دکتر عباس ملکی در مقالهای تحلیل کرد
تحریم؛ چیستی و چگونگی اعتراض
امکانسنجی روشهای اعتراض به تحریم در گفتارهایی از سوی دکتر علینقی مشایخی، حسین داجمر و دکتر سهراب شهابی تحریم: چیستی و چگونگی اعتراض؟
دکتر عباس ملکی
ایرانیان همواره به وضعیت حال خود منتقدند؛ زیرا بر این تصورند که جایگاه بایسته و شایسته آنان در سطح محلی، ملی، منطقهای و جهانی با آنچه که باید باشد، فاصله زیادی دارد. آنها بر این باورند که ظرفیتها و قابلیتهای این کشور بسیار فراتر از عملکردهای فعلی جامعه و حکومت ایرانی است.
جامعه ایران مانند دیگر جوامع با تمدن و تاریخ طولانی، دارای روابط پیچیده و چند لایهای در درون اجتماع است.
دکتر عباس ملکی
ایرانیان همواره به وضعیت حال خود منتقدند؛ زیرا بر این تصورند که جایگاه بایسته و شایسته آنان در سطح محلی، ملی، منطقهای و جهانی با آنچه که باید باشد، فاصله زیادی دارد. آنها بر این باورند که ظرفیتها و قابلیتهای این کشور بسیار فراتر از عملکردهای فعلی جامعه و حکومت ایرانی است.
جامعه ایران مانند دیگر جوامع با تمدن و تاریخ طولانی، دارای روابط پیچیده و چند لایهای در درون اجتماع است.
امکانسنجی روشهای اعتراض به تحریم در گفتارهایی از سوی دکتر علینقی مشایخی، حسین داجمر و دکتر سهراب شهابی
تحریم: چیستی و چگونگی اعتراض؟
دکتر عباس ملکی
ایرانیان همواره به وضعیت حال خود منتقدند؛ زیرا بر این تصورند که جایگاه بایسته و شایسته آنان در سطح محلی، ملی، منطقهای و جهانی با آنچه که باید باشد، فاصله زیادی دارد. آنها بر این باورند که ظرفیتها و قابلیتهای این کشور بسیار فراتر از عملکردهای فعلی جامعه و حکومت ایرانی است.
جامعه ایران مانند دیگر جوامع با تمدن و تاریخ طولانی، دارای روابط پیچیده و چند لایهای در درون اجتماع است. دو موضوع عمده در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در ۱۳۹۲ برای مردم ایران برجسته شد. دلیل برجسته شدن این دو موضوع، سلسله تحولات ایران از ۲۰۰ سال پیش تاکنون، خصوصا هرم قدرت در پس از انقلاب و بهویژه دگرگونیهای جامعه ایرانی در سالهای اخیر است. دو موضوع عمده عبارتند از:
دکتر عباس ملکی
ایرانیان همواره به وضعیت حال خود منتقدند؛ زیرا بر این تصورند که جایگاه بایسته و شایسته آنان در سطح محلی، ملی، منطقهای و جهانی با آنچه که باید باشد، فاصله زیادی دارد. آنها بر این باورند که ظرفیتها و قابلیتهای این کشور بسیار فراتر از عملکردهای فعلی جامعه و حکومت ایرانی است.
جامعه ایران مانند دیگر جوامع با تمدن و تاریخ طولانی، دارای روابط پیچیده و چند لایهای در درون اجتماع است. دو موضوع عمده در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در ۱۳۹۲ برای مردم ایران برجسته شد. دلیل برجسته شدن این دو موضوع، سلسله تحولات ایران از ۲۰۰ سال پیش تاکنون، خصوصا هرم قدرت در پس از انقلاب و بهویژه دگرگونیهای جامعه ایرانی در سالهای اخیر است. دو موضوع عمده عبارتند از:
۱- مساله روابط ایران و آمریکا و موضوعات وابسته به آن خصوصا تحریمها علیه ایران
۲-مساله روابط دولت و مردم در جامعه ایران
در مساله اول مهمترین چالش، موضوع هستهای ایران است. در مورد سیاستهای هستهای، از گذشته دو نظر وجود داشته است. نظر اول میگوید که در بخش هستهای باید در برابر غرب مقاومت کرد؛ چون اگر مقاومت صورت نگیرد و به یک مصالحه با غرب برسیم، بلافاصله غرب موضوع حقوق بشر را پیش خواهد کشید. اگر مساله حقوق بشر بتواند حل شود، مساله تروریسم جهانی جلو خواهد آمد. یعنی غرب هیچگاه بدون مساله با ایران نخواهد بود، همانطور که در پیش و پس از انقلاب این چنین بوده است. بنابراین چه خوب است که همین جا یعنی در موضوع هستهای محکم بایستیم و به جایی نرسیم که مانند شاه مجبور باشیم درهای زندان اوین را به سوی هیاتهای خارجی بگشاییم. نظریه دوم میگوید که فناوری هستهای در سطح کاربردی آن اکنون برای ایران میسر است. پس میتوان با غرب به مذاکره نشست و مصالحه کرد و کشور را از تحریمها بیرون برد.
