اشاره:

روز پنج‌شنبه (۵/۲/۸۷) متن گزارشی با عنوان «مافیا هست، خبر ندارید» در صفحه بازرگانی منتشر شد که در بخشی از آن به نقل از محمد کشتی‌آرای، نایب‌رییس اتحادیه طلا و جواهر آمده بود: «به نظر ما تنها ۲۰درصد طلای عرضه شده به صورت غیرقانونی و قاچاق وارد کشور می‌شود و اگر مافیایی در این بخش وجود دارد ما از آن بی‌خبر هستیم.»هیات‌مدیره انجمن کارفرمایان صنعت طلا، جواهر و نقره در پاسخ به سخنان کشتی‌آرای، متن جوابیه‌ای را برای ما فرستاده که به شرح زیر است: آقای نایب‌رییس! چرا این صنعت و فعالان آبرومند آن را تا این حد بی‌هوش و استعداد فرض کرده و خوار و ذلیل می‌کنید؟ چرا واقعیت‌ها را به گوش مسوولان نمی‌رسانید و برای کتمان حقایق می‌کوشید. آیا خودتان بعد از مصاحبه‌های نایب‌رییس! نگاهی به آنها می‌اندازید؟ اگر ۳۰۰ تن طلا مصرف سالانه کشور است و ۲۰درصد آن واردات غیرقانونی (قاچاق) است و توسط هر یک از مسافران ۱۵۰ گرم طلا به کشور وارد می‌شود (به صورت رسمی) باید ۴۵۰۰۰۰۰ نفر از مسافران ورودی کشور همه به امر وارد کردن طلا بپردازند، یعنی واردکننده‌های طلا و جواهر با چنین حجم عظیمی همه اقشار مردم هستند! این خود نوعی ایجاد صورت مساله است. البته برای پاک کردن سوال اصلی! اگر این‌طور نیست که نیست، پس باید حداقل آماری معین و مشخص، معادل ۵۰درصد از ۳۰۰تن طلا (به غیر از جواهر) در یکی از گمرکات کشور موجود باشد! چرا تمام مسوولان اتحادیه‌ها و انجمن‌های سایر اصناف به وجود مافیای درون و برون صنفی اذعان دارند ولی مجموعه مسوولان این صنف همیشه خود را بی‌اطلاع از واقعیت‌های موجود نشان می‌دهند! حتما افراد با آبرویی را که طی چند ماه گذشته به دلیل کتمان حقیقت گروهی خاص دست بسته از محل کار و زندگی بردند می‌شناسید! آن هم به دلیل اعتراف افرادی که اسامی و شغلشان را می‌دانید! آن افراد را به خاطر قاچاق تخم کدو، بازداشت و جریمه نکردند! شاید هم آمار کشف (واردات غیرقانونی) قاچاق طلا و بازداشت و جریمه گروه‌های مختلف طی سال‌های اخیر، برای حمل نخود سیاه بوده است! از این دست اتفاقات در این صنعت زیاد افتاده و می‌افتد و تا وقتی عده‌ای منافع شخصی را به منافع عمومی ترجیح می‌دهند و مسوولیت را به عهده دارند و از طرف دیگر، خود سرشاخه‌های اصلی واردات غیررسمی (قاچاق) بوده و کتمان حقایق می‌نمایند، تغییر عمده‌ای را در این صنعت شاهد نخواهیم بود و آب از آب تکان نخواهد خورد. پس تا دیر نشده، بیایید چاره‌ای بیندیشیم! این صنعت در حال نابودی است. منافع شخصی را کنار بگذارید و به فکر افرادی باشید که شغل اصلی شان را رها کرده و با موتور کار می‌کنند! حتما وقتی افرادی سوار بنز و پاجرو می‌شوند و از درب دفاتر و گالری‌های ولیعصر، جردن، آفریقا و سه‌راه سینا و... بیرون می‌آیند، غرق در مسائل مالی و جابه‌جایی‌هایی هستند که فرصت نگاه کردن به اطرافشان را ندارند، تا شاهد مسافرکشی گروهی باشند که مثل گذشته بعضی از آنها کارگری می‌کردند!؟ شاید تمام جواهرات ویترین‌ها و گاوصندوق‌های موجود ایران متعلق به مادربزرگانمان است یا به وسیله ارواح آنها به داخل بارخانه‌ها و پلمب‌های یک، دو، سه قیراطی رسیده است، شاید هم از روی کارهای قدیمی پیاده شده و روی پایه‌های جدید تایلندی، چینی، ترکی و... سوار می‌شوند و در لفاف‌های ارائه شده در تهران و شهرستان‌ها عرضه می‌شود. البته امکان دیگری هم دارد که عده‌ای فرصت‌طلب، دستگاه تراش وارد کرده‌اند و در زیرزمین خانه‌ها در محل‌های پنهانی مشغول به تراش الماس‌ها و زمردهایی هستند که از معادن کشف شده در اقصی نقاط ایران استخراج کرده‌اند و از طرف دیگر، مرواریدهای موجود، به وسیله ماهیان خاویاری دریای خزر و دلفین‌های به قتل رسیده یا به ساحل زده خلیج‌فارس، آن هم به صورت زیرآبی و با زور تهدید وارد کشور شده و کسی هم از آنها خبر ندارد. به راستی چرا دولت و مردم را آگاه نمی‌کنید! مگر یکی از قسم‌هایی که خوردید (زمان اخذ پروانه کارشناسی رسمی دادگستری)، ارائه واقعیت نبود؟ یا واقعا فرصتی برای دیدن و زمانی برای فهمیدن و خبردار شدن نداشتید؟ و مجالی را برای بازگو نمودن واقعیت‌ها پیدا نمی‌کردید؟!

چرا مسوولان سایر گروه‌های صنفی برای حمایت از تمام اعضای خود، فکر و عمل می‌کنند!؟ ولی با کمال تعجب مسوولان صنفی ما، حفظ منافع عده‌ای ویژه را به منافع عام ترجیح می‌دهند و همیشه از آنها دفاع کرده و کتمان واقعیت می‌کنند؟ اگر وقت پیدا کردید، به روش و ترجمه کار خود فکر کنید! این روش‌ها ملاحظات صنفی است؟! یا حفظ منافع شخصی و گروهی؟شاید زمانی که در کارگاه کوچکی کار می‌کردید، جور دیگری به دنیا نگاه می‌کردید! و از همه چیز باخبر بودید؟! دعوت شدن و حضور در مهمانی‌های خصوصی و مجالس عروسی مافیا در آمریکا، تهران، دبی، ایتالیا، تایلند و سایر نقاط جهان، چشم بینا می‌خواهد که بعضی ندارند و از همه جا بی‌خبرند! البته امضای ذیل صورت جلسات انتخاب صادرکنندگان نمونه و تایید دریافت جوایز صادراتی آنها نیز سواد می‌خواهد، که ظاهرا بعضی دارند و از روی بی‌خبری امضا نکرده‌اند! همین طور ماستمالی پرونده‌های عیار پست و اخذ جریمه و کارشناسی‌های غیرعادلانه! مصداق مثال معروف، دم خروس را ببینیم یا قسم ... بعضی هم می‌گویند: ندانستن که عیب نیست! بهتر است، راجع‌به مسائلی مصاحبه و اظهارنظر شود که از آنها خبر داریم.

کمی به دور و بر خود نگاه کنیم! شاید مافیا را دیدیم! حتما روزی در بارگاه الهی مجبورمان می‌کنند تا واقعیت‌ها را بگوییم و آنجا کتمان حقیقت معنایی ندارد! چون نه منافع شخصی در کار است و نه منافع مافیا!