دیدگاه - به بهانه روز ملی صادرات
فرصتها؛ انتخاب بین «ساختن» و «سوختن»
«ما استاد فرصت سوزی هستیم.»
«به تجربیات اندوخته خود بها نمیدهیم و هنوز به روش سعی و خطا کار میکنیم.»
«در تصمیمگیریها به کارها و نظرات کارشناسان توجه نمیکنیم.»
پدرام سلطانی *
«ما استاد فرصت سوزی هستیم.»
«به تجربیات اندوخته خود بها نمیدهیم و هنوز به روش سعی و خطا کار میکنیم.»
«در تصمیمگیریها به کارها و نظرات کارشناسان توجه نمیکنیم.» جملات بالا تولید فکری نگارنده نیست، بلکه فصل مشترک اظهار نظر بسیاری از مسوولان، صاحبنظران، اندیشمندان و کارشناسانی است که در یک دهه گذشته، راجع به علل و عوامل ناکامیهای ملی ما اظهار نظر کردهاند و از این رو برای عموم خوانندگان آشنا است. مرور جملات فوق در آستانه «روز ملی صادرات»، به این جهت لازم است که در زمانی که این مقوله ملی در مرکز توجه قرار دارد و باید همه نظرها و نگاه ها متوجه رفع مشکلات این بخش باشد، نگرانیهای روزافزونی به وجود آمده است که صادرات باز هم قربانی تصمیمات غیرکارشناسی شود. تصمیماتی که بیتوجه به تجارب اندوخته شده و حاصل اقدامات دهههای ۶۰ و هفتاد است و فرصتی را که در انبوه تهدیدها برای بخشی از اقتصاد کشور به وجود آمده است، به سوختن میدهند. آمار صادرات غیرنفتی در ۶ ماه اول سال جاری، حاکی از رشد دو رقمی صادرات غیرنفتی واقعی در مقایسه با افت دو رقمی صادرات میعانات گازی و پتروشیمی است؛ یعنی صادرکنندگان کشور توانستهاند بهرغم روزافزونی مشکلات داخلی و فشارهای خارجی، تولید و صادرات خود را افزایش دهند.
در تاریخ پنجاه سال گذشته تا کنون، سابقه نداشته است که صادرات غیرنفتی کشور به منبع شریان اصلی ارزی کشور تبدیل شود، اما این اتفاق امسال در شرف وقوع است، اگر فرصت سوزی نکنیم. شاید برای خوانندهای که به ارقام صادرات نفت و کالاهای غیرنفتی کشور آشنا است، این ادعا گزافه به نظر بیاید، زیرا هنوز آمار صادرات نفت خام کشور حداقل ۵۰درصد بیش از کل صادرات غیرنفتی است، اما توجه به این نکته لازم است که به دلیل فشارهای تحریم کنندگان، بخشی از ارز حاصل از فروش نفت فعلا قابل استفاده نیست. با توجه به این نکته، امروز ارزش نقد شوندگی هر یک دلار ارز صادرات غیرنفتی معادل فروش دو دلار نفت خام است.
اما حال که این فرصت رخ نموده است، مدعیانی پیدا کرده است که اظهار میکنند، ارز حاصل از صادرات باید به کشور بازگردانده شود! البته کسانی که با بدیهیات یک فعالیت اقتصادی آشنایی دارند، میدانند که هیچ تجارتی نیست که جریان یک سویه داشته باشد؛ یعنی اگر جریان خروج کالا با جریان ورود نقدینگی همراه نباشد، لاجرم کار متوقف میشود.
توضیح ساده این موضوع این است که اگر صادرکننده سرمایه خود را تبدیل به کالا کند و آن را صادر کند ولی ارز حاصل از صادرات را به فروش نرساند و ریال آن را در داخل کشور دوباره به چرخه خرید کالای خود تزریق نکند، چگونه میتواند ادامه کار بدهد؟ طبیعی است که بیشترین میزان تقاضا نیز برای این ارز از جانب واردکنندگان کالا به کشور است و ارزی را که آنها عملا نمیتوانند از سیستم بانکی کشور تامین کنند، از صادرکنندگان به دست میآورند. پس امسال روز ملی صادرات برای مسوولان روز امتحان است، امتحان باور به شعار «صادرات محور توسعه.»
اکنون برای تصمیمگیران کشور روز انتخاب است، انتخاب بین اعتماد یا بدگمانی به بخش خصوصی و تاریخ این روزها را با خط درشتتری خواهد نوشت تا همه آیندگان بخوانند و بدانند که آیا به تجربیات اندوخته خود بها دادیم یا بازهم فرصتها را سوزاندیم.
* نایب رییس اتاق ایران
ارسال نظر