ماجرای من و E-Banking بانکملی
چند ماه پیش بود هنگام دیدن تلویزیون یک برنامه تبلیغاتی نظرم رو جلب کرد «... بانک ملی با ارائه خدمات نوین بانکی در عرصه بانکداری الکترونیک...» مردی با کت و شلوار شیک با یک کیفدستی باریک خیلی آرام و راحت به طرف باجه الکترونیک میرفت و آنجا با فشردن تنها چند کلید به راحتی و با سرعت نور کارهای بانکیاش را انجام میداد. در بخش دیگری از فیلم مانیتوری نشان داده میشد که شخص به راحتی میتوانست از منزل یا محل کار خود کارهای بانکی را از طریق اینترنت انجام دهد. هرچند چنین موضوعی را در مورد بانکهای خارجی شنیده و یا دیده بودم اما باور نمی کردم بانکهای ما هم می توانند این کار انجام بدهند. به سایت بانک ملی سر زدم و همانطوری که انتظارش را داشتم لوگوی E-Banking را دیدم. بعد از کلیک و ورود و درست کردن یک اکانت صفحهای را دیدم که در آن گفته شد باید منتظر باشم تا اطلاعات وارد شده از طریق مرکز انفورماتیک بانک ملی تایید شود. به نظرم همه چیز طبیعی میآمد. بعد از آن شب کار هر شب من سر زدن به سایت بانک و همینطور چک کردن ایمیلم بود ولی دریغ از یک تاییدیه! شبها و روزهای زیادی منتظرش بودم به طوری که بعد از ۱۰، ۱۲ شب که خبری نشد به طور کلی فراموش کردم و با خودم فکر کردم شاید هنوز سیستم مذکور راهاندازی نشده و یا در حال تست است و من عجله کردهام، ولی با این حال تبلیغ آن شب و شبهای بعدی جلوی چشمهایم بود که سرعت رو مهمترین خصیصه این سیستم معرفی میکرد، مدتها گذشت تا اینکه یک روز از بانک ایمیل تاییدیه برایم رسید. در جواب اطلاعاتی که برایشان فرستاده بودم آنها یک شماره مشتری به من داده بودند و در آن ذکر کرده بودند که که از فرم پرینت بگیرید و به شعبه مربوطه ببرید. این کار را کردم و با سرعت به شعبه مربوطه رفتم. در باجه سیبا مسوول باجه با دیدن فرم کمی تعجب کرد اما سپس با دادن فرمی به من خواست که آنها را پرکرده و در صف بایستم. داشتم از تعجب شاخ در میآوردم، یعنی بازهم صف و حضور فیزیکی (یادمه تو تبلیغ یه چیزهایی از دنیای مجازی میگفتند !). فرمها را پرکردم و در صف ایستادم، باز هم صف و باز هم جمله همیشگی: آخرین نفر کیه؟! فرمها رو پر کردم ولی خیلی عجیب بود این فرمها و این کاری که من میکردم درست همون کاری بود که دوستم چند وقت پیش برای افتتاح یک حساب غیرمجازی انجام داده بود. پس تفاوت من که میخواستم به صورت مجازی از خدمات نوین بانکداری الکترونیک!! استفاده کنم با آنهایی که این کار را به صورت حضوری و سنتی انجام می دادند چه بود؟!
نوبت به من رسید و فرمها را به مسوول باجه تحویل دادم. ایشان هم بعد از نگاهی به فرمها به من گفت: خوب شما برو هفته بعد بیا تا تاییدیه از مرکز بیاد تا اون موقع ملی کارتت هم حاضره. یک هفته بعد به بانک سرزدم. ملی کارتم هم اومده بود. از رییس شعبه کارتم رو گرفتم و ایشان گفتند که باید Pinpad آن فعال شود. رفتم سراغ Pinpad که صدای اعتراض از جمعیت بلند شد که آقا صفیه! سعی کردم برای مردم حاضر در صف توضیح بدهم، من با این Pinpad می خوام فقط یک بار پس وردم رو بزنم تا کارتم فعال شود و داشتم این توضیحات را میدادم که دیدم مسوول باجه هم همین را گفت: «نمیشه آقا برو تو صف !!!» انگار بخت از من برگشته بود و من مجبور بودم که باز هم صف رو تحمل کنم. نوبت به من رسید و کارتم رو در دستگاه کارتخوان کشیدم و فعال کردم.
با خودم گفتم خلاص شدم و از این به بعد میتوانم مزه بانکداری Online رو بچشم. به خانه رفتم و اکانتی را که ساخته بودم باز کردم. هیچ تغییر نکرده بود. یه جایی بود که باید شماره حسابم رو وارد میکردم که در جوابش باز هم دیدم که زهی خیال باطل. انگار این رشته سر دراز داشت. دوباره یه فرم به من نشان داده شد که باید باز هم از آن پرینت میگرفتم و به همان شعبه می بردم تا آنها باز هم مهر و امضا کنند و به مرکز انفورماتیک بفرستند و آنها هم بعد از چند روز تایید کرده و جواب رو به شعبه ارسال کنند و..... شاید مسوولان بانک ملی با خواندن این مطالب درصدد برآیند که بگویند این مطلب زحمات ما را زیر سوال برده ولی عزیزان این بانکداری نوین الکترونیک نیست چرا که شما حتی برای سرویسهای الکترونیکی خود مشتری را در یک پروسه پیچیده بوروکراسی و کاغذبازی درگیر میکنید؟
امضا: محفوظ
ارسال نظر