تئوری اقدام قهرآمیز
تمام اقدامات آمریکا و اروپا در سالهای اخیر علیه جمهوری اسلامی ایران در چارچوب اقدامات قهرآمیز۱ میتواند فهرست شود. اقداماتی که در مجموعه روابط میان کشورها مورد بررسی قرار میگیرد، میتوان این گونه برشمرد: شناسایی کشور دیگر، دیپلماسی عمومی یا قدرت نرم، دیپلماسی کلاسیک، اقدامات قهرآمیز، جنگ و جنگ سایبری. اقدامات قهرآمیز یکی از انواع روابط میان کشورها به حساب میآید. اقدامات قهرآمیز عبارت است از: تهدید به آسیب وارد کردن در آینده بهعنوان ابزاری برای نفوذ در صحنه بینالمللی. هدف از اقدامات قهرآمیز این است که با استفاده از این اقدامات کشور اول میتواند کشور دوم را ناگزیر سازد تا رفتار خود را در جهت دلخواه کشور اول تغییر دهد. ابزار این کار عبارت است از: تهدید به تحمیل اقدامات هزینه بر تنبیهی، اگر کشور دوم از این کار سرباز زند. اما اگر کشور دوم براساس نظر کشور اول اقدام نماید، اقدامات تنبیهی از میان برداشته خواهد شد. بنابراین اقدام قهرآمیز یک معامله همراه با چانهزنی است که مانند دیگر انواع معاملات نیازمند همکاری دو طرف برای رسیدن به نتیجه است؛ از لحاظ دیگر اقدام قهرآمیز یک امر استراتژیک است، یعنی
ویژگیهای تفکر استراتژیک را دارد، هم وسیع و جامع است و هم دراز مدت و آیندهنگر است؛ زیرا هم کشور انجام دهنده و هم کشور هدف اقدامات خود را بر مبنای پیشبینی اینکه چگونه کشور دیگر عکسالعمل نشان میدهد، انتخاب میکنند.
چه تفاوتی میان اقدامات قهرآمیز و جنگ وجود دارد؟ جنگ به گفته توماس شلینگ (۱۹۵۶) غیردیپلماتیک و یک مجادله ساده در مورد زور است. اما اقدامات قهرآمیز، اقدامات دیپلماتیک را در بر میگیرد. در جنگ سنتی، خشونت مستقیما برای رسیدن به یک نتیجه که میتواند از بین بردن مقاومت کشور دوم باشد، استفاده میشود. اقدامات قهرآمیز با تحمیل اجباری اراده یک کشور علیه دیگری، مانند جنگ سنتی تفاوت دارد. اقدام قهرآمیز، دیپلماتیک است و مانند سایر انواع دیپلماسی، تلاش برای مصالحه است. اقدام قهرآمیز تنها به زور کشور اول و دوم بستگی ندارد، بلکه به منافع آنان نیز بستگی دارد. هدف اقدام قهرآمیز تاثیرگذاری بر پروسه تصمیمگیری داخلی کشور هدف به منظور تغییر دادن آن است. در اقدام قهرآمیز ممکن است خشونت دارای ارزش استراتژیک نباشد. کشور اول ممکن است برای آنکه کشور دوم را به تغییر رفتار متقاعد کند، از نیروی نظامی استفاده محدودی کند تا نشان دهد که بهصورت ضمنی یا صریح میتواند از نیروی نظامی استفاده وسیعتری هم بکند.
انواع دیپلماسی قهرآمیز (تحریمهای دیپلماتیک) عبارتند از: سیاست چماق و هویج، فشار و گفتوگو، تحریم اقتصادی، نیروی نظامی و عملیات پنهان. اما سوال اینجا است که چه زمانی اقدامات قهرآمیز موفق است؟ به زبان ساده، اقدامات قهرآمیز زمانی موفق است که بتواند تصمیمگیران در کشور هدف را متقاعد کند که رفتار خود را تغییر دهند و درغیراین صورت وضعیت فعلی برای آنها دارای هزینههای متعدد خواهد بود. به همین دلیل اقدام قهرآمیز هم باید چماق داشته باشد و هم هویج. مشوقهای اقدامات قهرآمیز به ظاهر شیرین و مثبت هستند؛ اما این فقط در ظاهر است و در باطن همچنان اقدامات قهرآمیز هستند. اقدامات قهرآمیز باید مشروط باشند: کشور دوم باید بفهمد که اگر با شرایط کشور اول موافقت نکند، چه اتفاقی پیش خواهد آمد. همچنین اطمینان داشته باشد که اگر با شرایط کشور اول موافقت کند، تهدید عملی نخواهد شد. در مورد ایران چنین وضعیتی وجود ندارد که مقامات ایرانی اطمینان داشته باشند که اگر اقدام مثبتی انجام دهند، تهدید از بین خواهد رفت.
به چه اقداماتی میتوان عنوان اقدامات قهرآمیز داد؟ ادبیات اقدامات قهرآمیز میگوید که جراحات اقتصادی یا حملات نظامی به یک کشور لزوما به تغییرات سیاسی نخواهد انجامید. تاثیر چماق پارادوکسیکال است. در ادبیات بازدارندگی در روابط بینالملل از این دینامیزم به مدل اسپیرال۲ یاد میشود. یعنی فشار بر حریف، محرک یک عکسالعمل شتابناک افزاینده خواهد بود. نظریهپردازان تحریم اقتصادی معتقدند که ضربات اقتصادی ناشی از تحریم عمدتا باعث انگیزه میشود تا رژیم در کشور حریف دارای پشتیبانی بیشتر داخلی شود و بتواند افکار عمومی و نخبگان را به نوعی تحریک کند که راه بر هرگونه امتیازدهی به طرف مقابل بسته شود.
