بعد از خشکسالی چه گذشت؟
مهران موسوی خوانساری - صادرات، واردات، خودکفایی؛ این سه واژه کلیدی شاید بیش از هر محصول و کالایی، با داستان پر پیچ و خم گندم گره خورده باشد. شاهد این مدعا هم بیش از هر چیز، در کلام مسوولان اقتصادی قابل مشاهده است که از جمله در همین چهار ماهی که از سال جدید گذشته، به طور برجسته‌ای عیان است.

در حالی که از یک سو وزیر بازرگانی، هدفگذاری سال‌جاری را درباره این محصول استراتژیک، بر اساس صادرات چهار میلیون تنی (چهار برابر سال گذشته) قرار داده است، از سوی دیگر رییس کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس معتقد است که صادرات گندم به دلیل خشکسالی امکان‌پذیر نیست. این در حالی است که بحث خودکفایی در این حوزه نیز همچنان داغ است و گاه گفته می‌شود ایران وارد‌کننده گندم است. بررسی هرچه بیشتر این نظرات و نگاهی به برآیند آن در واقع هرچه بیشتر بر پیچیدگی داستان گندم صحه می‌گذارد: ما به موازات این که صادرکننده گندم هستیم، واردکننده آن نیز به حساب می‌آییم و در عین حال معتقدیم که به خودکفایی هم دست پیدا کرده‌ایم! و این همه یعنی باید داستان دنباله دار و طولانی گندم را از نو خواند و بر هر بخش آن دوباره تامل کرد تا بلکه بتوان بر این ماجرا نقطه پایانی گذاشت.
آغاز داستان از سال 1377
در حالی که ایران با وارد کردن شش میلیون و ۸۰۰ هزار تن گندم طی سال ۱۳۷۷ به عنوان اولین وارد‌کننده گندم در جهان مطرح بود، اما با اجرای طرح خودکفایی این محصول در سال ۱۳۸۳، کشور ما از فهرست وارد‌کنندگان عمده گندم خارج شد تا آنکه سال ۱۳۸۶ گفته شد حتی به باشگاه صادرکنندگان آن پیوسته است. در آن سال کشور عمان به عنوان مقصد ۱۶۰ هزار تن گندم ایران تعیین شد تا همزمان با افزایش قیمت جهانی گندم در آن سال و توام شدن این امر با کاهش قیمت تولید این محصول در ایران، صادرات گندم به صرفه تلقی شده و ورود کشور ما به باشگاه صادرکنندگان یکی از مهم‌ترین محصولات کشاورزی جهان رسما اعلام شود.
البته مقامات دولتی در همان ایام اعلام کردند که به این میزان صادرات قانع نبوده و اهداف بلندپروازانه‌تری را در سر می‌پرورانند. معاون بازرگانی خارجی شرکت بازرگانی دولتی ایران یکی از همین افراد بود که گفت: «در سال‌جاری [1386] صادرات یک میلیون تن گندم هدفگذاری شده است.» با این حال سال 86 به‌رغم اعلام برنامه از پیش تدوین شده قبلی، با اشاره معاون وزیر بازرگانی مبنی بر عدم توجیه اقتصادی صادرات گندم پایان یافت: «هم‌اکنون به دلیل اعمال عوارض برای صادرات گندم، به نظر می‌رسد صادرات این محصول توجیه خود را از دست داده است.»
اما تقویم سال ۱۳۸۷ با یک عقبگرد بزرگ در داستان گندم بسته شد که خبر آن رسما در آذرماه همان سال توسط وزارت بازرگانی اعلام گردید: «قرارداد خرید شش میلیون تن گندم وارداتی، امضا شده که نزدیک به نیمی از آن به بنادر حمل شده است.» این آمار در واقع نشان می‌داد که وضعیت ایران در خودکفایی تولید گندم تنها مدت اندکی به صورت تثبیت شده باقی مانده و همه چیز دوباره به همان سال ۷۷ بازگشته است. در این رابطه آنچه را مقامات رسمی، علت این «بازگشت به عقب» اعلام کردند، عمدتا به عوامل جوی و طبیعی و در راس همه آنها خشکسالی مربوط می‌شد. معاون وزیر بازرگانی در سال ۸۷ در همین باره گفت: «سال گذشته تولید گندم در کشور به دلیل بروز خشکسالی کاهش زیادی داشت و برای همین واردات گندم عملی نکوهیده به حساب نمی‌آید.» پیش از آن هم شخص وزیر بازرگانی از توقف صادرات گندم و بر هم خوردن برنامه صادرات پنج برابری نسبت به سال ۸۶ خبر داده بود: «به دلیل بحران جهانی خشکسالی و کمبود گندم در داخل کشور، امسال [۱۳۸۷] صادرات گندم که پیش‌بینی کرده بودیم به پنج میلیون تن برسد، متوقف شده است.» خلاصه آنکه در پایان سال ۸۷ کار به جایی رسید که رویای صادرات پنج میلیون تنی، به واقعیت واردات شش میلیون تنی تغییر یافت تا سال ۸۸ با تاکید بر مصوبه‌ای آغاز شود که هیات دولت آن را در پایان سال ۸۷ به تصویب رسانده بود. هنوز دو ماه بیشتر از سال ۸۸ نگذشته بود که گمرک اعلام کرد میزان واردات گندم به کشور در دو ماهه اول سال ۸۸ نسبت به سال قبل از آن صد در صد افزایش یافته است. در آن زمان گفته می‌شد مجوز این واردات ناشی از همان مصوبه پایان سال ۸۷ هیات وزیران است که بر مبنای آن ورود پنج میلیون تن گندم به کشور در سال ۸۸ مجاز شمرده می‌شد و این در حالی است که پیش از آن وزارت بازرگانی اعلام کرده بود در آن سال نیازی به واردات گندم نخواهد بود.
