افزایش مصرف در دستور کار دولت
مترجم: مریم رضایی آرزوی دنگ هونگ، میلیاردر مشهور چینی، ساخت شهری درون یک ساختمان بود: «بهشتی که دمای قابل کنترل داشته باشد.» این را یک روزنامه چینی نقل کرده بود. در سپتامبر گذشته آرزوی او تحقق یافت و «مرکز جهانی قرن جدید» که رسانه‌های رسمی چین آن را بزرگ‌ترین ساختمان دنیا می‌دانند، در جنوب‌غربی شهر چنگدو رسما افتتاح شد.
قرار گرفتن مرکز خریدی بزرگ در وسط این ساختمان و در ابعاد خیره‌کننده، اغلب بازدیدکنندگان را به قدری مجذوب می‌کند که در بدو ورود لحظه‌ای مکث می‌کنند تا عکس‌های یادگاری بگیرند. این ساختمان یک ساحل داخلی 300 متری، زمین اسکیت و سینمای آیمکس را دربرمی‌گیرد. چینی‌ها معمولا می‌گویند سرزمینی با جمعیت زیاد و زمین کم دارند، اما ساختمان مرکز جهانی خلاف این را اثبات می‌کند.
دنگ هونگ در مراسم افتتاحیه این ساختمان حضور نداشت، چون به جرم مشارکت در یک رسوایی فساد، دستگیر و زندانی شده بود. این رسوایی شهردار سابق چنگدو را نیز که خود به پرونده فساد بزرگ‌تری متصل بود، به دام انداخته بود. دردسرهای دنگ هونگ نشانه‌ای منفی از خطرات تکبر مقامات است. ساختمان‌های بزرگ وجهه مقامات محلی را ارتقا می‌دهد و شهرهای آنها را متمایز می‌کند. به گفته انجمن بین‌المللی «شورای ساختمان‌های بلند و سکونت‌گاه‌های شهری»، چین حدود ۲۰۰ آسمان خراش با ارتفاع بیش از 250 متر دارد که چهار برابر بلندتر از ساختمان‌های آمریکا است. نزدیک ساختمان مرکز جهانی، مجموعه‌ای اداری قرار دارد که یادآور استادیوم «آشیانه پرنده» در پکن است و ساخت آن 2/1 میلیارد یوآن (معادل 175 میلیون دلار) هزینه داشته است. قرار بود این ساختمان در اختیار فرمانداری قرار بگیرد، اما پس از جنجال‌های عمومی فراوان بر سر هزینه‌های هنگفت ساخت آن، سران شهری تصمیم گرفتند به ساختمان معمولی‌تری در نزدیکی آن نقل مکان کنند.
به هر حال، ساختمان مرکز جهانی نشانه عنصری اساسی در توسعه اقتصادی چین است: مصرف‌ تا حدی که به کاهش وابستگی این کشور به سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها به عنوان موتور رشد کمک کند. رهبران چین می‌خواهند شهروندان بیشتر مصرف و کمتر ذخیره کنند. ایده دنگ باعث شد یکی از مقامات محلی با افتخار اعلام کند که می‌خواهد فرهنگی مصرفی مانند آنچه در کلان‌شهرهای پکن، شانگهای، گوانجو و شنزن وجود دارد، ایجاد کند. بارزترین ساختارهای جدید پایتخت چین عبارتند از: استادیوم‌ها، دفاتر کاری و مرکز بسیار بزرگ هنرهای نمایشی که ساختمانی به شکل تخم‌مرغ دارد. ساختمان مرکز جهانی چنگدو یک تجربه خرید حیرت‌انگیز است.
چنگدو، مرکز استان سیچوان، شهری معمولی در میان دیگر شهرهای چین محسوب می‌شود، اما به سرعت در حال رشد است تا به جایگاه شهری مثل شانگهای برسد. این موضوع برای رهبران چین خوشایند است، چرا که تلاش می‌کنند مصرف را در مناطقی که طی شکوفایی بی‌وقفه ۳۵ سال گذشته چین کمتر مطرح بوده‌اند، بالا ببرند. به یمن سرمایه‌گذاری‌های گسترده دولت از آغاز قرن ۲۱، اختلاف طبقاتی بین ثروتمندان بخش‌های شرقی چین و بخش‌های کمتر توسعه‌یافته غرب این کشور، کمتر شده است. طبق اعلام واحد تحقیقات نشریه اکونومیست، در اواخر دهه ۹۰ میانگین تولید ناخالص داخلی (GDP) سرانه در استان‌های غربی چین به حدود یک سوم رقم ۹ استان ساحلی شرقی کاهش یافته بود. اما تا سال ۲۰۱۲ این سرانه تولید بیش از دو برابر افزایش یافته و به بیشترین سطح از زمان آغاز اصلاحات اقتصادی چین در اواخر
دهه ۷۰ رسید.
به نظر می‌رسد مرکز جهانی بیشتر روی ثروتمندان چنگدو حساب کرده باشد، چون ۱۵ هزار فضای پارکینگ ایجاد کرده است. این ساختمان به اولین خط متروی شهر که در سال ۲۰۱۰ افتتاح شده نیز نزدیک است، اما طبقه متوسط جدید چنگدو این روزها بیشتر رانندگی می‌کنند. بیش از ۳ میلیون خودرو شخصی در این شهر وجود دارد که از این نظر بعد از پکن رتبه دوم را به خود اختصاص می‌دهد و آخر هفته‌ها این مرکز مملو از بازدیدکننده می‌شود.