تئوری تحریم
نظریهپردازانی که مساله تحریم را بررسی میکنند گزینههایی را در بررسیها و مدلسازیهای خود مد نظر قرار میدهند. مثلا ویلیام کامفر با استفاده از نظریه انتخاب عمومی به بررسی اثر تشدید تحریمها بر تصمیم کشور تحریم شونده میپردازد و اذعان میکند اگر کشور تحریمشونده به تخفیف تحریمها امید نداشته باشد، همکاری نخواهد کرد و تسلیم نخواهد شد. دیدگاه اول در مورد مساله هستهای ایران نیز با توجه به این فرض که امیدی به تخفیف و بهبود روابط ایران و غرب نیست و پس از حل مساله هستهای مسائل دیگری پیش خواهد آمد، از مقاومت بیشتر در همان مساله هستهای حمایت میکند. دانیل درنزر نیز در کتاب خود سعی دارد تناقض تحریمها را با استفاده از نظریه بازیها مدل کند و نشان دهد موفقیت تحریم در تغییر سیاستهای کشور تحریم شونده در گرو اقدام دو گانه کشور تحریمکننده است. یعنی کشور تحریمکننده باید از یکسو چراغ سبز رفع تحریمها درصورت همکاری را نشان دهد و از سوی دیگر تهدید بدتر شدن وضعیت اقتصادی در صورت عدم همراهی و تمکین را در حد واقعی و قابل قبولی حفظ کند. دیدگاه دوم در مورد مساله هستهای ایران بر این اساس و با فرض بهبود اوضاع
در صورت همکاری قابل توجیه است.
واقعیت این است که قبل از اعمال تحریمها هم این دو نظر وجود داشت، اما نباید تاثیر تحریمها را نادیده گرفت. تحریمها، نخبگان ایرانی را از حالت آرمانی به زمین آورد و نشان داد که چگونه تحریم میتواند مانع توسعه ایران شود. حتی مانع از خرید یک کتاب به صورت الکترونیک شود، میتواند مانع سفر با هواپیما شود.
تاریخ تحریم نشان میدهد که تحریمها کمتر موفق شدهاند به اهداف خود برسند. تحریم در چند مورد خاص به نتیجههای محدود رسیده است. احتمالا تحریم بیشتر مابین کشورهایی با سیستم سیاسی مشابه و همچنین متحد اقتصادی یا سیاسی موثر است تا کشورهایی که دارای وضعیت سیاسی متفاوت با کشورهای تحریمکننده هستند. تحریم میتواند نخبگان را هدف قرار دهد یا کل جامعه را. اما سوالی که در مورد تحریم مطرح است این است که آیا تحریم به اهداف سیاسی خود میرسد یا تنها به اهداف اقتصادی منجر میشود؟
نکته دیگری که در مورد تحریم وجود دارد این است که تنها نگاه کردن به رفتار کشور حریف نیز بعضا گمراه کننده است. رفتار دولت حریف در بهترین حالت یک شاخص با تاخیر است. چون کلا تحریم اقتصادی در درازمدت نتیجه میدهد و در کوتاه مدت نمیتوان شاهد تغییرات رفتاری در دولت مقابل شد. نمونه لیبی گواهی بر این مدعاست. لیبی درانتهای سال ۲۰۰۳ تجهیزات هستهای خودش را تحویل داد. طرفداران اقدامات قهرآمیز میگویند که تحریم اقتصادی علیه لیبی، انزوای دیپلماتیک، و تهدید ضمنی به استفاده از نیروی نظامی به خصوص بعد از اشغال عراق باعث شد که قذافی تصمیم بگیرد این تجهیزات را تحویل دهد. اما مخالفان اقدامات قهرآمیز میگویند که تحریمهای سازمان ملل علیه لیبی سالها بدون نتیجه اعمال میشد و تحریمها در زمان تصمیم قدافی تعلیق شده بود. همچنین مذاکرات لیبی و کشورهای غربی نیز قبل از اشغال عراق شروع شده بود. مساله این است که تصمیم لیبی آخرین عمل از یک سلسله کنش و واکنش بود که اکثر آنها بیرون از میز مذاکره اتفاق افتاد. مسائل داخلی لیبی و موضوع قدرت در طرابلس در تصمیم قذافی دخالت داشت.
تحریم ایران
مشوقها و انگیزههای مثبت در چارچوب اقدام قهرآمیز از طریق مذاکرات چندجانبه به ایران داده شده است که آنها را در موارد زیر میتوان دسته بندی کرد: بهبود روابط دیپلماتیک، عضویت در سازمان تجارت جهانی، همکاریهای هستهای غیر نظامی، قرارداد تجارت و همکاری با اتحادیه اروپایی۳ (TCA)، امکان سرمایهگذاری مستقیم در ایران، عضویت در منشور انرژی۴، فروش هواپیما و لوازم یدکی. در مقابل این مشوقها، اعمال تحریمهای شدیدتر آمریکا علیه ایران نیز وجود دارد. منطق این اقدامات آن است که آمریکا و اروپا معتقدند که مشوقها بدون تهدید قهرآمیز در مورد ایران برای تغییر رفتار ایران کافی نیست. منطق ۱+ ۵ این بوده است که اگر مشوقها همراه با اقدامات تنبیهی مانند تحریم و تهدید به حملات با امکانات نظامی باشد، ایران به مذاکره تن خواهد داد. این تحریمها از شدیدترین تحریمهای چندجانبه علیه یک کشور است. اوباما پیش از انتخابات ریاست جمهوری، در ۲۲ اکتبر ۲۰۱۲ گفت «دولت من قویترین اتحاد و قویترین تحریمها در تاریخ را علیه ایران سازماندهی کرده است.» اما سوال اساسی این است که مقدار شدت ابزارهای قهرآمیز که بر ایران وارد میشود تا چهاندازه
بر رفتار هستهای ایران و تغییر آن تاثیر دارد؟
تحلیل هزینه/ فایده تصمیم به موافقت از طرف ایران با پیشنهادهای آمریکا و دیگر کشورها مشخص نمیکند که در آینده وضعیت بهتری در انتظار ایران است. بنابراین نوعی عدم اطمینان به توافق با غرب در ایران وجود دارد و این نظریه مطرح است که «هر قدم که ایران به عقب بگذارد، غرب دو قدم پیش خواهد آمد». مورد بعدی اینکه توافق به معنای ضعف در برابر حریف و موافقت با تقاضای غرب به معنای تشویق غرب به مطرح کردن تقاضای بیشتر است؛ تقاضاهای بیشتری مانند حقوق بشر، تروریسم، صلح خاورمیانه و نقش ایران در منطقه. بنابراین هزینهها و فایدههای این معامله برای ایران با عدم قطعیت روبهرو است. مساله فناوری هستهای و مقدار پیشرفت آن یک موضع همراه با ریسک است. ریسک فناوری و هزینه تحریمها و آینده آن نیز مشخص و معلوم نیست که چه مقدار از مشکلات اقتصادی ایران به خاطر مساله تحریم است و چه مقدار سوء مدیریت داخلی.
