جریانسازی برای تعالی نظام ملی مالکیت فکری
سیدکامران باقری* مدتی پیش با یکی از مدیران ارشد نظام مالکیت فکری ایران در مورد وضعیت نظام ملی ثبت اختراعات و راهکارهای بهبود و تعالی آن گفتوگو میکردم. در میانه جلسه اشاره کردم که شرایط نظام ثبت اختراع با پیشرفتهای کشور در زمینه علم و فناوری به هیچ روی همخوانی ندارد و اقدامات موجود برای بهبود اندک و تدریجی این نظام هم چاره کار نیست. گفتم که باید در این زمینه آن هم در سطح ملی (نه بخشی) یک جریان قوی ایجاد شود به گونهای که امواج آن به تمام بخشها و نهادهای درگیر و ذینفع در نظام ملی نوآوری برسد.
سیدکامران باقری* مدتی پیش با یکی از مدیران ارشد نظام مالکیت فکری ایران در مورد وضعیت نظام ملی ثبت اختراعات و راهکارهای بهبود و تعالی آن گفتوگو میکردم. در میانه جلسه اشاره کردم که شرایط نظام ثبت اختراع با پیشرفتهای کشور در زمینه علم و فناوری به هیچ روی همخوانی ندارد و اقدامات موجود برای بهبود اندک و تدریجی این نظام هم چاره کار نیست. گفتم که باید در این زمینه آن هم در سطح ملی (نه بخشی) یک جریان قوی ایجاد شود به گونهای که امواج آن به تمام بخشها و نهادهای درگیر و ذینفع در نظام ملی نوآوری برسد.
برای روشن شدن موضوع از مثال ستاد ویژه توسعه فناوری نانو کمک گرفتم. ده سال پیش، شمار کسانی که در ایران با فناوری نانو و کاربردها و پیامدهای گسترده آن آشنا بودند بسیار اندک بود. حتی در میان دانشگاهیان و پژوهشگران هم افراد معدودی بودند که ابعاد تاثیرگذاری این حوزه فناوری رو به گسترش را میشناختند. اما نخبگان حوزه سیاستگذاری علم و فناوری که به تاثیر مثبت پیشرفت در فناوری نانو بر دیگر فناوریها و صنایع ملی پی برده بودند به درستی دریافتند که باید طرحی نو در انداخت. شتاب پیشرفت جهانی در این زمینه به گونهای بود که راهکارهای معمول و بهبودهای جزئی و بخشی نمیتوانست حرکت لازم را با شتاب مناسب در سطح ملی ایجاد کند. اگر بنا بود طبق روال معمول اداری عمل شود، حداکثر دانشکده یا پژوهشکدهای با عنوان «نانوفناوری» تشکیل میشد تا پیگیر آموزش و پژوهش در این حوزه شود. سالها طول میکشید تا ساختمان و آزمایشگاهی برای آن مهیا شود و وقتی چند استاد و پژوهشگر با این فناوری درگیر میشدند آنگاه باید تلاش میکردند تا در حد توان محدود خود دیگران را با این حوزه و اهمیت فزایندهاش آشنا کنند. این فرآیند تدریجی در روال معمول خود
سالهای سال به درازا میانجامید و نتایج حاصله محدود و جزیرهای بود و از آن مهمتر اینکه بدنه جامعه و صنعت با این فناوری ناآشنا و غریبه باقی میماند. دستآخر صنعت کشور از این ماجرا جدا و کشور از برکات اقتصادی مربوطه بیبهره میماند.
اما سیاستگذاران با توجه به این امر، ستادی ملی در یک جایگاه سازمانی فرابخشی تشکیل دادند. این ستاد با همراه کردن نهادها و بازیگران مختلف نظام نوآوری در سطح ملی، توانست جریانسازی مناسبی در این زمینه انجام دهد. امروزه (و تنها در مدت ۱۰ سال) کمتر کسی در کشور با مفهوم فناوری نانو ناآشنا است و جمع زیادی از دانشگران و پژوهشگران کشور با این حوزه ارتباط کاری برقرار کردهاند و دستاوردهای مناسبی هم حاصل شده است. پژوهش در نانوفناوری به تمام دانشگاهها و پژوهشگاههای کشور راه یافته است. مهمتر اینکه تاکنون تعداد زیادی از شرکتهای عمدتا کوچک و متوسط و دانشبنیان حول این فناوری شکل گرفته یا به نوعی در این ارتباط فعالند. فرهنگسازی گستردهای انجام شده و رسانههای جمعی هم در این زمینه نقش گستردهای بازی کردهاند. کار حتی به مدارس ابتدایی هم کشیده و بروشورها، فیلمها و برنامههای آموزشی مناسبی برای دانش آموزان تهیه و اجرا شده است. جمع بسیاری در ارتباط با ابعاد مختلف این فناوری آموزش تخصصی دیدهاند. هر ساله نمایشگاههای ملی در حوزه دستاوردهای حوزه فناوری برگزار و از برگزیدگان تقدیر میشود. راهبرد و نقشه راهی
تدوین شده و در آن، ابعاد صنعتی، تجاری، فرهنگی، هنری، امنیتی و حتی سیاسی نانوفناوری در کنار ابعاد علمی آن تا حدودی مورد توجه قرار گرفته است.