به موازات این اظهار نظرات، گمرک جمهوری اسلامی ایران در مهرماه 88 با انتشار گزارشی اعلام کرد که ایران در پنج ماهه اول آن سال مجموعا از 16 کشور جهان در حدود سه میلیون و 410 هزار تن گندم وارد کرده است که آمریکا با 117 هزار تن صادرات گندم به ایران، در رتبه هفتم این کشورها قرار داشت. این آمار در حالی اعلام می‌شد که اسکندری، وزیر جهاد کشاورزی در سال 84 به نمایندگان مجلس قول داده بود تولید گندم طی سال 88 تثبیت شده و ایران از وارد‌کننده گندم به صادرکننده آن تبدیل شود، اما نه فقط این اتفاق رخ نداد، بلکه حتی ایران پس از سال‌ها که آمریکا را از چرخه صادرات و واردات گندم خود کنار گذاشته بود، دوباره از این کشور گندم خرید.
در این میان، آغازین روزهای سال ۱۳۸۹ یک بار دیگر با وعده خودکفایی تولید گندم آغاز شد. ۲۱ فروردین ماه سال گذشته، معاون امور تولیدات گیاهی وزارت جهاد کشاورزی پیش‌بینی کرد که با تولید ده تا ۱۲ میلیون تن گندم در آن سال، خودکفایی کشور در این بخش محقق شده و نیازی به واردات گندم نخواهد بود. این در حالی است که حمید علیخانی، معاون وزیر بازرگانی اعلام کرد صادرات گندم به دیگر کشورها نیز پس از سه سال توقف دوباره از سال ۸۹ آغاز خواهد شد: «مذاکرات برای انعقاد قرارداد صدور گندم با چند کشور در حال انجام است.» سال گذشته بارها بر منع واردات و تشویق به صادرات تاکید شد. از جمله اوایل شهریورماه همین سال، وزیر جهاد کشاورزی مژده خودکفایی را یک بار دیگر به طور رسمی اعلام کرد: «پس از دو سال خشکسالی پیاپی و سرما زدگی، امسال کشور با تولید ۵/۱۴ میلیون تن گندم به خودکفایی رسیده است.» اما جالب آنکه سه ماه بعد، حمید علیخانی، معاون وزیر بازرگانی به «جزئیات واردات گندم به کشور» اشاره کرد: «در هشت ماهه سال ۸۹ بیش از ۸۴۷ هزار تن گندم که بیش از ۱۸۷ میلیون دلار ارزش داشته به ایران وارد شده است.» این یعنی آنکه اگرچه حجم تولید گندم در داخل برای رفع نیازها کافی بوده است (اگر دیدگاه وزارت جهاد کشاورزی را مبنا قرار دهیم)، اما با این حال همچنان واردات این محصول مهم به کشور هم ادامه داشته است (اگر آمار وزارت بازرگانی را بپذیریم). البته ظاهرا وزارت جهاد کشاورزی همچنان بر اعتقاد خود مبنی بر رسیدن به خودکفایی در بخش گندم پای‌فشاری می‌کند، آنچنان که در واپسین روزهای سال گذشته، معاون وزیر جهاد کشاورزی یک بار دیگر به نمایندگی از این وزارتخانه بر همین امر تاکید کرد که گفته‌های او این بار معطوف به اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها و کاهش مصرف گندم بود: «با توجه به اعلام وزارت بازرگانی در مورد کاهش نیاز کشور به گندم بعد از اجرای هدفمندی یارانه‌ها به ۵/۹ میلیون تن، خودکفایی در گندم، امسال قطعا محقق خواهد شد.»
اما آیا کاهش پنج میلیون تنی تولید گندم نسبت به پیش از اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها می‌تواند معیار مناسبی در جهت خودکفایی در تولید گندم به حساب آید؟ این سوال از آنجا اهمیت می‌یابد که پیش از این، مقیاس 5/14 میلیون تن گندم تولید شده، مبنایی برای خودکفایی محسوب می‌شد اما اینک 5/9 میلیون تن تولید به عنوان شرط خودکفایی مطرح می‌شود.
