حسن بقایی - چندی پیش برنامه‌ای از سوی بانک جهانی در اختیار سازمان سرمایه‌گذاری خارجی قرار گرفت و قرار شد بر اساس توصیه‌هایی که در متن برنامه گنجانده شده بود، فضای فعلی کسب‌و‌کار در ایران دگرگون شود. یکی از توصیه‌های بانک جهانی به تجارت خارجی ایران مربوط می‌شود و اینکه در صورتی که واردات و صادرات در کشورمان افزایش یابد، فضای کسب‌و‌کار نیز بهتر خواهد شد. البته بر اساس اعداد و ارقام، تجارت خارجی کشورمان نسبت به ۳۰ سال پیش از افزایش قابل‌توجهی برخوردار بوده است، مثلا صادرات غیرنفتی کشورمان در سال ۱۳۵۷ تنها ۵۴۶ میلیون دلار بوده و این رقم در سال گذشته به ۲۵ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار افزایش یافت، به عبارتی دیگر صادرات غیرنفتی ما نسبت به سال ۱۳۵۷ حدودا ۴۶ برابر شده است!

همچنین واردات ما هم در همان سال یعنی ۱۳۵۷ به میزان ۱۰ میلیارد و ۴۶۱ میلیون دلار بوده که در سال ۱۳۸۸ به ۵۵ میلیارد و ۱۸۹ میلیون دلار رسیده و به عبارتی ۴ برابر شده است.

به نظر من این اعداد و ارقام نشان‌دهنده نقش و جایگاه تجارت خارجی در توسعه و بهبود فضای کسب‌و‌کار در کشورمان است. این آمار نشان‌دهنده تاثیر قابل‌توجه حوزه تجارت خارجی در اشتغالزایی، توسعه صنعتی، بهبود معیشت مردم، رشد و توسعه اقتصادی و دیگر فاکتورهای توسعه است.

گمرک یکی از تاثیرگذارترین دستگاه‌ها برای بهبود شرایط کسب‌و‌کار به حساب می‌آید. حال اگر تعرفه‌های بالای گمرکی و معضل قاچاق در کشورمان را هم در نظر بگیریم، نقش آن دوچندان می‌شود.

اما سوال اینجا است که با توجه به نقش و اهمیت گمرک برای بهبود فضای کسب‌و‌کار، اشتغالزایی، تولید و صنعت تا چه اندازه به گمرک بها داده‌ایم؟ چه امکاناتی در اختیار این سازمان گذاشته‌ایم؟ و آیا متناسب با وظایف و مسوولیت‌های این سازمان بودجه کافی نیز برای تجهیز گمرکات اختصاص داده‌ایم یا خیر؟