بنابراین برخلاف روال معمول، کار به ایجاد یک پژوهشکده و نوشتن و انتشار مقالات علمی محدود نماند. در این ۱۰ سال در زمینه فناوری نانو جریانی در سطح ملی ایجاد شد که امواج آن تمام کشور را دربرگرفت و باعث شد ایران با علم و فناوری نانو بیگانه نماند و البته تلاش برای برداشتن گامهای بلندتر با هدف نزدیک شدن به پیشگامان این فناوری همچنان ادامه دارد. اگر چه ممکن است انتقادهایی نیز بر سیاستهای حوزه نانوفناوری وارد باشد، اما بیگمان جریانسازی ملی از دستاوردهای درخشان این حوزه است که میتواند به عنوان یک مدل موفق در دیگر بخشهای نظام توسعه علم و فناوری کشور مورد توجه قرار گیرد.
امروزه نظام ملی مالکیت فکری به شدت به این جریانسازی گسترده نیاز دارد. این نظام از بخشهای کلیدی نظام ملی نوآوری است که با داشتهها و عملکرد موجودش نمیتواند به کارکردهایی که از آن انتظار میرود عمل کند. با وجود بهبودهای موردی سالهای اخیر، فاصله عملکرد این نظام با استانداردهای پذیرفته شده بینالمللی و الزامات پیشرفت کشور در حوزه علموفناوری رو به افزایش است و بهبودهای بخشی، اندک و مقطعی چارهساز نیست. امروز این نظام:
- تا اندازه زیادی به یک سازمان و فرآیند اداری در زیرمجموعه سازمان ثبت اسناد و املاک کشور (!) محدود شده و در جلب همراهی عملی جامعه، صنعت، وزارتخانهها و سازمانهای ذینفع ناکام بوده.
- بر ابعاد ثبتی و حقوقی مالکیت فکری متمرکز مانده و از ابعاد مدیریتی، اقتصادی و صنعتی آن دور مانده.
- برای بدنه جامعه و صنعت ناشناخته مانده و نتوانسته فرهنگسازی گسترده و مناسبی انجام دهد.
- نتوانسته پرورش نیروی انسانی متخصص در حوزههای مرتبط با مالکیت فکری را سامان داده و راهبری کند.
- در توانمندسازی بنگاهها، دانشگاهها و پژوهشگاهها در مدیریت مالکیت فکری وارد نشده.
- در نهادسازی و همچنین رونق بخشی به کسبوکار مالکیت فکری کارنامه مناسبی ندارد.
- نتوانسته ظرفیتهای پژوهشی ملی در زمینه مدیریت و اقتصاد مالکیت فکری را فعال کند.
- دارای چشمانداز، راهبرد و نقشه راه مشخصی نیست و روزمرگی در آن موج میزند.
پیامدهای منفی و بلندمدت ادامه وضع موجود بر پیشرفت کشور در حوزه علم و فناوری اقتضا میکند که نوعی جریانسازی گسترده در حوزه مالکیت فکری در دستور کار سیاستگذاران ملی قرار گیرد. تجربه ستاد ویژه توسعه فناوری نانو نشان داده که در صورت عزم ملی و سیاستگذاری مناسب و علمی میتوان در زمانی کوتاهتر شکافها را پر کرد و زیربنای لازم را برای حرکت با شتاب فراهم ساخت. نظام مالکیت فکری میتواند از رخوت موجود خارج شده و به یکی از پیشرانهای توسعه ملی تبدیل شود، اما بیشک اینکار نیاز به جریان سازی فرابخشی دارد و با اعمال بهبودهای بخشی، اندک و مقطعی شدنی
نیست.
*مشاور مدیریت نوآوری و مالکیت فکری
kambagheri@yahoo.com
ارسال نظر