واقعا خودکفا هستیم؟
منحنی نظرات مسوولان اقتصادی کشور درباره اینکه آیا کشور ما در زمینه تولید گندم به خودکفایی رسیده است یا خیر، بسیار پیچیده به نظر می‌رسد. اگر همین مسوولان روزی از آمار واردات پر حجم گندم به کشور خبر می‌دهند، روز دیگر به افزایش صادرات و رسیدن به مرزهای خودکفایی اشاره می‌کنند در حالی که سوال اساسی در زمینه نیاز کشور به گندم همچنان پابرجا است: آیا ما در زمینه تولید گندم به خودکفایی رسیده‌ایم؟
عیسی کلانتری وزیراسبق کشاورزی این مدعا را نادرست می‌داند: «برای خودکفایی در تولید گندم، کشت علوفه، یونجه و جو کاهش پیدا کرد و کشت گندم افزایش یافت. این خودکفایی مصنوعی به وجود آمده بود و توجیه اقتصادی و اجتماعی نداشت.» البته این وزیر کشاورزی در دولت‌های قبل از کابینه رییس‌جمهور احمدی‌نژاد، در بیان چنین دیدگاهی تنها نیست، آنچنانکه فرهاد رهبر، رییس دانشگاه تهران هم سال گذشته به همین موضوع اشاره کرد: «جشنی که به عنوان جشن خودکفایی تولید گندم در کشور گرفته شد به معنای خودکفایی در تولید این محصول نبود. در واقع این جشن به معنای تغییر روش کاربری زمین‌ها از کاشت سنتی محصولات دیگر در زمین‌های مربوط به کاشت گندم بود تا به سمت تولید انحصاری این محصول غذایی پیش رویم که این اتفاق در سطح دنیا یک افتخار نیست.» اما به نظر می‌رسد که همه دانشگاهیان کشور چندان موافقتی با ایده فرهاد رهبر ندارند و بعضی از آنها بیشتر بر جنبه عدم واردات تاکید می‌کنند تا تولید محصول استراتژیکی به نام گندم.
غلامرضا علیزاده، استاد دانشگاه تهران از جمله این دسته از دانشگاهیان است: «واردات گندم، اهرم فشار دشمنان بر کشورها است و جمهوری اسلامی ایران باید هوشمند باشد و چنین اهرم فشاری را برنتابد. اگر ما به واردات بی‌رویه گندم عادت کنیم و با صرفه‌جویی و تولید بیشتر برای خودکفایی در این زمینه تلاش نکنیم، فشارها بر کشور مضاعف می‌شود.»
آنچه مسلم است اینکه ظاهرا مولفه نخست مورد نظر این استاد دانشگاه که او آن را از جمله شروط خودکفایی در تولید گندم به حساب می‌آورد، با اجرای قانون هدفمند شدن یارانه‌ها محقق شده است، اما آیا می‌توان به تولید بیشتر که شرط رسیدن به خودکفایی است نیز دل بست؟ پاسخ این سوال نهفته در سخنان فرهاد رهبر است که در عین حال پرده از آمار تکان دهنده‌ای نیز بر می‌دارد: «هم‌اکنون بیش از ۷۰ درصد کشاورزان حتی از سواد خواندن و نوشتن محروم هستند و این در حالی است که بیش از ۴۵ هزار نفر فارغ‌التحصیل در بخش کشاورزی بیکار هستند و مابقی فارغ‌التحصیلان شاغل نیز در بخش‌هایی غیر از کشاورزی فعال هستند که این موضوع جای سوال دارد.»

پیش‌بینی تجارت ۱۲۸ میلیون تنی گندم در سال ۲۰۱۱
گروه بازرگانی - سازمان خواربار جهانی ( فائو) پیش‌بینی کرده است که در سال زراعی 2011- 2010 میزان تجارت جهانی گندم به 128 میلیون تن برسد که با توجه به پیش‌بینی تولید 665 میلیون تن گندم در سال‌جاری میلادی این میزان تجارت نشانگر اهمیت استراتژیک این محصول در میان کشورها است به طوری که حتی روسیه تهدید کرده است که اگر قیمت‌ها متناسب با تورم جهانی افزایش نیابد از صادرات گندم جلوگیری می‌کند که این تصمیم می‌تواند بازار این محصول را به شدت تحت‌تاثیر قرار دهد. امسال پیش‌بینی می‌شود که صادرات استرالیا به 5/17 میلیون تن برسد .حجم صادرات برزیل نیز 5/2 میلیون تن تخمین زده می‌شود که بر اساس این پیش‌بینی صادرات این کشورها رو به افزایش خواهد داشت، اما در آرژانتین و کادانا به عنوان دیگر تولیدکنندگان بزرگ گندم در دنیا، وضع متفاوت است و صادرات گندم از این کشورها با کاهشی حدود یک درصدی نسبت به سال گذشته به ترتیب 7 میلیون و 2/16تن برآورد شده است.
از سوی دیگر آمار گمرک ایران نشان می‌دهد که طی سه ماهه نخست امسال، ۱۲ هزار تن گندم به ارزش سه میلیون دلار وارد کشور شده که در مقایسه با مدت مشابه سال ۸۹ (۵۵۸ هزار تن به ارزش ۱۲۱ میلیون دلار) به لحاظ وزنی ۸۰/۹۷ درصد و به لحاظ ارزشی ۴۹/۹۷ درصد کاهش نشان می‌دهد.