ادامه شوق مصرف
با همه اینها، رکود در چنگدو هم مثل بقیه قسمت‌های چین آغاز شده است. ارزیابی‌ها نشان می‌دهد سال گذشته GDP این شهر حدود
۱۰ درصد افزایش یافته که دو واحد درصد کمتر از رقم هدف‌گذاری شده و پایین‌ترین میزان از سال ۱۹۹۹ است. چنین تصویری در کل کشور وجود دارد. رشد GDP چین برای امسال ۵/۷ درصد هدف‌گذاری شده که مشابه رقم سال گذشته و بسیار دورتر از رشد دو رقمی دهه گذشته است، اما این به این معنی نیست که هزینه خانوار کاهش می‌یابد. اندی راتمن، از موسسه سرمایه‌گذاری «ماتوس آسیا» معتقد است «چین بهترین وضعیت مصرف را در کل دنیا دارد.» سال گذشته، خرده‌فروشی در این کشور ۵/۱۱ درصد افزایش یافت که این میزان در سال‌های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۱ به ترتیب ۱/۱۲ و ۶/۱۱ درصد بوده است. او می‌گوید در چند سال گذشته، هزینه خانوار در چین افزایش قابل توجهی داشته است.
ممکن است اعمال سیاست «بازتعادل» در دستور کار باشد. به جز روند نزولی سال گذشته، سهم مشارکت دولت و خانوار در رشد GDP در حال افزایش بوده است. در سال‌ ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ این میزان برای اولین بار از اواسط دهه گذشته، از سهم سرمایه‌گذاری بیشتر شد. سال گذشته، چین با
پیشی گرفتن از ژاپن، عنوان دومین اقتصاد مصرف‌کننده دنیا را به خود اختصاص داد.
به هر حال، چین برای رسیدن به اهداف
تعیین شده از سوی نخست‌‌وزیر این کشور در ماه مارس، می‌تواند کارهای بیشتری انجام دهد: «بهره‌برداری کامل از پتانسیل زیاد مصرف بیش از یک میلیارد جمعیت خود.» مرکز جهانی چنگدو برای عامه مردم ساخته نشده است. به گفته تام میلر، نویسنده کتاب «شهری‌های میلیاردی چین»، گروه گسترده‌ای از مردمی که در شهرهای چین زندگی می‌کنند، درواقع از اقتصاد شهری مصرفی محرومند. یک سوم ساکنان شهرهای چین از روستاهای حومه مهاجرت کرده‌اند. این جمعیت، حدود ۴۰ درصد نیروی کار شهری و اکثریت نیروی کار در تولید و خدمات را تشکیل می‌دهند، در حالی که مصرف کمی دارند.
همان طور که میلر اشاره می‌کند، این شرایط به دلیل تحولات در جمعیت‌شناسی چین، در حال تغییر است. در سال ۲۰۱۲ جمعیت در سن کار چین (افراد بین ۱۵ تا ۵۹ سال) شروع به کاهش کرد. دولت‌های محلی در واکنش به کم شدن تعداد جوانان و نیروی کار غیرماهر، حداقل دستمزد را افزایش داده‌اند. این موضوع برای شهرهایی مانند چنگدو خوب بوده، چرا که باعث شده روند تولید در غرب در جست‌وجوی نیروی کار ارزان‌تر تغییر جهت بدهد.
مهاجران هم از این جریان منتفع شده‌اند، به طوری که میانگین دستمزد آنها بین سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۱ دو برابر شده و به حدود ۲۰۵۰ یوآن (۳۲۲ دلار) در ماه رسیده و سال گذشته افزایش حدود ۱۴ درصدی داشته است، اما برای تبدیل این مهاجران به مصرف‌کنندگانی بزرگ، کارهای زیاد دیگری باید انجام شود.
یک شروع خوب در این زمینه این است که روند ثبت رسمی خانوارها در شهر تغییر کند و مزایای رفاه اجتماعی و دسترسی به خدمات عمومی مانند دیگر شهروندان به آنها تعلق گیرد تا بخشی از قدرت خرید و مصرف آنها آزادسازی شود. مهاجران برای اینکه نبود مزایای رفاه اجتماعی را برای خود جبران کنند، به طور غیرمعمولی پس‌انداز زیادی دارند و این پس‌انداز شاید حتی از ساکنان شهرها یا روستاها بیشتر باشد. به گفته چی فولین، از موسسه «اصلاحات و توسعه چین»، مهاجران هنگام نقل مکان از روستا به شهر به طور میانگین ۷/۲ بیش از زمانی که در سکونت‌گاه‌های خود بودند، پول خرج می‌کنند. اما برای جبران عدم برخورداری از حق مسکن و مزایای دیگر، مجبورند بیشتر دارایی خود را پس‌انداز کنند. اگر برخورداری از این مزایا برای آنها آزاد شود، میزان مصرف آنها بیش از سه برابر می‌شود. با این حال، برای بیشتر این مهاجران، تغییر شرایط تقریبا غیرممکن است. آنها فارغ از اینکه چه مدت در شهر زندگی کرده باشند، همچنان لقب کارگران روستایی را دارند. حتی فرزندانشان اگر در شهر به دنیا آمده و بزرگ شده باشند، همین عنوان را یدک می‌کشند. بنابراین، برای ایجاد برابری اجتماعی و نیز مزیت اقتصادی، اصلاحات در این زمینه اضطراری است.