانه، تغییر جهت آشکاری به خود گرفته و اصلاحات تجاری، مالی و اقتصادی با هدف آزادسازی، خصوصی‌سازی و ادغام در اقتصاد بین‌الملل صورت پذیرفت. اگرچه در بیست سال اخیر (2000 - 1980) ، یعنی دوران اوج جهانگرایی، نتایج اقتصادی کسب شده به‌وسیله اکثر کشورهای منطقه را می‌توان قابل ملاحظه دانست به ویژه در زمینه توسعه صادرات و رشد تولید ناخالص داخلی، ولی امروزه، بحث‌های فراوانی در این کشورها و در بطن کمیسیون اقتصادی آمریکای لاتین در مورد نتایج واقعی این رشد و مدل اقتصادی مطرح است، نظیر توزیع نامناسب درآمدها از طریق مدل جدید اقتصادی، فقیرتر شدن بیش از پیش اقشار مردم، کسب منافع رشد به‌وسیله شرکت‌های چند ملیتی و از دست دادن استقلال اقتصادی به دلیل جهانگرایی که نمونه بارز این مساله، بحران‌های متعدد مالی در برزیل، مکزیک و آرژانتین است. این بحث امروزه، بیش از پیش بین اقتصاددانان ساختاری جدید
(‌Neo- structural) و نئولیبرال‌ها ادامه دارد که لازم بود بطور مختصر به آن اشاره شود. اما در مورد نتایج صادراتی کشورهای آمریکای لاتین ذیلا به چند مورد اشاره می‌گردد:
همان‌طور که در این جدول مشاهده می‌شود، اکثر کشورها در فاصله بیست سال، صادرات خود را به 2، 3، 4 و حتی 8 برابر افزایش داده‌اند. بهترین نتیجه مربوط به مکزیک است که البته شرایط خاص خود را دارا است، نظیر پیوستن این کشور به پیمان نفتا و به‌ویژه استقرار اکثر صنایع مصرفی ایالات متحده آمریکا در منطقه «ماکیلادورا» و صادرات مجدد 90‌درصد از تولیدات ساخته شده در این منطقه به آمریکا و بدترین نتیجه نیز از آن ونزوئلا است که مانند کشور ما، کشوری است نفتی!
۱ - رابطه تجاری ج.ا. ایران با آمریکای لاتین
آمار صادرات ج.ا. ایران به آمریکای لاتین ، نشان می‌دهد که صادرات ایران به منطقه در شش سال گذشته از نوسانات متعددی برخوردار بوده است. در این شش سال، دقیقا هر دو سال، یک‌بار شاهد رشد منفی و یک بار شاهد رشد مثبت بوده‌ایم. بالاترین میزان صادرات به منطقه، به استثنای سال 1384، در حد 34‌میلیون دلار، مربوط به سال 1378 است که البته این افزایش ناشی از صادرات استثنایی به میزان 16‌میلیون دلار فرآورده‌های نفتی به آرژانتین در این سال است که دیگر تکرار نگردید. در سال 1384، میزان صادرات به منطقه در سطح 37 میلیون دلار قرار گرفت. در سال 1381 نیز صادرات به میزان 8/19‌میلیون دلار از رشد منفی 28‌درصدی برخوردار بود.
از نقطه‌نظر صادرات به کشورهای منطقه، صادرات ایران همواره متوجه کشورهای بزرگ آمریکای لاتین یعنی مکزیک، برزیل، کلمبیا، آرژانتین و ونزوئلا بوده است. در سال‌های اخیر، جزیره آروبا به‌دلیل خرید تولیدات پتروشیمی نیز در زمره کشورهای هدف قرار گرفته است. صادرات به دیگر کشورها معمولا از طریق نمایشگاه‌های همراه با فروش متعددی که بخش‌خصوصی در کشورهای کوچک نظیر‌ هائیتی، هندوراس، السالوادور و غیره برگزار می‌نماید صورت می‌پذیرد. صادرات به کشور برزیل در ۶ سال گذشته به تدریج کاهش یافته و این مساله در مورد کشورهایی نظیر آرژانتین، اروگوئه و ونزوئلا نیز صادق است. برعکس، صادرات به مکزیک از حدود ۶‌میلیون دلار در سال ۱۳۷۶ به ۱۰‌میلیون دلار در سال ۱۳۸۳ افزایش یافته که دلیل اصلی آن نیز افزایش صادرات پسته و فرش بوده است که از طریق مکزیک وارد آمریکا می‌گردد. در مورد ترکیب کالاهای صادراتی به منطقه نیز باید گفت که بیش از ۵۰‌درصد کالاهای صادراتی به منطقه، پسته بوده و ۷۳‌درصد از کل کالاهای صادراتی نیز شامل پسته و فرش است. تولیدات پتروشیمی که جدیدا به این بازار راه یافته‌اند، زیره، زعفران، کفپوش، خرما، وسائل خانه، کشمش، سنگ، چرم و غیره در رده‌های بعدی قرار دارند. واردات از منطقه در سال ۱۳۸۴ معادل ۹۱۶‌میلیون دلار بوده است که عمدتا از برزیل، اروگوئه، مکزیک و اکوادور صورت پذیرفته است.