بدون هیچ تردیدی، ایرانیها در دور زدن تحریمها عملکرد خوبی از خود نشان دادهاند. تجارت با کشورهای دیگر، استفاده از راههای مالی، روشهای جدید حمل و نقل، تولید داخلی و... موضوعاتی هستند که مهم به نظر میرسند. سیستم تصمیمگیری در ایران تا اندازهای متمرکز است، اما روشهای تصمیمگیری یکه و یکتا نیست. در طول تاریخ نیز مشاهده شده است که ایران، بر اثر اعمال زور علیه کشور، به سازش تن نخواهد داد. یعنی هرچه فشارها زیاد شود، این کشور و تصمیم گیران در آن زمان تصمیم به مصالحه نخواهند گرفت و بر اساس مبانی فرهنگی میتوان از یک تهدید خارجی، یک فرصت سیاسی داخلی ساخت. در این مورد ناسیونالیسم، جمع کردن مردم در کنار پرچم، بیشتر شدن نفوذ نظامیان قابل طرح است. تحریم اگر بتواند در کشوری جواب دهد، احتمالا کشوری است که عدم رفاه اقتصادی بتواند موجب اعتراض و لابی گری در پارلمان شود. اما طبیعی است زمانی که کشور در معرض یک تهدید خارجی است، هیچ دولتی اجازه اعتراض به وضعیت اقتصادی را نخواهد داد. در این شرایط تحریم باعث تضعیف وضعیت طبقه متوسط میشود. پس تحریمها پیامدهای پارادوکسیکال دارند. حتی تحریم میتواند باعث بهتر شدن
وضعیت طرفداران حکومت شود. شاید تحریم باعث قویتر شدن وضعیت کسانی شود که اتفاقا تحریم برای مخالفت با آنان تدارک دیده شده است.
به اعتقاد نگارنده از ابتدای انقلاب تاکنون همه اقدامات آمریکا همواره در چارچوب اقدامات قهرآمیز بوده است بنابراین، ارائه مشوقها و پیشنهاد مذاکرات، همه جزو اقدامات قهرآمیز محسوب میشود. وضعیت بهینه برای ایران این است که آمریکا قطع روابط یکجانبه خودش با ایران را که در آوریل ۱۹۸۰ انجام داد، به نوعی جبران کند. اگر امروز تصمیم بر رفع تحریمها و اقدامات قهرآمیز باشد با توجه به شکل تصمیمگیری در کشوری مانند آمریکا حداقل ده سال طول میکشد تا عملا تحریمها رفع شود. برای ایران نیز به اعتقاد من سه انتخاب منطقهگرایی در سیاست خارجی، ظرفیتسازی در تولید نفت خام و گاز طبیعی، و ایجاد یک شبکه روابط عمومی در سطح جهانی برای نشان دادن واقعیتهای ایران میتواند راهگشا باشد.
موضوع تحریم ایران و شدت گرفتن آن در سالهای اخیر، موضوعی است که همه ایرانیان چه در داخل و چه در خارج از ایران را تحت تاثیر قرار میدهد. تلاش آمریکا و کشورهای غربی دیگر برای منزوی کردن، فلج کردن و محروم کردن ایران از یک توسعه متوازن و دراز مدت باعث شده است که بخشهای اقتصادی، اجتماعی، نظامی و بهداشتی ایران از عوارض مستقیم و غیرمستقیم تحریم و بایکوت آسیب دیده و راه بر ارتقا و رشد نیروی انسانی ایران در دراز مدت بسته شود. تحریمهای بینالمللی علیه ایران، که عموما متوجه بخشهای کلیدی نظیر امور دفاعی، مالی و نفت است، در سالهای اخیر بیشتر با این هدف شدت گرفته است که تهران را به انصراف از برنامه اتمی اش وادارد.
اقدامات ملل متحد
از سال ۲۰۰۶ به بعد شورای امنیت سازمان ملل متحد این تحریمها را تصویب کرده است:
۱- قطعنامه ۱۶۹۶ (۳۱ ژوئیه ۲۰۰۶)، این قطعنامه از ایران درخواست کرده است که تا ۹ شهریورماه فعالیت هستهای خود را تعلیق کند و در غیر این صورت با تحریمهای احتمالی دیپلماتیک یا اقتصادی مواجه خواهد شد. این قطعنامه بر اساس بند ۴۰ فصل هفت منشور سازمان ملل تصویب شد که حاوی معیارهای تنبیهی یا تحریمی نیست. بندهای بعدی منشور حاوی روشهای قهرآمیز علیه کشور هدف است.
۲- قطعنامه ۱۷۳۷ (۲۳دسامبر ۲۰۰۶) ضمن وضع تحریمهایی اقتصادی و تجاری علیه ۱۰ نهاد مرتبط با برنامههای اتمی و موشکی تهران، داراییهای این ۱۰ نهاد و ۱۲ مقام سرشناس را بلوکه میکند.
