لیزا؛ کامپیوتری که هرگز موفق نشد

نویسنده: والتر ایساکسون

مترجم: ندا لهردی

بخش پنجاهم

این ایده طوری نبود که باعث شود مدیران زیراکس چیزی را که دانشمندانشان در مرکز تحقیقات این شرکت ابداع کرده بودند، نادیده بگیرند. در واقع آن‌ها سعی داشتند از این ماجرا به نفع خودشان استفاده کنند و نشان بدهند که چرا تکنیک اجرای خوب به اندازه ایده‌های خوب اهمیت دارد. در سال ۱۹۸۱ درست قبل از معرفی اپل لیزا یا مکینتاش، آن‌ها کامپیوتر زیراکس استار (Xerox Star) را معرفی کردند که دستگاهی با رابط کاربری گرافیکی، ماوس، نمایشگر بیت مپی، ویندوز و ساختار کامپیوتر رومیزی بود. اما این دستگاه خوب کار نمی‌کرد (چند دقیقه برای ذخیره یک فایل بزرگ زمان می‌برد)، گران بود (با قیمت ۱۶۵۹۵ دلار در فروشگاه‌ها عرضه می‌شد) و بیشتر با هدف بازار دفاتر اداری شبکه‌ای تولید شده بود. این دستگاه نتوانست در بازار رونق بگیرد و تنها سه هزار تا از آن فروخته شد.

جابز و گروهش به یکی از فروشگاه‌های زیراکس رفتند تا به محض عرضه استار آن را ببینند. اما از نظر جابز این کامپیوتر این‌قدر بی‌ارزش بود که به همکارانش گفت حتی نمی‌توانند برای خرید یکی از این دستگاه هم هزینه کنند. او به خاطر می‌آورد: «خیالمان کاملا راحت بود. می‌دانستیم که آنها این کار را درست انجام نداده‌اند و ما می‌توانستیم با قیمتی بسیار کمتر از آن چنین دستگاهی را تولید کنیم.» چند هفته بعد او «باب بلیویل» را که یکی از طراحان سخت‌افزار تیم کامپیوتر استار در زیراکس بود، دعوت کرد. جابز می‌گوید: «هر کاری که تا حالا در زندگی‌ات انجام داده‌ای چرت و پرت بوده است. پس چرا نمی‌آیی برای من کار کنی؟» بلیویل این کار را کرد و بعد از آن هم لری‌تسلر.

جابز با شور و هیجانی که داشت، مسوولیت مدیریت روزانه پروژه لیزا را به عهده گرفت. این پروژه را جان کوچ که قبلا مهندس اچ‌پی بود، اداره می‌کرد. جابز با نادیده گرفتن کوچ مستقیما با اتکینسون و تسلر سر و کار داشت تا ایده‌های خودش را به خصوص در مورد طراحی واسط کاربری گرافیکی لیزا تحمیل کند. تسلر می‌گوید: «او در هر ساعتی احضار می‌کرد، دو یا پنج صبح. این کار را دوست داشتم، اما روسای من در بخش لیزا را نگران کرده بود.» جابز گفته بود که نباید خارج از ساعت‌های کاری با کارمندان تماس گرفته شود. او مدتی خودش را کنترل کرد؛ اما نه مدت طولانی.