سیستم آموزشی کرهجنوبی
ترجمه: سمیرا کرمی* در طول نیم قرن گذشته کمتر کشوری پیدا میشود که عملکرد اقتصادی بهتر از کرهجنوبی داشته باشد. در طول دورهای که کرهجنوبی «خانوارهایی تک شاغلی» داشت، اقتصاد کره هفده برابر شده است و دولت این کشور از یک دولت دیکتاتوری ریاضتی به یک دموکراسی جنجالی تبدیل شده است و فرهنگش که زمانی از سانسور رنج میبرد، حالا جهان را با سینما، موزیک و سریالهای بازاری شیفته کرده است. متخصصان نیز از سرعت بلوغ «توسعه فشرده» کرهجنوبی هیجان زده شدهاند. شاید بتوان گفت تنها کسانی که تحت تاثیر این پیشرفت سریع کرهجنوبی قرار نگرفتند خود مردم کرهجنوبی بودند.
ترجمه: سمیرا کرمی* در طول نیم قرن گذشته کمتر کشوری پیدا میشود که عملکرد اقتصادی بهتر از کرهجنوبی داشته باشد.
در طول دورهای که کرهجنوبی «خانوارهایی تک شاغلی» داشت، اقتصاد کره هفده برابر شده است و دولت این کشور از یک دولت دیکتاتوری ریاضتی به یک دموکراسی جنجالی تبدیل شده است و فرهنگش که زمانی از سانسور رنج میبرد، حالا جهان را با سینما، موزیک و سریالهای بازاری شیفته کرده است. متخصصان نیز از سرعت بلوغ «توسعه فشرده» کرهجنوبی هیجان زده شدهاند. شاید بتوان گفت تنها کسانی که تحت تاثیر این پیشرفت سریع کرهجنوبی قرار نگرفتند خود مردم کرهجنوبی بودند. رفاهی که آنها حالا از آن لذت میبرند محصول یک فضای رقابتی نیست. از دید مردم کره، توسعه کشورشان را به نحو دیگری میتوان تشریح کرد. مردم کره معتقدند که موفقیت کره به چند کارفرما و صنعت محدود میشود و اگرچه بنگاههای خدماتی بخش اعظم اشتغال کشور را تامین میکنند، اما کارخانههای صنعتی کرهجنوبی اهمیت بسیار بیشتری از بنگاههای خدماتی این کشور دارند. در بخش کارخانهای، کارخانههای با صاحبان خانوادگی و ورثهای که در کرهجنوبی مشهور به «چی بل» هستند، بسیار بهتر از کارخانههای کوچک عمل میکنند.
جای شگفتی نیست که کرهایهای جوان، مشتاق استخدام در بخش صنایع پررونق هستند. گرچه بخشهای دارو، قانون، مالیه و دولت هنوز محبوب هستند، اما «چی بل»ها بخش پررونق و اشتغال را تصاحب کردهاند. یعنی کارخانهها و صنایعی مثل سامسونگ و هیوندا و نظایر آنها مایل به استخدام مستقیم دانشجویان از بهترین دانشگاهها هستند آن هم تحت شرایطی که دانشآموزان دیگر دانشگاهها، هیچ شانسی برای جذب چی بل شدن ندارند به طوری که گلوگاهی دوگانه در بازار کار کرهجنوبی ایجاد شده است که اگر دانشآموزان در بدو فارغالتحصیلی جذب این چی بلها نشوند، دیگر شانسی برای استخدام در بخشهای پر رونق اقتصاد را پیدا نمیکنند. فرصتهای شغلی خیلی کمی باقی میمانند و میشود گفت جوانان کرهای فقط یک شانس واقعی برای پیدا کردن شغل خوب پیش رو دارند که آن هم کنکور است که بعد از فارغالتحصیلی دبیرستان از آنها گرفته میشود و سطح دانشگاه آنها را مشخص میکند. پس جوانان کرهجنوبی سالهای زیادی را صرف قطور کردن رزومه و آمادگی برای کنکورها- مخصوصا آزمونهایی که در هجده سالگی گرفته میشود و نوع دانشگاه را مشخص میکند- میکنند. این موضوع در نگاه نخست کم اهمیت به نظر
میرسد. خیلی از کشورهای غربی آرزوی چنین مشکلاتی را دارند: در واقع حتی تصور اینکه یک نوجوان بریتانیایی یا آمریکایی آنقدر تلاش کند سخت است. کرهجنوبی در آمارهای بینالمللی تقریبا بیشترین آمار سطح مطالعه، حل مسائل ریاضی و علوم را دارد. اما آنها برای کسب این رتبه در سطح بینالملل هزینههای سنگینی پرداختهاند. برای توضیح این بهای سنگین که کرهایها برای رسیدن به این جایگاه بینالمللی پرداختهاند باید گفت تلاش، وقت و پول دانشآموزان کرهای به جای یادگیری عمیق، صرف هزینههای توصیه نامهای و مدرکی شده است. این سیستم آموزشی کرهجنوبی موجب شده تا نبوغهای دیرشکوفا که در بیست و پنج سالگی نمود پیدا میکنند، توسط بازار کار دیده نشوند و در بلندمدت این به معنی کوچکتر شدن اقتصاد کشور است. مخارج بالای آموزش برای آزمونها یکی از دلایلی است که زنان کرهجنوبی فرزندان کمتری به دنیا میآورند. به همین دلیل کمترین نرخ زاد و ولد را در کلوپ کشورهای ثروتمند پیشرفته دارند، که موجب مسن شدن کرهجنوبی شده است و این تهدیدی برای سرعت رشد اقتصادیاش خواهد بود. دولت کره برای حل این معضل باید به سه راهکار بیندیشد: اول، توقف قوانینی که بازار
اشتغال را به ۲ دسته تقسیم کرده است دسته اول شاغلینی با قرارداد دائمی با دستمزد بالاتر و دسته دوم شاغلان موقت با دستمزد پایینتر. دوم، دولت بهمنظور توسعه طیف استخدامکنندگان، باید بنگاههای بیشتری، از جمله بنگاههای خارجی، را تشویق به ورود در صنایع «چی بل» کند و سومین دستور کار دولت باید متمایل کردن «چی بل» به گسترش بخش خدمات باشد، بخشی که «چی بل» به طرز سیاستمدارانهای از انجام آن خودداری میکند. عمدهفروشی، توریسم، حمل و نقل محلی بخشهایی از اقتصاد کره هستند که برای پیشرفت و رونق خود به قدرت نفوذ و کارآیی «چی بل» نیاز دارند.
* دانشجوی دکترای اقتصاد پولی، دانشگاه مازندران، ۱۳۹۲
ارسال نظر