۳- قطعنامه ۱۷۴۷ (۲۴ مارس ۲۰۰۷) ضمن بلوکه کردن داراییهای ۱۳ نهاد دیگر مرتبط با برنامههای اتمی یا مرتبط با سپاه پاسداران انقلاب، خریدهای تسلیحاتی ایران و پرداخت وام به ایران را با تحریمها و محدودیتهایی مشخص روبهرو میکند.
۴- قطعنامه ۱۸۰۳ (۳ مارس ۲۰۰۸) نهادها و افراد بیشتری را در معرض بلوکه ساختن داراییها و ممنوعیتهای مسافرتی قرار میدهد. این قطعنامه در عین حال صدور اقلام دارای موارد استفاده دوگانه (نظامی وغیر نظامی) را به ایران ممنوع میکند.
۵- قطعنامه ۱۸۳۵ (۲۷ سپتامبر ۲۰۰۸)، فعالیتهای وزیران خارجه چین، فرانسه، آلمان، فدراسیون روسیه، انگلستان و ایالات متحده آمریکا را با پشتیبانی نماینده عالی اتحادیه اروپا در تشریح رویکرد مبتنی بر دو مسیر نسبت به مساله هستهای ایران، باردیگر مورد تایید قرار میدهد و یکبار دیگر بر تعهد خود در چارچوب مربوط به راه حل مبتنی بر مذاکره در مورد مساله هستهای ایران تاکید میورزد و از ادامه کوشش هایی که در این زمینه در جریان است استقبال میکند و از ایران میخواهد تا بدون هیچگونه تاخیری به الزامات خود به موجب قطعنامههای شورای امنیت به طور کامل عمل کند و شرایط مورد درخواست شورای حکام آژانس را به جا آورد.
۶-قطعنامه ۱۸۸۷ (اول اکتبر ۲۰۰۹) با هدف ممانعت بازیگران غیر عضو معاهده عدم گسترش سلاحهای هستهای از دسترسی یا دریافت کمک و منابع مالی به منظور دستیابی به سلاحهای کشتار جمعی و مواد و ابزار مربوطه، بر اساس این قطعنامه تاکید میکند و از کشورهای عضو میخواهد تا با کمیتهای که متعاقب این قطعنامه تاسیس میشود و آژانس بینالمللی انرژی اتمی همکاری کنند.
۷-قطعنامه ۱۹۲۹ (۹ ژوئن ۲۰۱۰) ضمن ایجاد محدودیتهایی بیشتر در مورد سرمایهگذاریهایی مشخص در ایران و ممنوعیت فروش انواع مشخصی از تسلیحات (تانکها، هواپیماها و هلی کوپترهای جنگی)، اسامی جدیدی را به فهرست تحریمشدگان افزوده است.
اقدامات آمریکا
۱- نخستین تحریمهایی که واشنگتن در سالهای دهه ۱۹۸۰ علیه تهران وضع کرد شرکتهای بازرگانی و بازرگانان آمریکایی را از تجارت با ایران، بدون کسب مجوز از وزارت خرانه داری، منع میکند.
۲- در سال ۲۰۰۸ آمریکا محدودیتهای مالی بیشتری را وضع کرد که بانکهای آمریکایی را از عمل کردن به عنوان واسطهای برای نقل و انتقالهای مالی با ایران منع میکند.
۳- در ژوئیه ۲۰۱۰ قانونی وضع شد که فروش بنزین را به ایران که شدیدا به این فرآورده نفتی پالایش شده نیازمند بود، هدف میگیرد و شرکتهای خارجی سرمایهگذار در صنایع نفت ایران را مشمول جریمه میکند.
۴- در نوامبر ۲۰۱۱ واشنگتن تحریمهای علیه حمایتکنندگان از پروژههای صنعت نفت ایران را شدیدتر کرد.
۵- در دسامبر ۲۰۱۱ واشنگتن تحریمهایی را وضع کرد که دارایی موسسات مالی خارجی طرف معامله با بانک مرکزی ایران و درگیر در بخش صنایع نفت را مشمول بلوکه شدن میسازد و نهایتا در ژوئیه ۲۰۱۳ طرح جدید تحریمی آمریکا علیه ایران در جهت توقف کامل صادرات نفت کشور در مجلس نمایندگان آمریکا به رای گیری گذاشته شد و با ۴۰۰ رای موافق در برابر ۲۰ رای مخالف به تصویب رسید. این طرح تنها چند روز پیش از حضور دکتر روحانی در راس دولت به تصویب رسید و پس از تایید سنا، به قانون جلوگیری از هستهای شدن ایران تبدیل میشود.
اقدامات اروپا
اتحادیه اروپا در مجموع و به طور کلی حامی تحریمهای مصوب و به اجرا گذاشته شده توسط سازمان ملل متحد از سال ۲۰۰۶ به بعد بوده است. اتحادیه اروپا در ۲۶ ژوئیه ۲۰۱۰ علاوهبر تحریمهای مصوب سازمان ملل متحد، کمکهای فنی به صنایع نفت ایران یا انتقال تکنولوژیهای نفتی به این صنایع را منع کرد و ضمن محدود ساختن فعالیتهای بعضی از بانکهای ایرانی، اسامی مقامات ایرانی بیشتری را به فهرست افرادی افزود که سازمان ملل متحد آنان را مشمول منع مسافرت میشناسد. سپاه پاسداران انقلاب در کانون توجه این تصمیمات است. در ماههای مه و دسامبر ۲۰۱۱، داراییهای ۲۴۳ نهاد و حدود ۴۰ فرد دیگر بلوکه شد و ممنوعیتهای مسافرتی نیز در مورد آنان برقرار گشت. در ۱۹ ژانویه ۲۰۱۲ اتحادیه اروپا در مورد منع اغلب نقل و انتقالهای مالی با بانک مرکزی ایران به توافقی کلی رسید. در ۲۳ ژانویه ۲۰۱۲ اتحادیه اروپا در مورد منع واردات نفت از ایران و خروج مرحله به مرحله از قراردادهای موجود تا ماه ژوئیه به توافق رسید. در چارچوب این توافق واردات مواد شیمیایی نیز همراه با فروش طلا و دیگر فلزات گرانبها و نیز الماس به ایران منع شده است. اتحادیه اروپا براساس این
توافق میتواند داراییهای بانک مرکزی ایران را بلوکه کند.