2 - مشکلات توسعه روابط تجاری با آمریکای لاتین
اگرچه دوری از آمریکای لاتین و هزینه بالای حمل و نقل همواره به‌عنوان یکی از مشکلات مهم توسعه روابط تجاری با این منطقه پویای جهان مطرح بوده ولی باید گفت، امروزه، به‌دلیل رقابت شدید در بخش حمل و نقل، هزینه‌های حمل و نقل همواره در حال کاهش است. به علاوه، به‌دلیل سهم بالای آمریکای لاتین در تجارت جهانی و ابعاد صادراتش به خاورمیانه،‌ کشتی‌های فراوانی از آمریکای لاتین به خلیج فارس کالا حمل می‌نمایند. با توجه به‌اینکه این کشتی‌ها در بازگشت اغلب خالی هستند،‌ صادرکنندگان ایرانی با یک مدیریت صحیح می‌توانند شرکت‌هایی را جست‌وجو نمایند که کالاهای آنها را با قیمت‌های بسیار خوب به منطقه حمل نمایند.
در گذشته بارها دیده شده که هزینه حمل تا آمریکای لاتین در برخی موارد، حتی از آفریقا نیز ارزان‌تر تمام شده است. باری، از چند سال پیش، کشتیرانی ج.ا. ایران نیز تا بندر سائوپولو در برزیل خط مستقیم دائر نموده که جهت حمل کالاهای صادراتی غیرنفتی به منطقه می‌تواند تسهیلاتی را در نظر گیرد. سرانجام، باید اشاره نمود، پرداخت یارانه حمل و نقل به‌ویژه برای مناطق دور از مواردی است که در راستای توسعه صادرات باید هر‌چه سریع‌تر صورت پذیرد.
مساله دیگری که باید به آن اشاره شود، مساله طبقه بندی کشورهای طرف تجاری ایران به بازارهای هدف و غیرهدف است و متاسفانه، در سال‌های اخیر هیچ‌گونه توجه‌ای به کشورهای باصطلاح غیرهدف صورت نگرفته در حالی که همین کشورها در مناطق مختلف جهان می‌توانند بهترین پذیرای کالاهای صادراتی کشور باشند. در واقع، باید گفت که میزان صادرات غیرنفتی ایران و رشد آن آنچنان ناچیز است که جهت توسعه و پیشرفت سریع صادرات، استراتژی توسعه صادرات باید همزمان برای همه مناطق جهان به اجرا گذاشته شود به‌ویژه اینکه منطقه آمریکای لاتین بر خلاف آفریقا و یا آسیای میانه از توان خرید بالایی برخوردار بوده و می‌تواند آلترناتیوی برای کالاهای صادراتی مواجه با بحران نطیر فرش دستباف باشد.
سومین مساله و شاید مهمترین آنها، مساله خریدهای میلیارد دلاری ایران از آمریکای لاتین است.
ج.ا. ایران در سال ۱۳۸۱، بیش از ۸۳۰‌میلیون دلار از برزیل، ۹۴‌میلیون دلار از آرژانتین ، ۴۳‌میلیون دلار از کوبا، ۴۲‌میلیون دلار از اروگوئه، ۳۴‌میلیون دلار از مکزیک، ۲۶‌میلیون دلار از پرو و چندین کشور دیگر به میزان بیش از یک‌‌میلیون دلار کالا وارد نموده که جمع آن ۰۸۹/۱میلیارد دلار است و این واردات با چنین ارقامی، سال‌ها است ادامه دارد. اکثر کالاهای وارداتی از این منطقه، تولیدات مهم کشاورزی نظیر گندم، برنج، گوشت، روغن، سویا، پودر ماهی و غیره است. حال، این سوال مطرح می‌گردد، چگونه با چنین واردات عظیمی از منطقه، جمع کل صادرات ایران به کلیه کشورهای آمریکای لاتین فقط ۲۰‌میلیون دلار است. شاید بتوان ادعا نمود که صادرات نفت خام موجب تعادل در تراز بازرگانی شدیدا منفی بین ایران و منطقه می‌گردد. ولی کشورهای منطقه احتیاجات انرژی خود را از دو کشور نفتی منطقه (‌مکزیک و ونزوئلا ) تامین نموده و در مورد برزیل نیز باید گفت، با وجود خرید نفت این کشور از ایران، ولی مهم‌ترین صادرکننده نفت به برزیل، کشور نیجریه است.
بدین‌صورت، سوال مطرح شده هنوز بدون جواب مانده است در شرایط فعلی تجارت جهانی، کشورهایی که از قدرت چانه‌زنی بالایی برخوردارند، به محض منفی شدن تراز بازرگانی کشورشان با کشوری دیگر، سریعا طالب تسهیلات و گشایش بازار طرف مقابل می‌شوند.
طرف‌های تجاری ج.ا. ایران، برای مثال ترکیه، هندوستان و چین همواره در مورد ایجاد تراز بازرگانی با ایران تاکید دارند. در چنین شرایط و با توجه به اختلاف عظیم تراز تجاری با کشورهای آمریکای لاتین، جای تعجب است که هنوز هیچ حرکت اصولی و سازمان داده شده از سوی کشورمان صورت نگرفته است.