اصلاحات و سرمایه‌گذاری کلید رشد پایدار
راین اَوِنت مترجم: امیرعلی عزیزی با همان سرعتی که این بحث به جلو پیش می‌رود، یک نقطه عدم توافق قابل توجه پدیدار می‌شود: وضعیت «طبیعی» یک اقتصاد خاص چیست؟« روشر شرما» استدلال می‌کند اینکه اقتصادهای زیادی پشت سر یک مشت کشورهای ثروتمند در شمال آمریکا، اروپا و آسیا افتاده‌اند، تصادفی نیست.
پایداری رشد سریع مستلزم این است که یک کشور هوشیار بوده و توسعه را از طریق اصلاحات و سرمایه‌گذاری‌های مناسب پرورش دهد. پیشی گرفتن از جایگاه رهبران اقتصاد جهان کاری دشوار است و تنها از گروهی از کشورها می‌توان انتظار داشت تا در مسیر رهبری قرار گیرند. در دیدگاه شرما، دوره اخیر پیشی گرفتن اقتصادهای نوظهور از اقتصادهای پیشرفته غیرعادی بود و به زودی جهان به الگوی طبیعی خود بازخواهد گشت.
در عوض، «کیشور محبوبانی» استدلال می‌کند که این پیشی گرفتن از اقتصادهای پیشرفته بر شیوه طبیعی امور منطبق بوده است. او خاطرنشان می‌کند: سیاست‌های بد زیادی باید در چین و هند اتخاذ شود تا نرخ رشد این کشورها از نرخ رشد کشورهای پیشرفته کمتر شود. دهه گذشته شاهدی است که حتی تخفیفی‌اندک در سیاست‌های ناگوار می‌تواند یک اقتصاد ضعیف را رها کند تا با تکنولوژی‌ها و شیوه‌های تولیدی بهتر هماهنگ شود.
احتمالا شکل ساده‌تر این چالش چنین است:آیا اصلاح موجد اصلاح می‌شود، یا آیا مسیر رسیدن به آزادسازی سخت‌تر می‌شود؟
ظاهرا آقای محبوبانی اشاره کردند که یک کندی رشد مختصر تمام خشنودی رهبران درباره رشد سریع را به لرزه خواهند ‌انداخت.
تمایل دارم در ادامه بحث در این باره بیشتر بشنوم: یک دولت تا چه‌اندازه خوب است که رشد سریع را تشویق کند و آیا بازارهای نوظهور شانس زیادی برای بهره‌مندی از حکمرانی خوب در سال‌های اخیر داشته‌اند یا خیر؟
مخاطبان بسیاری در اظهارنظرهای خود این نکته مهم را مورد توجه قرار داده‌اند که گروه کشورهایی که «بریکس» یا حتی «بازارهای نوظهور» خوانده می‌شوند،از تنوع بزرگ سیاست‌ها و امکانات بالقوه در اقتصاد جهانی چشم پوشی می‌کنند. «دافی داک» نیز چنین نظری دارد: «من طرفدار اصطلاح بریکس نیستم.چطور می‌توانید برزیل (پس‌انداز‌اندک، سرمایه‌گذاری ناکافی در زیر ساخت‌ها، ناتوانی در صادرات صنایع خود به دلیل رقابت ناپذیری محصولات این صنایع) و چین(به طور کل در نقطه مقابل برزیل) را با هم مقایسه کنید؟ این مقایسه برای من هیچ
معنایی ندارد.
لولاراپیو به نکته جالب دیگری اشاره می‌کند که رشد سریع در برخی از ویژگی‌های فیزیکی و جغرافیایی اقتصاد جهانی ریشه دارد: «این واقعیت که انتقال یک کانتینر به چند مایل دورتر، از بندر«سانتوس» به شهر سائوپاولو بیشتر از انتقال یک کانتینر مشابه تا هزاران مایل، از چین تا سانتوس هزینه خواهد داشت، نشان می‌دهد که برزیل و چین برخلاف اینکه در ذیل یک نام اختصاری تعریف می‌شوند،تا چه حد وجوه
اشتراک‌اندکی دارند.
چین احتمالا با پیروی از مدل سنگاپور موفق خواهد شد، در حالی که برزیل هم اینک فرصت‌های ایجاد شده از رشد چین را تلف کرده و از منابع لازم برای سرمایه‌گذاری در پروژه‌های توسعه‌ای اجتماعی - اقتصادی تهی
شده است.
رشد اقتصادی به همان میزانی که به مقرارت داخلی وابسته است، به پیوندهای فیزیکی با جهان نیز بستگی دارد و چشم‌انداز آینده پیشی گرفتن رشد اقتصادهای نوظهور از کشورهای پیشرفته احتمالا به نحوه کاربرد این پیوندها از طریق سرمایه‌گذاری معقول و قابل پیش‌بینی توسط اقتصادهای ضعیف‌تر وابسته است.