اهمیت آمریکا در مجموعه تحریم
این چنین است که دو مسیر پا به پای یکدیگر در برابر توسعه ایران در حال پیشروی است. ابتدا تحریمهای اشاره شده در قطعنامههای صادره از شورای امنیت ملل متحد و دیگری تلاش آمریکا برای مهار ایران و تحریمهای فرامرزی این کشور به خصوص در بخشهای مالی و بانکی و همچنین در صنعت نفت و گاز و بخشهای پژوهشی کشور. گرچه امیدواری برای پایان یافتن منازعه هستهای ایران و غرب و رسیدن به یک راه حل بهینه مبتنی بر حفظ استقلال و حقوق ایران و همچنین رفع نگرانی کشورهای دیگر باقی است، اما به نظر میرسد که بحث در مورد تدوین استراتژیهای اقتضایی و بررسی راههای مواجهه با تحریمها و تضییقات تحمیلی بینالمللی در برابر فشارهای آمریکا ضروری باشد.
راهبردهای آمریکا علیه ایران، پس از انقلاب اسلامی به صورت مدون و مشخص طراحی و اکنون اجرا میشود. این راهبردها را میتوان در چند بخش تقسیم کرد:
۱- ایجاد اجماع جهانی علیه ایران: این کار از طریق فعالیتهای دیپلماتیک در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی هستهای، شورای امنیت ملل متحد و همچنین جریانهایی نظیر اجلاس سران گروه ۸، گروه۲۰، اتحادیه اروپا و اجلاس کشورهای اروپایی و آسیایی انجام میشود.
۲- افزایش تحریمهای مالی و پولی: یکی از مهمترین راهبردهای آمریکا در مبارزه علیه ایران، استفاده از نهادهای مالی جهانی و بینالمللی است. نفوذ آمریکا در بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، ایران را از دریافتهای وامهای موثر بلندمدت محروم کرده است. آمریکا به دنبال متوقف ساختن کامل همکاری بانکهای خصوصی و همچنین اعتبارهای دولتی با دولت ایران و شرکتهای ایرانی است.
۳- ناامن کردن جهان برای مقامات ایرانی: مجازاتهای هدفمند آمریکا علیه ایران دارای بخش قابل توجهی در مورد مقامات ایرانی است. یکی از روشهای مقابله با فعالیتهای مقامات ایرانی، ایجاد موانعی است تا به صورت حقوقی یا روانی از تحرک آنان در صحنه جهانی بکاهد.
۴- حمله نظامی: آمریکا از لحاظ نظامی قویترین کشور جهان است و تصمیمگیران واشنگتن هزینهها و مزیتهای برتری نیروی نظامی را برای آن تحمل میکنند تا از آن در موقع مقتضی استفاده نمایند. یکی از تئوریهای آمریکا پس از فروپاشی اتحاد شوروی مداخله انسان دوستانه در نقاطی از جهان است که به نظر غرب یک فاجعه انسانی در حال اتفاق است یا نهادهای دموکراتیک به صورت بحرانی در معرض فروپاشی است، هرچند که این مداخله با حقوق بینالملل و منشور ملل متحد در ظاهر ناهمخوان باشد. این بهانه تاکنون در افغانستان، لیبی، صربستان، و عراق مورد استفاده قرار گرفته است.
۵- مذاکرات سیاسی: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دولتهای مختلف در واشنگتن مایل به مذاکره سیاسی با جمهوری اسلامی ایران بودهاند و در این راه سرمایهگذاریهای فراوانی کردهاند، اما در مقابل دولتهای ایران از این کار سرباز میزدند. حتی یک بار هیات مذاکره کننده آمریکایی مجبور شد که هواپیمای خود را در ترکیه به زمین بنشاند، زیرا امام خمینی از قبول آنان برای مذاکره در مورد رهایی گروگانهای آمریکایی استنکاف کرد. پس از افزایش اختلاف بین ایران و گروه کشورهای غربی در خصوص مساله هستهای، حمله آمریکا به افغانستان و متعاقبا به عراق، ایران برخی از اوقات برای مذاکرات چندجانبه در چارچوب آمریکا و اروپا و همچنین دوجانبه با آمریکا اظهار آمادگی کرد، اما آمریکا برای مذاکرات رودررو شروطی از جمله پایان دادن به فعالیتهای غنیسازی اورانیوم را مطرح کرد.
چه باید کرد؟
با تمام گزندگی و سختی تحریمهای اعمال شده علیه ایران، مانند هر پدیده دیگری مبارزه با آن امکانپذیر است. یافتن راهها و روشهای تعامل با تحریم یا دور زدن آنها یکی از وظایف ملی است. به نظر میرسد اقدامات علیه تحریم میتواند در چند حوزه انجام شود:
اقدامات سیاسی
اقدامات سیاسی در برابر تحریم میتواند در چند بخش انجام پذیرد:
۱- مذاکرات برای پایان یافتن مساله هستهای: پرونده هستهای ایران دارای نشیب و فراز بسیار بوده است. اکنون نمایندگان پنج کشور عضو دائم شورای امنیت به علاوه آلمان در برابر ایران چند دوره از مذاکرات را در شهرهای مختلف جهان انجام دادهاند. در سایه تغییرات در قوه مجریه ایران امید میرود که مذاکرات از حالت شکلی به محتوایی ارتقا یافته و بتواند پیشنیاز مصالحهای در مورد مساله هسته ایران شود.
