«نرخ ارز و تجارت خارجی» در گفتوگو با اسدا... عسگر اولادی -۱
غیر «دلاری شدن» تجارت به زیان ماست
مسیح حاتمی- اسدا... عسگراولادی را پیشتر در نشستهای هیات نمایندگان اتاقهای ایران و تهران دیده بودم و با دیدگاههایش در مورد صادرات، نرخ ارز، تجارت خارجی کشور و ... آشنا بودم تا این که فرصتی دست داد و قرار گفت و گویی را با وی در دفترکارش واقع در اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین گذاشتم.
عکس: آکو سالمی
مسیح حاتمی- اسدا... عسگراولادی را پیشتر در نشستهای هیات نمایندگان اتاقهای ایران و تهران دیده بودم و با دیدگاههایش در مورد صادرات، نرخ ارز، تجارت خارجی کشور و ... آشنا بودم تا این که فرصتی دست داد و قرار گفت و گویی را با وی در دفترکارش واقع در اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین گذاشتم. وقتی که در موعد مقرر به محل قرار میرسم، مرد سرشناس تجارت خارجی کشور در یک جلسه رسمی به سر میبرد. بالاخره جلسه تمام میشود رو در رویش مینشینم و ضبط صوت را روشن میکنم، در پایان گفتوگو ناگهان گروهی از قزوین سرمیرسند و جلسه ای دیگر برگزار میشود ... بخش اول گفتوگو با رییس کنفدراسیون صادرات ایران را بخوانید:
اگر موافق باشید از نرخ ارز شروع میکنیم. همانطور که میدانید این روزها نرخ ارز به یکی از مهمترین چالشهای فعالان بخشخصوصی بدل شده و صاحبنظران در راستای حمایت از صادرات پیشنهادهای گوناگونی را در این زمینه ارائه دادهاند. راهکارهای شما به عنوان یکی از کهنهکاران تجارت و صادرات کشور در این زمینه چیست؟
من از خوانندگان خوب دنیای اقتصاد تشکر میکنم که این روزنامه را میخرند و میخوانند. همچنین از مدیران روزنامه قدردانی میکنم. من روزنامه دنیای اقتصاد را هر روز میخوانم. عرض شود نرخ ارز یک مساله پیچیدهای شده که دارد مثل شمشیر دو لبه عمل میکند. از یک طرف کالاهای مصرفی و قطعات و لوازم یدکی و مواد اولیه و ماشینآلات کارخانجات با ارز وارد میشود و از طرفی اتکای صادرات ما کاملا به ارز است. ما باید بین این دو تا توازنی به وجود بیاوریم. ارز ارزان فقط یک امتیاز دارد و آن هم این که کالاهای مصرفی را به قیمت مناسبی در اختیار مصرفکننده میگذارد؛ ولی امتیازهای منفیاش حتی در واردات هم این است که با کالاهای ارزانی که وارد میشود کارخانهها، صنایع کوچک و متوسط ما، دچار کسادی و بی رونقی و ورشکستگی میشوند. چون قیمت تمام شده کالاهای ما به خاطر عوامل دیگری نظیر تورم، هزینههای جنبی، نیروی کار و انرژی و ... گران تمام میشود.
درست است، ارز ارزان باعث میشود که تولیدکنندهها رغبتی به تولید نداشته باشند و واردکنندهها هم تشویق بشوند که بروند به سوی واردات کالاهای ارزان قیمت. برای کارخانههای بزرگ مزیت نسبی ارز ارزان در چیست؟
ارز ارزان برای واردات ماشینآلات و مواد اولیه مفید است، اما تاثیرگذاری ماشینآلات، مواد اولیه و قطعات بیش از ۴۰درصد قیمت تمام شده کالا نیست. پس ۶۰درصد نیازهایشان باید از منابع داخلی تامین شود. واردات کالاهای ارزان باعث میشود که آنها نتوانند کالاهایشان را ارزان تولید کنند و گران تر تمام شود.
من معتقدم اینها را اگر با هم جمع کنیم در شرایط فعلی ارز ما با توجه به تورمی که این ۱۰ سال به ما تحمیل شده، ارزان است. در این ۱۰ سالی که ما تثبیت نرخ ارز را داریم تورم دو رقمی۱۵ تا ۱۸درصدی را لمس و از آن عبور کردهایم که نشان میدهد ما ۱۵۰درصد تورم را در ۸ سال داشتهایم. این مجموع تورم در این مدت اثر خود را در قیمت تمام شده کالا و نیز هزینههای مردم گذاشته و برای ابد نمیتوانیم آن را ادامه بدهیم. ما اگر نتوانیم تورم را بشکنیم و آن را یک رقمی بکنیم، پایین نگه داشتن نرخ ارز به ضرر اقتصاد کشورمان است.
این که قیمت کالاهای مصرفی پایین باشد، اما صنایع ما آسیب ببیند نشانه عدالت نیست. عدالت این است که ما بتوانیم تورم را بشکنیم، یک رقمی بکنیم و آن موقع ارزمان را تغییر ندهیم. تورم یک رقمی باعث میشود که یک درصد از آن دهدرصد روی قیمت تمام شده کالا تاثیر بگذارد.
حالا عدد پیشنهادیتان برای نرخ ارز چیست. بالاخره قیمت آن شناور بشود یا...
با توجه به تورم خودمان و تورم بینالمللی و نیز تورم کشورهایی که از ما خرید میکنند و به ما کالا میدهند چیزی بین ۳ تا ۵درصد افزایش نرخ ارز را ضروری میدانم نه بیشتر. با این افزایش دیگر آن جایزههای صادراتی را هم میتوان نداشت، برای این که فرق نمیکند، آن را هم دولت میدهد بین ۲ تا ۵درصد جایزه میدهد آن هم بعد از ۲ تا ۳ سال.
