داراییهای نامشهود به رسمیت شناخته نمی شوند
شرکتهای IT و مسیر ناهموار بورس
سیمین عزیزمحمدی: نامهایی مثل اپل، مایکروسافت یا فیسبوک دیگر به دنیای دیجیتال خلاصه نمیشود و امروزه در گوشه و کنار خیابانها، در تمام رسانههای دیداری، شنیداری و مکتوب و حتی در محافلهای دوستانه بعید است که این نامها شنیده یا دیده نشود. چه امری باعث شد این نامها بتوانند به راحتی جایگزین نامهای معروف و شناخته شدهای مثل کوکاکولا شوند و حتی در عرصههای رقابتی اقتصادی و مالی از این برندها پیشی بگیرند بهطوری که در کمتر از یک دهه ردههای بالای بورسهای مطرح جهانی را تسخیر کنند.
سیمین عزیزمحمدی: نامهایی مثل اپل، مایکروسافت یا فیسبوک دیگر به دنیای دیجیتال خلاصه نمیشود و امروزه در گوشه و کنار خیابانها، در تمام رسانههای دیداری، شنیداری و مکتوب و حتی در محافلهای دوستانه بعید است که این نامها شنیده یا دیده نشود. چه امری باعث شد این نامها بتوانند به راحتی جایگزین نامهای معروف و شناخته شدهای مثل کوکاکولا شوند و حتی در عرصههای رقابتی اقتصادی و مالی از این برندها پیشی بگیرند بهطوری که در کمتر از یک دهه ردههای بالای بورسهای مطرح جهانی را تسخیر کنند. در حال حاضر، از منظر ارزش بازاری ۶جایگاه نخست بورس شناخته شده نیویورک به شرکتهای IT اپل، آلفابت، مایکروسافت، آمازون، فیسبوک و اینتل اختصاص دارد یا اینکه براساس شاخص مطرح S&P۵۰۰ بالاترین ارزش بازار مربوط به صنعت IT است و سهم این صنعت از معاملات و فعالیت شاخص مذکور به ۵/ ۲۰ درصد میرسد.
توسعه این صنعت صرفا به بازار مالی و اقتصاد آمریکا خلاصه نمیشود چرا که کره جنوبی یکی دیگر از کشورهای موفق در بهره برداری از قابلیتهای صنعتIT توانسته در دوره زمانی کمتر از ۲۰سال با تکیه بر صنعت فناوری اطلاعات درآمد ملی خود را تا ۶۰ برابر افزایش دهد. همچنین در ابعاد بینالمللی نیز بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۳، سهم این صنعت از توسعه اقتصاد گسترش پیدا کرده و از ۲۰درصد به ۹۰ درصد رسیده و این تاثیر نیز در GDP کشورهای توسعه یافته مشهود است. برآورد میشود تا سال ۲۰۲۵، اثربخشی صنعت فناوری اطلاعات در اقتصاد جهانی به ۲۰ هزار میلیارد دلار برسد و فضای رقابت در اقتصاد بینالملل را تغییر دهد. در حالی که در دنیای امروزی توسعه کشورها بر پایه اقتصاد دانشبنیان متمرکز شده و ابرقدرتهای اقتصاد در فضای دیجیتالی رقابت میکنند و هر روزه شاهد رونمایی از محصولات دیجیتالی جدید هستیم، سهم این صنعت از تولید ناخالص داخلی ما در تولید ناخالص داخلی ایران فراتر از چهار درصد نمیرود. اگرچه آمار بهدست آمده از بازار سرمایه کشور نشان میدهد صنایع وابسته به رایانه بازدهی خوبی داشتند، با این حال این بازدهی بیشتر معطوف به خدمات شرکتهای مذکور در حوزههایی مانند بانکداری بوده و در واقع، خبری از ایجاد فناوری نوینی نیست. به هر حال سهم ارزش بازار شرکتهای فعال در صنعت رایانه در بازار سرمایه حدود ۲ درصد و اصلا قابل مقایسه با سهم ۲۰ درصدی آنها در بورسهای بینالمللی و ماهیت استارت آپی شرکتهای مطرح IT جهانی نیست.