۲- فعالیتهای منطقهای ایران: منطقهگرایی به احتمال زیاد مهمترین راهبرد در سیاست خارجی ایران خواهد بود. گرچه تحریم در روابط ایران و منطقه تاثیرگذار است، اما تحریم نمیتواند کاملا این روابط را قطع کند. بهترین روابط ایران با عراق از زمان تشکیل کشوری به نام عراق در همین سالها که تحریم علیه ایران جاری است، رخ داده و واقعا اگر در بخش نفت و گاز، پیشرفتهای بین دو کشور بین ایران وعراق چشمگیر نبوده، مقصر طرف ایران است. روابط ایران و روسیه هم همینطور است. حجم عظیمی از حملونقل کالا به ایران از طریق دریای خزر و بنادر روسی انجام میگیرد. با افغانستان هم روابط تجاری بالا رفته است. با ترکیه همچنان مانند سابق همکاریهای اقتصادی و مالی انجام میشود. روابط ایران با کشورهای همسایه میتواند بهرغم فشار آمریکا گسترش یابد، چون این یک بازی برد-برد است.
اقدامات مدنی
مجموعه فعالیتهای گروهی از طرف لایهها و طبقات مختلف اجتماعی میتواند در برابر تحریم، روش تفکر جامعه ایران را نشان دهد. تنظیمکنندگان تحریمها همواره ادعا میکنند که هدفگذاری تحریمها به طرف دولت ایران نشانه رفته و از مردم ایران حمایت میکند. موارد متعددی نشان میدهد که اتفاقا تحریمها برای مردم ایران بیشتر گزنده است تا دولت ایران و تصمیم گیران داخل نظام. در روزهای اخیر فعالیتهای متعددی از طرف سازمانهای غیردولتی ایرانی، گروههای اجتماعی، ایرانیان خارج از کشور، و نخبگان ایرانی شکل گرفته است.
اقدامات حقوقی
اقدامات حقوقی میتواند بخشی از فعالیتهای دولت ایران باشد. بهرغم صحت این مطلب که قدرتهای بزرگ نفوذ بیشتری در سازمانهای بینالمللی دارند، اما این موضوع نمیتواند مانع از تاثیر فعالیتهای حقوقی و سیاسی در سازمانهای جهانی باشد. در این رابطه چند مطلب اضافه میشود:
۱- دولت ایران باید مابین اقدامات آمریکا و شورای امنیت ملل متحد تفاوت قائل شود. بهرغم آنکه پرونده شورای امنیت نشان میدهد که این شورا در جهت منافع قدرتهای بزرگ تصمیم میگیرد، اما این به آن معنا نیست که تصمیمات این شورا فاقد مشروعیت است. تحریمهای آمریکا علیه ایران غیرمنصفانه و غیرمشروع است و حتی اکثرا غیرحقوقی تنظیم شده است. در عین حال باید مواظب بود که تحریمهای سخت آمریکا را میتوان نادیده گرفت، اما تصمیمات ساده شورای امنیت را نمیتوان نادیده گرفت. اگر ایران بخواهد از تحریمهای آمریکا خود را در امان نگاه دارد، مستلزم آن است که بتواند با همسایگان خود روابط عادی داشته باشد. بنابراین قطعنامههای شورای امنیت بیاهمیت نیست و موقعیت بهینه برای ایران آن است که بتواند پرونده خود را از شورای امنیت به آژانس بینالمللی انرژی هستهای بازگرداند.
۲- در عین حال ایران میتواند از آمریکا برای دخالت در امور داخلی خود به دیوان دادگستری بینالمللی شکایت برد. این کشور در مذاکرات مربوط به حلوفصل اختلافات مابین دو کشور و تفاهم موسوم به الجزیره تعهد کرده است که در امور داخلی ایران دخالت نکند. مسوولان آمریکا به صراحت از این دخالت سخن میگویند. موضوع مهم این است که ایران در سال ۱۹۹۶، یعنی ۶ یا ۷ سال پیش از مطرح شدن پرونده اتمی، علیه تحریمهای آن زمان آمریکا (تحریمهای نفتی در سال ۱۹۹۵) پروندهای را در دادگاه بینالمللی لاهه که برای حل اختلاف بین ایران و آمریکا و بر اساس قرارداد الجزایر در سال ۱۹۷۹ ایجاد شده
(و به دعاوی دو کشور رسیدگی میکند) گشوده است. به نظر میرسد که تحریمهای آمریکا علیه ایران با تعهدی که آمریکا در قرارداد الجزایر مبنی بر عدم دخالت در امور داخلی ایران داده، مغایرت دارد. زیرا این تحریمها موجب شده که در امور داخلی ایران، دخالت شود، چرا که سیستم بانکی و تجارتی از کار افتاده و زندگی مردم مختل شده است
تقویت بنیه نظامی
در نظام بینالمللی مبتنی بر هرج و مرج، حرف اول و آخر را قدرت کشورها میزند. دیپلماسی بخشی از قدرت یک کشور است، اما تجربه نشان داده است که بدون قدرت نظامی، کشورها مصون از تعرض دیگران نیستند. تهیه سیستمهای دفاعی برای مقابله با تجاوز دشمن دارای ارجحیت است. در این میان سرمایهگذاری در بخشهایی که برای ایران دارای مزیت است مانند استفاده از نیروهای دارای انگیزه، ارتقای روحیه ملی، استفاده از دستگاهها و سلاحهایی که در داخل تولید شدهاند و توجه به نقاط استراتژیک توصیه میشود. شواهد موجود نشان میدهد که فرماندهان نیروهای مسلح ایران کاملا متوجه این اوضاع هستند.
