غلامرضا کیامهر

زمانی بود که هر وقت در محفلی یا روزنامه‌ای نامی از مافیا برده می‌شد بی‌درنگ به یاد مناطق مافیاخیزی همچون جزیره سیسیل و ناپل ایتالیا یا شهر شیکاگوی آمریکا می‌افتادیم و ... واژه مافیا در نظرمان مترادف بود با نام آدم‌کش‌ها و گنگسترهایی چون آل‌کاپن که هر کدام یک شبکه بزرگ مافیایی را با روش‌های بی‌رحمانه‌ای اداره می‌کردند و با در دست داشتن پاره‌ای فعالیت‌های اقتصادی غیرقانونی، رقبای خود را با قساوت و بی‌رحمی از سر راه برمی‌داشتند.در ایتالیا، سرزمین خاستگاه اولیه مافیا، نفوذ باندهای مافیایی در دهه‌های ۱۹۶۰، ۱۹۷۰ میلادی به جایی رسیده بود که حتی قضات برجسته دادگستری و افسران ارشد پلیس هم از گزند آدم‌کشان مافیایی در امان نبودند. در همان سال‌ها باندهای مافیایی به منظور ضرب شست نشان دادن به دولت، آلدومورو نخست‌وزیر وقت ایتالیا را در روز روشن ربودند و چند هفته بعد جنازه او را در داخل صندوق عقب یک خودرو سواری در یکی از خیابان‌های رم رها کردند. اما پلیس ایتالیا جرات نکرد اقدامی جدی علیه باندهای مافیایی به عمل آورد.در آن روزگار تصورمان آن بود که مافیا به کشورهای خاصی چون ایتالیا و آمریکا و آن هم به شهرهای خاصی چون سیسیل و ناپل و شیکاگو اختصاص دارد و پای خود را از محدوده آن شهرها فراتر نمی‌گذارد. اما به قول معروف زنده ماندیم و دیدیم که امروز مافیا به واژه‌ای رایج و متداول در ادبیات کلامی شماری از دولتمردان و سیاستمداران ما مبدل شده و صفت مافیایی بر گردانندگان ناشناس بسیاری از فعالیت‌های پول‌ساز اقتصادی در کشور ما اطلاق می‌شود.مافیای واردات میوه و موز، مافیای شکر، مافیای نفتی و مافیای دارویی نمونه‌هایی از برچسب‌هایی است که در سال‌های اخیر به کرات از زبان دولتمردان شنیده‌ایم بی‌آن که بدانیم مخاطبان این برچسب‌‌ها چه مشخصاتی دارند و از حمایت کدام کانون‌های قدرت برخوردارند.سریال جذاب و پرحادثه «فاکتور هشت» که تا همین اواخر از شبکه اول سیما پخش می‌شد، روایتی تصویری از یک مافیای بسیار مخوف و قدرتمند دارویی در کشور ما بود که سبک کار عوامل آن شباهت زیادی به آدم‌کش‌های باندهای مافیایی ناپل و سیسیل و شیکاگو و جاهای دیگر دنیا داشت.گرچه ماجراهای یک سریال تلویزیونی یا فیلم سینمایی را نمی‌توان بازتاب تمام عیار یک واقعه به حساب آورد. اما حتی اگر تصور کنیم آنچه در سریال فاکتور هشت دیده‌ایم شکل بزرگنمایی شده‌ای از نحوه فعالیت یک مافیای تجارت دارو در کشور ما بوده است، در آن صورت حق داریم بپرسیم چه تعداد دیگر از این قبیل باندهای مافیایی دارویی در کشور ما به فعالیت مشغولند و دستگاه‌های اطلاعاتی و انتظامی ما چه اشرافی بر کار این باندهای مافیایی دارند؟سوال دیگر این است که آیا باندهای مافیایی همچون مافیای نفت، مافیای واردات شکر و میوه و امثالهم که بعضی از دولتمردان و افراد وابسته به جناح‌های سیاسی مختلف در سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های خود از آنها به‌عنوان حربه‌ای برای کوبیدن رقیب و حریف استفاده می‌کنند، تا چه اندازه وجود خارجی دارند و اگر به راستی کشور ما هم به سرزمین تاخت و تاز باندهای مافیایی تبدیل شده میزان شباهت اعمال آنها با باندهای مافیایی شبیه آنچه که در سریال تلویزیونی فاکتور هشت نشان داده شد، تا چه اندازه است. گردانندگان این باندهای مافیایی چه کسانی هستند و چرا افرادی تا این حد تبهکار با نام و مشخصات به مردم معرفی نمی‌شوند.سوال مهم‌تر این است که اصولا این همه باندهای مافیایی از کجا به کشور ما راه یافته‌اند و چه عواملی زمینه‌ساز پیدایش آنها در جامعه‌ای بوده که مدعی هستیم امور آن با قوانین و ارزش‌های مهم از احکام اسلامی اداره می‌شود؟اگر هم اطلاق عنوان مافیا به مخالفان سیاسی صرفا جنبه لفظی دارد، آیا کاربران این واژه متوجه اثرات ویرانگر آن بر محیط کسب‌وکار کشور و سلامت روانی افراد جامعه نیستند؟ آیا رواج بیش از حد فرهنگ زدن اتهام مافیایی به این و آن، آن هم در لفافه و غیرشفاف، چهره کشور و جامعه ما را در انتظار جهانی مشوه نمی‌سازد. آیا مافیایی جلوه دادن سیمای کشور در افکار عمومی موجب از بین رفتن امنیت سرمایه‌گذاری در کشور نمی‌شود و آیا در کشوری که مقام‌های رسمی آن در هر مناسبتی از وجود باندهای مافیایی در حوزه‌های مختلف تجاری و اقتصادی آن سخن به میان می‌آورند، کسی میل به سرمایه‌گذاری‌ها مولد و انتقال‌زا پیدا می‌کند و از همه مهم‌تر این که آیا کاربرد بیش از حد و اندازه صفت مافیا به منظور از میدان به درکردن رقبا، قبح پدیده‌ای به نام مافیا و فعالیت‌های مافیایی را در جامعه ما از بین نمی‌برد و آیا پیامدهای سوء اجتماعی آن دامنگیر نسل‌های آینده ما نخواهد شد؟آیا زمان آن نرسیده است که به خاطر خیر و صلاح جامعه در چسباندن انگ مافیا به این و آن قدری احتیاط کنیم و به قول معروف به خاطر یک دستمال قیصریه‌ای را به آتش نکشیم؟