چرا بورس پذیرای IT نیست
توسعه بر پایه اقتصاد دانشبنیان ظاهرا بهترین راه گریز برای کشورهای توسعه یافتهای بود که درجات بالاتر توسعهیافتگی را تجربه کرده و تعریف جدیدی از اقتصاد را ارائه بدهند. به این ترتیب، سیاستهای استراتژیک ابرقدرتهای اقتصاد جهان از تولید کالای فیزیکی و سرمایهبر به سرمایهگذاری روی شرکتهای زودبازده، دانشبنیان و کمتر سرمایهبری تغییر کرد که عمدتا دوره بازگشت سرمایه سریعتری دارند. اگرچه در بازارهای سرمایه بینالمللی حرف اول را میزنند و یکهتازی میکنند، اما در بورس کشور ما خبری از این شرکتهای با ماهیت خالق فناوریهای نوین نیستند و تنها ۱۲شرکت IT در صنعت رایانه بازار سرمایه کشور فعالیت میکنند. هر چند تعداد شرکتهای IT فعال در بورس کشور کمتر از حد انتظار است، با این حال، ناشناخته ماندن بازار سرمایه بین شرکتها به دلیل ضعف عملکرد سازمان بورس و بازار سرمایه در تامین مالی، تسهیل شیوههای تامین مالی و قدرت نقدشوندگی در این حضور کمرنگ شرکتهای IT بیتاثیر نیست. به هر حال، بازار سرمایه برای شرکتها و صنایع داخلی جذاب نیست چرا که عملکرد ضعیفی در تامین مالی داشته است. به این ترتیب، نباید انتظار داشت صنعت IT با توجه به سهم اندکی که از اقتصاد کشور دارد بخواهد از ظرفیتهای این بازار استفاده کند. از طرفی نیز بورس ایران نتوانسته این فرهنگسازی را ایجاد کند و به صاحبان صنایع و کسب و کارها اطمینان دهد که قادر به تامین مالی آنها است و از طرفی نیز نتوانسته بازار امنی را برای سرمایهگذاران ایجاد کند.
این حضور کمرنگ صرفا به ضعف بازار سرمایه کشور در جذب شرکتها خلاصه نمیشود. یک کارشناس بازار سرمایه درباره مشکلات پذیرش شرکتهای ITدر بازار سرمایه به «دنیای اقتصاد» گفت: یکی از دلایل اصلی این حضور کمرنگ به شیوه ارزشیابی دارایی شرکتها برای فعالیت در بورس برمیگردد، بهطوری که ارزیابی دارایی شرکتها معمولا برمبنای ارزش املاک یا تجهیزات آنها انجام میشود در حالی که دارایی شرکتهای IT نامشهود است یا با توجه به شیوههای ارزیابی ارزش آنها در حد قابل قبولی نیست. البته استقبال از حضور شرکتهای IT در بورس مستلزم فرهنگسازی در بین مردم است. اگرچه در فرهنگ عامه مردم داراییهایی مانند برند یا سرقفلی جایگاه دارد، اما سرمایهگذاری روی نرمافزار برای آنها پرریسک و مخاطرهپذیر به نظر میرسد؛ بنابراین، در این موضوع اعلام آمادگی نمیکنند. به گفته علی اسلامیبیدگلی، علاوه بر فرهنگسازی، دستورالعمل جدیدی باید برای ارزیابی داراییهای نامشهود شرکتها تدوین شود یا اینکه رویه پذیرش شرکتهای IT در مقایسه با شرکتهای صنعتی و تولیدی تغییر کند، زیرا در صورت عدم تغییر، شرکتهای IT نمیتوانند شرایط را احراز کنند.