مانورهای نظامی در ایران توسط ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نمایش هر روزه دستاوردهای نظامی ایران که تصویری مدرن و قدرتمند از نیروهای دفاعی به نمایش میگذارد بخشی از رفتارهایی است که درک تهدیدات واشنگتن را به نمایش میگذارد. در این میان آنچه مهم است این است که دولتمردان ایران باید با درکی دقیق از حساسیت شرایط منطقه و اهمیت اصل موازنه قوا در خاورمیانه متوجه باشند که چنانچه نمایش قدرت ایران از حد مشخصی فراتر رود، لزوما به نفع کشور نخواهد بود. تحریک حسادت همسایگان و القای احساس ناامنی به آنان منافع ملی ایران را تامین نخواهد کرد.
سرانجام تحریم
در مورد سرانجام و نتیجه تحریم نظرات متعددی وجود دارد. به عنوان نمونه وزیر امور خارجه سوئیس در سخنرانی خود در کنفرانس هستهای کارنگی، گفت: مطالعات آکادمیک بیشتر روی موارد موفق تحریم بوده اما تعداد این موارد کم است، به خصوص اینکه تجربه عراق به دلیل اثرات انسانی آن، اثربخشی تحریمها را مورد تشکیک قرار داده است.
از سوی دیگر فارغ از اینکه تحریمها چقدر میتوانند در تغییر سیاست ایران موثر باشند، برخی مانند جفسیمونز معتقدند، تحریمها میتواند منجر به نوعی نسلکشی شود، یعنی در صورتی که به شکل غیرمعقولی ادامه پیدا کند میتواند آسیبهای غیرقابل محاسبهای به سلامتی و روح افراد عادی کشور تحریمشده وارد کند. وی در کتاب خود چنین اثری را بر مردم کوبا، کره شمالی، ویتنام، لیبی و... بررسی و ادعای خود را ثابت میکند.
بنابراین آینده تحریمهای ایران اولا باتوجه به نوع رفتار طرفین میتواند منجر به طیفی از اتفاقات شود. ثانیا توجه به ابعاد بشری آن میتواند آسیبهایی به مردم عادی برساند.
به نظر میرسد که مجموعه سازمان ملل میتواند تا اندازهای نسبت به تحولات داخل ایران و انتخاب ریاستجمهوری جدید عکسالعمل نشان دهد. اولین اقدام میتواند ادامه مذاکرات فنی ایران و آژانس بینالمللی انرژی هستهای باشد. ایران میتواند در مسائل اطمینانساز انعطاف نشان دهد. همچنین افزایش نظارت و بازرسی مجموعه سایتهای زیر نظر سازمان انرزی اتمی ایران در چارچوب ضوابط آژانس امکانپذیر است. بخش بعدی مذاکرات با 1+5 خواهد بود که در این بخش نیز رویکردهای جدید از طرف ایران مورد نیاز است. اروپا میتواند از قدمهای کوچک مانند رفع محدودیتهای مالی ایران شروع کند. از سوی دیگر دولت آمریکا نیز به هزاران راه میتواند حسن نیت خود را نشان دهد، اما اگر بخواهد. یکی از راهها میتواند اعزام یک گروه کوچک از نمایندگان کنگره به تهران باشد. راه دیگر اعلام پایبندی دولت آمریکا به بیانیه الجزایر میتواند باشد. راه سوم، میتواند معاف کردن برخی از فناوریهای بخش نفت و گاز از تحریمها باشد. واقعا هزاران راه وجود دارد، اما مشکل آن است که کنگره آمریکا به صورت یکدست در این سالها ضد ایران شده و رخنه در این صف واحد بسیار مشکل شده است. برای
وضع شدن این تحریمها اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد توافق کردند. برای برداشتن این تحریمها هم روش کار همین است؛ یعنی اینکه اعضای دائمی شورای امنیت باید برای آن توافق کنند، مسالهای که به هرحال هم اکنون غیرمحتمل به نظر میرسد؛ با توجه به اینکه آمریکا نه تنها در آن سطح بلکه در سطح ملی هم قدرت اصلی است که پشت این تحریمها است و به نظر نمیآید که اجازه دهد در شورای امنیت این تحریمها رفع شود. نمونههای دیگری هم که شورای امنیت علیه کشوری تحریم ایجاد کرده و در نهایت این تحریمها برداشته شده، نشاندهنده این است که تصمیم به اعمال تحریم خیلی سادهتر از تصمیم برای برطرف کردن آن در شورای امنیت است. در آمریکا، پارهای از تحریمها که تحریمهای مهم و حساسی هستند، با تصمیم رییسجمهور و از طریق دولت، به طور مثال وزارت دارایی (خزانهداری) آمریکا و در چهارچوبی کلی که کنگره تعیین کرده، ایجاد شده است. رفع اینگونه تحریمها سادهتر است؛ یعنی با تصمیم رییسجمهور و با پیشنهاد وزارت دارایی قابل رفع است، اما پارهای از تحریمها، مثلا عدم فروش اسلحه به ایران بهطور کلی، چیزی است که باید به تصویب کنگره و سنا و سپس
رییسجمهور برسد، تا بتوان آن را برطرف کرد، بنابراین از این منظر هم میتوان انتظار داشت که تحریمها طولانیتر بشوند.
پانوشتها:
۱- Coercive Actions
۲- Spiral Model by Robert Jervis
۳-Trade and Cooperation Agreement
۴- Energy Charter
ارسال نظر