انتقال آب جریانی به سمت توسعهشتابان
کاوه مدنی* توسعه شتابان یا توهم توسعه به نگرشی قلمداد میشود که در آن انسان و بشر دارای اولویت و برتری در برابر طبیعت هستند. بر مبنای این نگرش طبیعت یک امر دسته دوم است و توسعه اقتصادی و اجتماعی تنها زمانی اتفاق میافتد که انسان به لحاظ اقتصادی رشد پیدا کرده و خوشبختتر باشد. رود زمانی ارزش دارد که به بشر سود برسد و تالاب زمانی که به لحاظ اقتصادی سودده نباشد، نباید برای تخریب آن نگران بود. مثلا با این نگاه دریاچه ارومیه یک دریاچه شور است که ارزش اقتصادی ندارد اما آبی که به آن وارد میشود، میتواند برای کشاورزی پربازده باشد و باید از آن بهرهبرداری شود.
کاوه مدنی* توسعه شتابان یا توهم توسعه به نگرشی قلمداد میشود که در آن انسان و بشر دارای اولویت و برتری در برابر طبیعت هستند. بر مبنای این نگرش طبیعت یک امر دسته دوم است و توسعه اقتصادی و اجتماعی تنها زمانی اتفاق میافتد که انسان به لحاظ اقتصادی رشد پیدا کرده و خوشبختتر باشد.
رود زمانی ارزش دارد که به بشر سود برسد و تالاب زمانی که به لحاظ اقتصادی سودده نباشد، نباید برای تخریب آن نگران بود. مثلا با این نگاه دریاچه ارومیه یک دریاچه شور است که ارزش اقتصادی ندارد اما آبی که به آن وارد میشود، میتواند برای کشاورزی پربازده باشد و باید از آن بهرهبرداری شود. نتایج چنین نگرشی امروزه کاملا مشخص است و کشور را با مشکلات متعددی مواجه کرده است، اما راهکارهایی که برای رفع این مشکلات طراحی شدهاند خود نیز دارای معایب زیادی هستند. انتقال بین حوضهای آب یکی از محصولات این نوع تفکر است که کشور هزینههای زیادی بابت آن داده و خواهد داد. در مطالعهای روی انتقال آب بین حوضهای زایندهرود به این پرسش پرداختهایم که چرا با وجود انتقال آب بینحوضهای باز با مشکل کمآبی مواجهیم و ورودی تالاب گاوخونی همچنان خشک است. در این مطالعه متوجه شدیم که انتقال آب نه تنها مشکل را حل نمیکند، بلکه باعث افزایش تقاضا و تحریک توسعه شتابان میشود. مفهوم این یافته این نیست که ما نباید هیچ پروژه انتقال آبی داشته باشیم و مردم نباید در حوضه زاینده رود زندگی کنند، بلکه به این معناست که انتقال آب لزوما بهترین راهحل
برای رفع مشکل کمبود آب نیست و انتقال آب خزر به کویر سمنان یا دریاچه ارومیه نمیتواند مسائل ما را برطرف کند. در روش انتقال آب بین حوضهای ما تنها به رفع نیازهای حاصل از توسعه میپردازیم. با این رویکرد که همه نیازهای ما باید تامین شود و این در واقع تنها یک توهم توسعه است. بر اساس این نگرش اگر ما بزرگراههای پهنتر، ساختمانهای بزرگتر یا سدهای بیشتری داشته باشیم کشوری توسعهیافتهتر هستیم. این امر موجب شده است که سازههای بیشماری ساخته و صدمه زیادی به محیطزیست شود، به گونهای که در درازمدت وضع ما بدتر از حالت اولیه باشد. از این روست که من به تحولات جدی در کوتاهمدت چندان امیدوار نیستم. ما باید با تغییر دانش مردم و دولتمردان به این نتیجه برسیم که صحبت کردن از حفاظت از منابع محیطزیست و تلاش برای بقای آنها در یک کشور خشک نظیر ما یک بحث جدی است. این منابع میلیونها دلار ارزش دارند و به خطر افتادن آنها در درازمدت به حیات ما صدمه جدی میزند. از این رو ما از دولتمردان تقاضا داریم در سیاستهای انتقال آب بازنگری کنند. ما نباید مشکل اشتغالمان را با توسعه بیبرنامه بخش کشاورزی با بهرهوری پایین حل کنیم و نباید
در هر جایی به کشت برنج یا گندم مشغول شویم. توسعه موفق تنها زمانی مقدور خواهد بود که حاضر باشیم همین امروز هزینههای بالای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی حفظ محیطزیست را برای آیندهای بهتر بپردازیم.
* صاحبنظر و استاد مدیریت منابع آب و محیطزیست در مرکز سیاست محیطزیست دانشگاه سلطنتی لندن
ارسال نظر