اگرچه ساختار بازار سرمایههای بینالمللی به شکلی اجرا شده که شرکتهای ITتوانستند در مدت زمان کوتاهی در این بازارها وارد شده و رشد کنند، با این حال، رمز موفقیت این شرکت صرفا به دلیل نظام اقتصادی کشورهای مبدا نیست، چرا که در این شرکتها تخصص، خلاقیت و نوآوری حرف اول را میزند بهطوری که هر روز شاهد رونمایی از محصول جدیدی در این حوزه بودیم. در واقع، نوآوریهای خلاقانه کمتر در شرکتهای ITداخلی میتوان دید. در مجموع کشور ما از نظر پیشرفت تکنولوژی در حوزه IT با کشورهای پیشرو در این حوزه فاصله زیادی دارد. همچنین ماهیت شرکتهای IT داخلی معمولا از جنس کسب و کارهای کوچک و متوسط و بسیار متفاوت از شرکتهای شناخته شده مانند گوگل یا یاهو است. بنابراین آنها خیلی نیاز به تامین مالی سرمایه ندارند و مایلند با تکیه بر سرمایه انسانی ماهر و متخصص فعالیت کنند. به هر حال، بین بازار سرمایه و حوزه IT کشور حلقه مفقودهای وجود دارد که مانع از شکلگیری و رشد ایدههای فنآورانه در کشور میشود و بخشی از این ایدههای حوزه IT به دلیل فقدان نهادهای قدرت سرمایهگذاری در مرحله مخاطره ابتر و نیمهکاره رهاشده و معمولا به مرحله تجاریسازی نرسند. در حالی که بسیاری از شرکتهای مطرح IT مانند مایکروسافت، اپل یا فیسبوک با یک ایده کوچک شکل گرفتند و الان به جایگاهی در اقتصاد بینالملل دست یافتند که ارزش هر یک از آنها بیش از ارزش کل بازار سرمایه کشور است، این فرآیند را طی کردهاند. انتظار میرود صندوق جسورانه که اخیرا در بازار سرمایه ایران شکل گرفته، بتواند همان حلقه مفقودهای باشد تا با کاهش ریسک این ایدهها را به ثمر برساند.
علی اسلامی بیدگلی با اشاره به تاسیس صندوقهای جسورانه در بازار سرمایه به «دنیای اقتصاد» گفت: «صندوقهای جسورانه در راستای تکمیل فرآیند تجاریسازی ایدهها است؛ ایدهها بهطور معمول در دنیا و اخیرا در ایران از طریق دانشگاهها حمایت مالی و معنوی میشود. مالکان این ایدهها ابتدا در پارک علم و فناوری و مراکز حامی ایدهها به فعالیت خود ادامه میدهند تا به مرحله تولید آزمایشی برسد. این ایدهها در مراحل بعدی به فردی یا نهادی نیاز دارند که حاضر به سرمایهگذاری و تولید آنها باشد.» این کارشناس بازار سرمایه اشاره کرد: «سرمایهگذاری روی این ایدهها معمولا از دو طریق صندوقهای جسورانه و شرکتهای سهامی خاص انجام میگیرد. در واقع، با اجرای عملیات سرمایهگذاری ایدهها وارد فاز جدیدی میشوند. پس از سرمایهگذاری ایدهها یا وارد بورس شده یا به یک Take Broker فروخته میشوند. فرض کنید، دانشجویی یک اپلیکیشن موبایل با کاربری خدمات بانکی را طراحی میکند، این ایده پس از گذراندن مراحل تحقیق و توسعه در پارک علم و فناوری و تایید سودده و کاربردی بودن، این نرمافزار یا به صندوق جسورانه معرفی شده یا به بانک فروخته میشود.» وی در پاسخ به این سوال که سرمایهگذاران سنتی بهطور معمول به دلیل ترس از شکست حامی ایدههای نو نمیشوند، در این بخش نقش صندوق جسورانه چیست؟ گفت: «همانطور که از اسم این صندوقها مشخص است، این صندوقها مخاطرهپذیر هستند یعنی سرمایهگذار با پذیرفتن ریسک آن میداند ممکن است منابع مالی آن کاهش یا افزایش چشمگیری یابد. یکی از راهکارها برای کاهش این ریسک، تنوع بخشی به پروژههای معرفی شده در صندوق است بهطوری که سرمایهگذار حاضر میشود از ۱۰ ایده حمایت مالی کند. ممکن است هشت ایده از ۱۰ایده معرفی شده شکست بخورد، به هر حال، سود دو ایده موفق زیان ناشی از پروژههای شکستخورده را پوشش خواهد داد.»
ارسال نظر