هیجانهای سرکوب شده، شادیهای نامتعادل می سازند
دکتر شیوا دولت آبادی* اصولا شادی با امید و نگاه خوشبینانه و امیدوارانه به زندگی حال و آینده همراه است. ما هر وقت بتوانیم در جامعه نگاه خوشبینانه به حال و آینده داشته باشیم، میتوانیم نشانههای شادی را در میان افراد مشاهده کنیم. ایرانیها نیز همانند سایر ملل به دنبال ایجاد یک انگیزه برای ایجاد شادیهای جمعی هستند، اما بیدلیل هم نمیتوان شادی کرد. همانطور که پیشتر هم اشاره شد، این مقوله در رابطه مستقیم با چشماندازهای مثبت است که گاه در نقش برطرفکننده غمهایی که بر بدنه جامعه وارد شده نیز عمل میکند. یعنی زمانی که ما امید به حال و آینده داریم، گاه صدمههایی که در گذشته خوردهایم را نیز فراموش میکنیم. از این رو است که در سالهای اخیر با ایجاد مشکلات اقتصادی و تورم روزافزون که فشارهای زیادی را به اقشار مختلف وارد کرد و سطح و کیفیت زندگی افراد را کاهش داد، ما شاهد بودیم شادی و روحیه امیدوارانه در میان مردم یک روند کاهشی را طی کرد و ما نتوانستیم شاهد چهرههای شاد در میان هموطنان خود در هر قشری باشیم. اما شادی جمعی در جامعه ما چه کارکردی دارد؟ و چرا این مقوله در شکلگیری یک کل منسجم مهم است؟ شادیهای جمعی افراد را به هم نزدیک تر کرده و فاصلههای طبقاتی و حتی گاه فاصلههای فرهنگی را از بین افراد برمیدارد و احساس اتحاد و همبستگی جمعی به افراد میدهد؛ برای درک احساس تعلق به یک جامعه، نیاز به شادی یک ضرورت است. کما اینکه ما میبینیم وقتی افراد جامعه دلیلی نظیر یک سرافرازی ملی و از این قبیل را برای شادی پیدا میکنند همه یکسان و یکدل دست به شادی میزنند. این امر از نیاز به تعلق به جمع و سربلندی و چشمانداز بهتر شدن همه چیز و به ویژه گذشته سرچشمه میگیرد. اما ما باید توجه داشته باشیم که تعلق مان به جامعه فقط در سطح شادی کردن با یکدیگر قرار نیست خاتمه پیدا کند. اینکه ما شاهدیم رفتارهای بیمحابایی در جریان شادی کردن پیش میآید، شاید به این امر مربوط میشود که زمان ما برای انجام عمل شادمانه آن هم به شکل دسته جمعی محدود است و افراد فرصت کمی برای شادی جمعی دارند. به این ترتیب جمع شکل گرفته بنا به تفاوتی که در هیجانات حبس شده در وجود خود دارند، به شکلهای متنوع و گستردهای به بیان شادی خود میپردازند که گاه این امر در حریم خصوصی دیگران نیز ایجاد اختلال میکند. بنابراین برای آنکه ما بیاموزیم شادی کردن ما نباید موجب اندوه و استرس دیگران شود، لازم است از همان اوان کودکی آموزشهایی به بچه ها در مدرسه و خانواده بدهیم تا هر فرد پس از این آموزشها بداند باید رعایت حریم دیگران و حفظ آن را به عنوان بخشی از مسوولیتش در مقام یک شهروند مورد توجه قرار دهد. به نظر من تجربه شادی کردن در جمع هر چه زودتر در زندگی هر فرد اتفاق بیفتد و هر چه مکررتر تجربه شود، فرد در بیان شادی خود به شکل منطقی تری عمل میکند. اما متاسفانه ما در این زمینه همچنان مساله داریم و گاه شادی به عنوان واکنشی به هیجانهای سرکوب شده عمل میکند. در این حالت ما شاهدیم که گاه شادی کردن شکل تظاهرات خشنی به خود میگیرد که به شکستن حریم و قلمرو صوتی و بصری دیگران میانجامد. ما در کشورمان مراسمهایی برای ابراز شادی و غم به ویژه در بُعد مذهبی داریم که هر کدام شکل سنتی و رسمی خود را دارند. در دورهای ما شاهد بودیم از فضاهای عزاداری حتی برای بیان هیجانهایی استفاده میشد که از نوع سنتی و شناخته شده آن نبود اما این امر به مرور زمان و عدم استقبال از آن فروکش کرد. همچنین وقتی فرصتهایی برای بیرون ریختن این هیجانها شکل گرفت ما شاهد ابراز متعادل این واکنشها بودیم. از این رو به نظر من دادن فضا و آزادی و ترغیب افراد به بیان شادی و شادمانی به جای واکنش شدید میتواند به تدریج شکل متعادلی از شادمانی را در جامعه تثبیت کند. * رییس هیات مدیره انجمن روانشناسی
ارسال نظر