یعنی همهاش معوقه است؟
معوقه است، پس فایده ندارد. به جای آن ۲درصد، ۳درصد یا ۵درصد، سالانه آن را به صورت ارز به ما (صادرکنندگان) بدهند. این قابل لمس و فوری است. این یک راه است.
راه دوم این است که کالاهای غیرضروری نظیر اسباببازی، لوازم آرایش، کیف، کفش، ساعت و ... را عطف به صادرات کنند. کسانی حق دارند این کالاها را وارد بکنند که پروانه را از صادرکننده بخرند و به غیر اینها هم اجازه ندهند، این یعنی جبران تفاوت ۳ تا ۵درصدی نرخ ارز. پس نه ارز را ترقی دادهایم، نه حرکتی کردهایم و مردم هم راضیاند.
کالاهای لوکس را عمدتا چه کسانی وارد میکنند؟ مدیران دولتی و نهادهای حاکمیتی یا فعالان بخشخصوصی؟
بالاخره همه آزادند. هر کس کارت بازرگانی دارد و در کیش و قشم و مناطق آزاد دفتر دارد میتواند واردات داشته باشد. این را عطف به صادرات کنند. این راه دوم ما است. راه سوم هم این است که جوایز صادراتی بدهند که من با راه سوم خیلی موافق نیستم. چون جایزه صادراتی هفت ایستگاه ترمزکننده دارد. اول باید وزارت بازرگانی درصدی را تصویب و به دولت ارائه کند. در ایستگاه دوم کمیسیون اقتصادی دولت باید این را تصویب کند. ایستگاه سوم این که باید به صورت لایحه برود مجلس تصویب شود. وقتی تصویب شد برود شورای نگهبان، ایستگاه چهارم، بعد از تایید برود کمیسیون اقتصادی دولت و پنجم برگردد به سازمان توسعه تجارت برای پرداخت. ششم، پرداخت باید توزیع بشود به مدیرکلهای بازرگانی استانهای مختلف کشور. هفتم، صادرکننده برود در صف بایستد بگیرد!
این هفت ایستگاه بازدارنده باعث میشود که ما دو سال نتوانیم صاحب جایزه بشویم. با اینکه قیمت ارز را شناور بکنیم موافق نیستم. چیزی که بار تورمی آن کم باشد بین ۲ تا ۵ درصد است که در دولت آقای خاتمی همین طور بود. اما دولت آقای احمدی نژاد آن روند را ادامه نداد. ببینید وقتی آقای خاتمیبود ارز ۷۹۰ تومان بود، دولت خاتمیرفت شد ۹۰۰ تومان. در دولت نهم شد ۱۰۰۰ تومان و الان که در دور دوم دولت آقای احمدی نژادیم ۱۰ تومان هم پایین آمده و ۹۹۰ تومان است.
آیا مساله این نیست که میخواهند به لحاظ سیاسی ارزش ریال را بالا نگه دارند؟
من معتقدم که در اقتصاد نمیشود این حرفها را زد. اقتصاد با سیاست در مسیری است که اگر اقتصاد را درک نکنیم از سیاست عقب میمانیم. هر آدم سیاسی قوی باید از نظر اقتصادی قویتر باشد تا از نظر سیاسی بتواند حرفش را بزند.
دلار آمریکا نه، ولی بالاخره نفت اوپک ۲۸میلیون بشکه در روز است. شما که به دلار اعتقاد نداری نمیتوانی به آمریکا بگویی که دلار را توقیف کن! دنیا با دلار موافق است. الان روسیه با حجم مبادلات ۵۰۰میلیارد دلاری به سمت دلار در حرکت است. چین با حجم تجارت ۹۰۰میلیارد دلاری به سمت دلار رفته است. آنها صاحبان دلار واقعی اند. ما کل گرفتهها و دادههایمان حداکثر ۱۰۰میلیارد دلار است.
۶۰-۵۰میلیارد دلار نفت میفروشیم که با دلار است. اگر بخواهیم این را تغییر بدهیم روز اول باید این را بفروشیم دلارمان را بگیریم تبدیل به یورو بکنیم. ما در آن نوسان و تبدیل بیشتر متضرر میشویم.
تبدیل محاسبهای است که ما نداریم ولی بانک مرکزی دارد و میگوید سود بردم، ولی اگر یک حرکت برعکسی بشود ضرر خواهیم کرد. چون روزانه نوسان هست. پس ما نمیتوانیم به دنیا دیکته بکنیم که چون دلار را دوست نداریم پس همه بیایند تبعیت از ما بکنند.
دولت احمدی نژاد قسمتی از ذخایر را از دلار جدا کرده. نفتمان به دلار است ولی ما این را تبدیل میکنیم به یورو. اما نمیتوانیم همه خریدهایمان را با یورو انجام بدهیم. خیلی کشورها میگویند خیلی خوب، یوروتان را تبدیل به دلار بکنید به ما بدهید و چون در اینجا فرآیند برعکس است ضرر میکنیم. روسیه یورو را قبول ندارد، باید دلار داد برای خرید، این که چرا ، خودش میداند. الان نمیتوان با یورو از چین خرید کرد یا باید با یوآن خودش معامله کرد یا با دلار.
الان که داریم انرژی به چین میفروشیم یا یوآن خودش را میدهد یا دلار، که ما بعدش تبدیل میکنیم به یورو. در این تبدیل هم ضرر میکنیم. فرقی نمیکند. ضمن اینکه هیچ گروه تخصصی و علمی تاکنون برابری ریال با دلار را بررسی و تعیین نکرده است.
ارسال نظر